جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

آمریکا و رژیم صهیونیستی و مسئولیت شکست روند صلح


آمریکا و رژیم صهیونیستی و مسئولیت شکست روند صلح
مناقشه دیرین اعراب و اسرائیل، یک چالش بزرگ است و تا زمانی که طرف های ذیربط در این مساله یعنی "رژیم صهیونیستی، کشورهای عربی، آمریکا و جامعه بین المللی" خط مشی خود را تغییر ندهند، دستیابی به راه حل منطقی و عادلانه در این زمینه، غیر ممکن خواهد بود ؛ ولی با این وجود، در حال حاضر ما شاهد تداوم خط مشی گذشته این طرف ها هستیم یعنی رژیم صهیونیستی همچنان به زورگویی و طمع ورزی خود و عرب ها به ضعف و تفرقه میان خود ادامه می دهند و آمریکا نیز همچنان بر حمایت از رژیم صهیونیستی اصرار می ورزد و جامعه بین المللی نیز همچنان تسلیم اراده آمریکا است.
در تعیین دقیق دلایل تداوم این وضعیت، باید مسئولیت آن را متوجه همه طرف های این مساله دانسته و بر اساس مسائل مطرح شده در زیر مسئولیت های هر کدام از این طرفین را تعیین کنیم:
▪ اولا: دولت آمریکا؛ به ویژه در دو دوره ریاست "بوش پسر"، فرآیند صلح را به حال خود رها کرده و رژیم صهیونیستی نیز به شروط خود برای سازش ادامه داده و عرب ها نیز خواسته های خود را با مقداری کاهش تکرار می کنند، بدون این که دولت آمریکا، با جدیت به تل آویو فشار بیاورد که در برابر قوانین بین المللی مربوطه و مقررات کمیته چهار جانبه بین المللی و نقشه راه و حتی دیدگاه های بوش پسر و نیز طرح صلح عربی از خود انعطاف نشان دهد.
دولت آمریکا، به ویژه در دوره های مذکور، یک طرف بین المللی بی طرف نبوده و نسبت به دو طرف برخورد مشابه و یکسانی نداشته، بلکه همواره از شروط غیر قابل بازگشت "اسراییلی" دفاع و طرفداری کرده است و در مقابل به طرف های عربی و به ویژه طرف های میانه رو فشار آورده است که در زمینه خاک و حقوق شان امتیازات بیشتری به این رژیم بدهند و حتی به آنها فشار می آورد که با عادی سازی روابط و برقراری روابط دیپلماتیک با این رژیم، زمینه حضور آن در منطقه عربی را فراهم سازند.
▪ دوم: رژیم صهیونیستی از اوضاع آشفته و نابسامان بین المللی که پس از حوادث ۱۱ سپتامبر و حضور نظامی آمریکا در افغانستان و سپس در عراق به وجود آمده بود، بیشترین استفاده را برد و شیوه های دلخواه و هژمونی خود را بر عرب ها و به ویژه فلسطینیان اعمال کرد. رژیم صهیونیستی، در راستای برنامه خود برای تضییع هر چه بیشتر حقوق عرب ها، از اجرای توافق نامه اسلو (با فلسطینیان) و توافق وای بلانتیشن (با سوری ها) شانه خالی کرد و دولت های سازشکار صهیونیستی به شکل ناگواری از صحنه سیاسی این رژیم خداحافظی کردند تا اینکه نوبت به دولت "آریل شارون" رسید که تمامی اقدامات و برنامه های قبلی را کنار گذاشته و با حمایت کامل جامعه بین المللی و آمریکا، طرح های جدیدی مانند "عقب نشینی یکجانبه از نوار غزه، ساخت دیوار حایل و راه های کمربندی، مخالفت با درخواست های سازشکارانه و افزایش شروط خود در برابر عرب ها" مطرح ساخت.
"اسراییل" شارونی و پس از آن اولمرتی، همه ارکان کنفرانس صلح مادرید و کنفرانس های دیگر را ویران کرده و معادله "زمین در برابر صلح" را به "سازش در برابر سازش" یا "عادی سازی در برابر سازش" تبدیل کرد و علاوه بر این همه قطعنامه های بین المللی صادر شده در این زمینه؛ به ویژه قطعنامه های ۲۴۲ و ۳۳۸ را در طرح های جدید خود، کاملا به فراموشی سپرد.
استراتژی دفاع نظامی آمریکا در عراق و منطقه خاورمیانه که تحت عنوان ایجاد "خاورمیانه جدید" صورت می گرفت، زمینه ای شد که این رژیم طرح خطرناک جدید خود مبنی بر جنگ علیه جنبش مقاومت اسلامی "حماس" در فلسطین و جنبش حزب الله در لبنان را به مرحله اجرا درآورد و این مساله به نوبه خود باعث ناآرامی منطقه خاورمیانه و نیز فلسطین اشغالی شد که در نتیجه این وضعیت ناآرام، انشقاقی بی سابقه در فلسطین و نیز در داخل لبنان رخ داد و تا حدودی نیز خاکستر جنگ سرد میان رژیم صهیونیستی و سوریه گرم شد و بدین ترتیب روند سازش بیش از بیش در زیر آوار قرار گرفت و حال امیدها به کنفرانس آتی صلح بسته شده است که شاید فرجی در این زمینه حاصل شود.
ایمن یاغی
منبع : مرکز اطلاع رسانی فلسطین