یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

فاجعه دیپلماسی در آمریکا


فاجعه دیپلماسی در آمریکا
«جفری وایزمن» از نظریه پردازان روابط بین الملل در نگاهی نقادانه، سیاست دولت بوش را «فاجعه ای برای دیپلماسی» می داند. وی معتقد است که ایالات متحده آمریکا در دوره زمامداری بوش پنج تخلف آشکار از فرهنگ دیپلماتیک دارد که رگه هایی از آن در تاریخ آمریکا قابل جستجو می باشد اما آشکارترین رگه های آن را در دوران بوش می توان یافت که عبارتند از:
الف) تمایل به توسل به زور (دکترین جنگ پیشگیرانه) به جای استفاده کامل از ابزار مذاکرات دیپلماتیک
ب) مقاومت در برابر هنجارهای پذیرفته شده دیپلماسی جندجانبه (یکجانبه گرایی)
پ) اولویت دادن به روش های جاسوسی نسبت به دیپلماسی
ت) نابردباری در مقابل هنجارهای قطعی مبتنی برآداب و پروتکل های دیپلماتیک
ث) دگرگونی در جایگاه سفارتخانه ها و پادگان های نظامی به نحوی که به جای سفارتخانه ها و دیپلمات ها، شبکه فزاینده ای از فرماندهان نظامی و کنسول نماها قرار می گیرند.
از سوی دیگر «فرانسیس فوکویاما» نظریه پرداز اصلی جریان نومحافظه کار حاکم بر کاخ سفید که از طرفداران سیاست های افراطی نومحافظه کاران به شمار می رفت و در ژانویه ۱۹۹۸ طرح «پروژه ای برای یک قرن آمریکایی جدید» را به همراه پل ولفوویتز ، جان بولتون، خلیل زاد و رامسفلد ارائه داد، می گوید: بوش و کاخ سفید چهار اشتباه کلیدی داشته اند:
۱) دکترین توسل به «اقدامات پیش دستانه» را در پاسخ به حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به طور نامتناسب و نا متوازن گسترش دادند.
۲) استفاده نامناسب از «قدرت هژمونیک» وباور افراطی به اینکه بدون تا یید شورای امنیت سازمان ملل متحد و NATO استفاده توأم با موفقیت از زور «مشروعیت» خواهد یافت
۳) برآورد اشتباه از «تأثیر قدرت نظامی» در رویارویی با سازمان های فراملیتی بویژه در خاورمیانه (اشاره به مقاومت ۳۳ روزه حزب الله لبنان).
۴) اینکه نحوه استفاده بوش از «قدرت نظامی» نه فقط فاقد استراتژی و دکترین لازم بود، بلکه فاقد صلاحیت و کیفیت اجرایی مناسب بود (اشاره به شکست در عراق و افغانستان).
«کنت والتز» (نظریه پرداز نو واقع گرای روابط بین الملل) نیز طی مناظره ای علمی، در پاسخ به این سؤال که «اگر رئیس جمهور آمریکا هم اکنون در این جلسه حضور داشت تا به سخنان مستقیم شما گوش فرا دهد، در مورد ایران چه توصیه ای به او می کردید» می گوید: مسلما به او می گفتم که با جمهوری اسلامی ایران و سوریه گفتگو کند. به او تأکید می کردم که بار تهدیدها و ترساندن ها را کم کند. ما در حال حاضر صرفا ایران و خطر ایران را در بوق و کرنا کرده ایم، اما لازم است که با خونسردی و تعقل بیشتری صحبت کنیم.
● ارزیابی:
۱) آمریکا در جریان سه مرحله مذاکرات سه جانبه تهران، بغداد و واشنگتن که در سال ۱۳۸۶ در عراق برگزار شد، فرصت مذاکره ای مستقیم و رسمی در یک موضوع مهم بین المللی «عراق» را مورد استفاده قرارداد و بر «حکمت» ، «درایت»، «بردباری» و «منطق حاکم برگفتمان و رفتار سازنده» جمهوری اسلامی ایران در عراق جدید به خوبی پی برد. هر چند به ناچار در جنگ روانی رسانه ای فضای کاذب دیگری را دامن زد.
۲) گفتمان آمریکایی در مذاکرات هسته ای از دو واژه «مذاکره» و «همکاری کامل» در ادبیات آمیخته با «دیپلماسی تهدید» شکل گرفته است. در حالیکه براساس راهبرد و سند چشم انداز جمهوری اسلامی ایران، ادبیات غالب گفتمان ایران، بر مبنای «دکترین تعامل سازنده» بوده و از سه واژه اساسی «مذاکره»، «تعامل سازنده» و «عدالت» نشأت گرفته است. وجه مشترک این دو گفتمان «مذاکره» می باشد. در چارچوب ادبیات گفتمان هسته ای ایرانی و آمریکایی ، اصول و مبانی مدنظر طرفین در قالب دو بسته پیشنهادی مطرح و روش مذاکره تا حصول نتایج مرضی الطرفین به شکل دو سند غیر رسمی Non -paperارائه شده است.
● نتیجه گیری و جمع بندی:
براساس این مکانیزم ها و با نگاهی معقول به دیدگاه های نظریه پردازان غربی روابط بین الملل که بخش کوچکی از آن درصدر این نوشتار آمده است، نومحافظه کاران حاکم برکاخ سفید می بایست با مروری بر تحولات منطقه و جهان و باز تعریفی جدید از تحولات فراروی «دیپلماسی مذاکره جدی و سازنده » را جایگزین «ادبیات تهدید» و «دیپلماسی شتاب» سازند و به نحوی مؤثر و سازنده، به کمک در مذاکرات فراروی خاویر سولانا بشتابند و تلاش جمعی ۱+۶ را با هدف «دیپلماسی جمعی مبتنی بربرد - برد» و کمک به صلح ، ثبات و امنیت بین المللی بر روی میز مذاکره قرار دهند.
بدون تردید تقویت روند گفتگوهای ۱+۶ و حصول نتایج مرضی الطرفین منوط به غلبه ادبیات گفتمان منطقی و مشترک ۱+۶ بر فضای مذاکرات و اجتناب آمریکا از «ادبیات تخریب مذاکرات» و اندیشیدن به آثار مثبت هرگونه توافق جمعی ۱+۶ می باشد، مروری بر دین، فرهنگ، آداب و سنن منطقه و جمهوری اسلامی ایران و همچنین دستاورد مقاومت و دفاع هشت ساله در مقابل تجاوز رژیم عراق و متحدان وی اثبات می کند که جمهوری اسلامی ایران« دیپلماسی و تعامل سازنده» را در خدمت به منطقه و بشریت دانسته و«دیپلماسی تهدید و توسل به زور» را برنمی تابد.
ضروریست جهت نیل به این دستاورد، صاحبان عقل در ایالات متحده، به کمک برخی از نومحافظه کاران بشتابند و از وقوع احتمالی «فاجعه دیپلماسی جدید آمریکایی » جلوگیری نمایند.
امیر عبداللهیان
منبع: فارس
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید