شنبه, ۱۷ آذر, ۱۴۰۳ / 7 December, 2024
مجله ویستا

احیاء مدیریت انقلابی


احیاء مدیریت انقلابی
علم مدیریت با وظایفی چون برنامه ریزی، هماهنگی،رهبری،نظارت و کنترل در طول تاریخ پیدایش خود در قرون اخیر، پیوسته در تکامل بوده و امروزه سازمانها و دستگاه های اجرائی کشورها بر اساس تئوری های نوین آن به بازتعریف و تحول مستمرساختارها می پردازند تا در راستای انجام بهینه امور، سطح رشد و توسعه را در جوامع خود ترقی دهند.
مدل های مختلفی برای مدیریت نوین تعریف شده است.مدیریت مشارکتی،مدیریت اقتضایی،مدیریت تغییر،مدیریت تحول و...، که ابزارهای اعمال همه آنها سرمایه های انسانی و مادی است.اما آنچه رهبران و دولتمردان کشورها را وادار به بکارگیری ابزارهایی فراتر از محوریت انسان و پول میکند تا لایه های پنهان ساختار پیچیده جوامع خود را مدیریت کنند، لزوم پرداختن بیشترو افزونتر مقوله ای در مدیریت است که از آن به" مدیریت اخلاق گرایانه " تعبیرمی کنند.
مدیریت اخلاق عبارتست از شناسایی و اولویت بندی ارزش ها برای هدایت رفتار انسانها است.این نوع مدیریت در جوامع غربی که تعریف ارگانیک و منعطفی از اخلاق دارند کاربردهای مخصوص به خود را دارد.به عبارت بهتر همان مقدار که حیطه ارزش های اخلاقی ممکن است در فرهنگ های مختلف بر حسب ایدئولوژی آنها متفاوت باشد، به همان میزان نیز اعمال مدیریت اخلاقی در این جوامع نیز ساز و کارهای مخصوص به خود را دارد.
پس از انقلاب اسلامی ایران که انقلابی ارزشی و اخلاقی بود، لزوم تغییر مدیریت اداره امورعمومی یعنی دولت ،بر اساس هنجارها و ارزشهای اسلامی پس از انقلاب به شدت احساس شد.در این دگرگونی شگرف ایدئولوژی انقلابی-اسلامی جای خود را در مدیریت امورکشور باز نمود و برخی مدیرانی رهبری سازمانها و دستگاه های اجرائی کشور را برعهده گرفتند که تا حد زیادی معتقد به برپائی ارزشهای انقلابی نظیر عدالت، ارتقای اخلاق سازمانی، رفع فساد وتبعیض ودر یک کلام اعمال مدیریت اخلاق گرایانه به معنای اسلامی آن بودند.
پس از آن فضای معنوی واخلاقی ایجاد شده در هشت سال دفاع مقدس بر اثر ایثار رزمندگان در جبهه ها یک همدلی بین مدیران کشورایجاد کرده بود و می رفت تا با نهادینه شدن فرهنگ مدیریت برمبنای ارزش و مدیریت اخلاق گرایانه در دولتمداری و درلایه های مختلف مدیران اجرائی کشور، فصلی جدید درتئوری های مدیریت ایجاد شود به نام "مدیریت انقلابی" یا "مدیریت اسلامی".
اما متاسفانه پس از دفاع مقدس ورحلت رهبرکبیرانقلاب(ره)، افرادی پست های مدیریتی و قدرت اجرایی کشور را برعهده گرفتند که علیرغم ظاهر الصلاح بودنشان، باطنی شیفته به فرهنگ مدیریت غربی داشتند. همان مدیریتی که اصالت سود و منافع سرمایه داران وفئودال ها را سرلوحه نظریه های خود داشت.در واقع پتانسیل ایجاد شده در هشت سال دفاع مقدس با نفس روحانی حضرت امام(ره) و ایثار مردم انقلابی، با تغییر رویکرد مدیریتی دولتی پس ازجنگ تغییر کرد و سیاست رسیدن به هدف بر اساس "تکلیف" جای خود را به رسیدن به "توسعه" به هر وسیله داد!
در دوران موسوم به "سازندگی" تکنوکراتهایی پا به عرصه مدیریت کشورگزاردند که برخلاف دوران انقلاب و دفاع مقدس که "هر مدیری باتقوی تر شرافتمندتر"؛ فضا را به نحوی رقم زدند که "هر مدیری پول دارتر عزیزتر"! ایجاد شد.سوارشدن بر ماشین های مدل بالا و سکونت در خانه های مجلل، جای زندگی پرهیزکارانه زمان دفاع مقدس را گرفت و برخی مدیران آشکارا ازسهم خواهی خود از انقلاب دم می زدند و این حرکتشان آنچنان نهادینه شد که "مدیریت انقلابی و ارزشی و اخلاق گرایانه" جای خود را به "مدیریت برمبنای سود" مدیرانی داد که بعضی از آنها نتنها هیچ بویی از ارزشهای انقلابی نبرده بودند،بلکه زمانی که جوانان دانشجو و طالبان علم معتقد به انقلاب و رهبری، جان خود را برای دفاع از کشور برکف نهاده و در جبهه ها جهاد می کردند، آنها با بیت المال مسلمین در سرزمین های دور در حال گزراندن دروس مدیریت غربی بودند تا روزی دانش خود را در مسیر اعتلای حزبی و محفلی خود نمایند.
