پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

بعد از این اگر هیچ شعر حرکتی ‌سروده نشود...


بعد از این اگر هیچ شعر حرکتی ‌سروده نشود...
<نظریه‌شعر حرکت یک بیانیه نیست...> و این خود یکی از ابزارهای شناخت <شعر حرکت> به حساب می‌آید. البته باید قدری بیشتر توضیح بدهم: ما از طریق چه نشانه‌هایی می‌توانیم دریابیم که نظریه‌<شعر حرکت> یک بیانیه نیست؟ یکی از نشانه‌ها این است که ـ دقت کنید! ـ نظریه‌<شعر حرکت>، شاعران را گروه نمی‌کند، بلکه شعرها را گروه می کند؛ یعنی این نظریه به مفهوم آن نیست که عده‌ای از شاعران را تحت یک نام و پیرو یک روش صرف معرفی کند، بلکه شعرهایی از شاعران گوناگون را که یک ویژگی مشترک ـ استحاله ـ دارند، گروه می‌کند. حال ممکن است این شاعران حضورشان کمرنگ شده باشد، یا آنکه هنوز فعال باشند؛ ممکن است دیگر به سایر رشته‌های هنری بپردازند، یا آنکه هنوز هم شعر بگویند. در هر حال نظریه‌<شعر حرکت> به گروه‌بندی، نخبه‌گرایی و صدرنشینی شاعران ارتباط ندارد، بلکه مهم‌ترین شعرهای ‌امروز را گروه می‌کند و راجع به آنها به بحث می‌نشیند.
این رویه، درست برعکس روش بیانیه‌هاست، چرا که بیانیه‌ها معمولا‌ شاعران را گروه می‌کنند، کما اینکه مهم‌ترین بیانیه‌ها در جامعه‌شعری ما ـ اعم از شعر حجم، شعر موج، یا شعر ناب ـ شعرها را گروه نمی‌کردند، بلکه شاعران را گروه می‌کردند و نیز نام همان شاعران را ترویج می‌دادند. برای ‌مثال اگر رویایی را، آن‌هم به دلیل نبوغ او، در بیانیه‌شعر حجم استثنا کنیم و او را صدرنشین بدانیم، بقیه ـ مثل اسلا‌م‌پور و اردبیلی و... ـ صرفا به همان گروه‌گرایی علا‌قه‌مند بودند و تعلق خاطرشان، خود شعر نبود.
اما نظریه‌<شعر حرکت> حکایت دیگری دارد، چرا که اصلا‌ بیانیه نیست که شاعران را گروه کند، بلکه یک نظریه است و صرفا شعرها را گروه می‌کند و برای ‌توضیح بیشتر باید علا‌وه کنم: ممکن است شاعری که شعر حرکت سروده باشد دیگر چنین شعری نگوید، یا حتی ممکن است دیگر شعر نگوید، پس می‌بینیم که نظریه‌<شعر حرکت> به عنوان یک نظریه‌پیشرو، صرفا مهم‌ترین شعرهای امروز را گروه می‌کند.
در تاریخچه‌شعر نو اگرچه می‌توان شعرهای موفق بسیار سراغ گرفت اما روشی که <شعر حرکت> پیشنهاد می‌کند، نو و منحصربه‌فرد، و بنا بر اقتضای زمان است؛ چنان‌که مسبوق به سابقه نیست و پیش از این دوره ـ هفتاد ـ نمی‌توان چنین شعری سراغ گرفت. به عبارت دیگر، اینکه یک عنصر ـ یک واحد سازنده ـ به چیزی غیر از خودش استحاله پیدا کند، در تاریخ شعر ایران بی‌سابقه است، لذا باید گفت که شعرهای حرکت از شیوه‌‌ای منحصربه‌فرد بهره برده‌اند که قبل از آن به کار نرفته بود و همین به اهمیت موضوع می‌افزاید وگرنه ارائه شکل جدید، ارائه زبان جدید و ارائه سامان‌دهی‌هایی از این دست، در حوزه‌کمیت جای‌می‌گیرد و لذا قابل تکثیر و نمونه‌برداری‌است و همین نکته‌باریک‌تر از مو، میان کمیت و کیفیت تفاوت ایجاد می‌کند: روش‌های کمی ـ مثل نمونه‌های‌قابل تقلید: شکل جدید، زبان جدید، و... - به تکثر می‌رسد اما روش‌های‌کیفی ـ مثل نظریه‌‌<شعر حرکت> ـ به تنوع می‌انجامد.
موضوع اصلی همین تنوع است که صدچندان به لطف قضیه می‌افزاید: شعرهای حرکت، با وجود بهره‌گیری از یک روش قابل توضیح ـ که من آن را استحاله نامیده‌ام ـ متنوع هستند؛ یعنی ‌آنکه روش استحاله تکرارپذیر نیست، در حالی که موضوع بیانیه‌ها غیر از این است، زیرا اگر حتی به <روش> نیز اهمیت بدهند، باز به کمیت ـ و لذا به تکثر ـ می‌رسند، اما <شعر حرکت> به روش کیفی ‌می‌پردازد و به تنوع می‌انجامد. پس در یک جمله، <شعر حرکت> در پی پیشنهاد یک روش کیفی ا‌‌ست و حتی بعد از این اگر هیچ شعر حرکتی ‌سروده نشود، باز هم فرقی نمی‌کند، چرا که با تولد <شعر حرکت> در دهه‌هفتاد، یک روش کیفی جدید به وجود آمده و من نیز به نوبه‌خود آن را توضیح داده‌ام. اما باز هم تاکید دارم که نظریه <شعر حرکت> یک نظریه‌مهم در توضیح شعر دهه‌هفتاد است که یک واقعیت را شامل می‌شود. حال اگر از این شعر سروده شود یا نه، در اصل قضیه هیچ فرقی نمی‌کند.
یک نکته را نیز ناگفته نگذارم که نظریه‌<شعر حرکت> با همه‌اهمیتش، ادعا ندارد که خلا‌صه‌دهه‌‌هفتاد است. دهه هفتاد، اهمیت‌ها و ظرفیت‌های‌دیگری نیز دارد که باید به‌طور جدی توضیح داده شود.

ابوالفضل پاشا
منبع : روزنامه اعتماد ملی