البته نگارنده معتقد است استفاده از ابزارها و نکات مثبت"علم مدیریت" قطعا لازمه پیشرفت هر جامعه ای ایست، اما استحاله شدن مدیران ما در مقابل نظریه های آنها که در برخی موارد مغایرت آشکار با مبانی و اهداف متعالی وارزشی و انقلابی ما دارد پاشنه آشیل مدیریت و اداره امور عمومی کشوراسلامی ما شده است. استفاده بی رویه از فرهنگ ترجمه و کپی تام وکمال سیاستهای دولتمداری غربی همان اشکالی است که مقام معظم رهبری نیز بارها هم دردیدار با کارگزاران وهم با دانشجویان و اساتید دانشگاهها مطرح نمودند و به لزوم خلق رویه ها و نظریه های بومی و اسلامی تاکید فرموده اند.
پروژه ارزش زدایی و آرمان زدایی از ساختار مدیریت کلان کشوردر"دوران اصلاحات" با پاکسازی مدیران انقلابی و ارزشمدار ادامه یافت و رهبری دستگاه های بزرگ اجرایی در حوزه های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی منطبق برنظریه مدیریت اصلاحات طلبانی شد که سرلوحه اهداف برخی از آنها حتی تجدید نظر طلبی در حوزه دین و ایجاد پلورالیسم دینی بود.
نتیجه آنهم انفعال سطوح مختلف مدیریت کلان کشوردرقبال هجوم نظریه های کشورداری غربی شد و در جلسات مدیران دولتی سازمانهای برنامه ریز و مدیریتی کشور هر مدیری در قبال رویکردهای کشورهای غربی منفعل تر بود بیشتر مورد توجه و تفقد قرارمی گرفت، و روز به روز تسلیم شدن محض به این رویکرد باعث از بین رفته شدن ارزشها و آرمانهای متعالی انقلاب و نظام اسلامی در کشور نظیر"عدالت طلبی و رفع فساد و تبعیض" و عدم ایمان به این موارد برای دولتمداران شد.
اما با رویگردانی افکارعمومی جامعه از وضعیت موجود اداره کشور، و انزجار آنها از شعارهای پررنگ و لعاب سیاستمدارانی که منافع حزبی و باندی را برمنافع عمومی کشور ترجیح می دادند، سرانجام گفتمان "عدات طلبی" و "آرمان خواهی" و "ارزش مداری" مردم غالب شد و رئیس جمهوری برخاسته از متن خود را بدون وابستگی به احزاب سهم خواه، با داشتن پشتوانه علمی ودانشگاهی به همراه کوله باری از تجربیات مدیریت انقلابی در دوران دفاع مقدس و پس از آن به صندلی ریاست دولت نشاندند.
امروز باگذشت دوسال و اندی ازعمر این دولت آمارها و ارقام و محسوسات واقعی جامعه نشان از انتخاب درست و صحیح مردم بوده است. احیاء "مدیریت انقلابی" توسط دکتراحمدی نژاد و ارزشهای والای انقلابی چون "عدالت طلبی" و اعمال آن در روند تصمیم سازی و تصمیم گیری و اجرا، سعی در استقرار دولتمداری اسلامی و رویکرد"مدیریت برمبنای ارزش وآرمان"، مواردی است که از برآیند تلاش رئیس دولت و همکاران وی در کابینه به دست می آید.
رویکرد انقلابی در تغییر ساختارهای بوروکراتیک و شکستن تابوهایی که در نظام دیوانسالار کشور ایجاد شده بود نظیر ارتقای سطح سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور به ساختاری مدرنتر وکارآ؛ گرفتن تصمیمات شجاعانه در عرصه اقتصاد کشورنظیر خصوص سازی برمبنای عدالت که تبلور آن در "سهام عدالت" قابل رؤیت است، سهمیه بندی بنزین وتلاش برای کاهش نرخ سود بانکی؛ در عرصه علم و تکنولوژی بیرون آوردن کشور از حالت انفعال و ایستادگی بر حق مسلم کشور یعنی "انرژی هسته ای" و کمک شایان به پیشبرد اهداف بلند آن در کشور؛ احیاء امنیت اخلاقی درحوزه اجتماعی و حرکت به سمت ارتقای سطح آن در جامعه؛ در کنار تلاش شبانه روزی و بی وقفه دولت در قالب سفرهای مکرر استانی و رصد نمودن مشکلات تمام کشور و کوشش برای رفع نیازها و برقراری عدالت همه گیر در مملکت، شاخص های مثبتی است که تنها در قالب"مدیریت انقلابی و ارزشی و آرمان طلب" امکانپذیر است.مدیریتی که علاوه برتلاش برای توسعه سطح رفاه و اقتصاد مردم و کشور، دغدغه آخرت آنها را نیز داشته وبه ارتقای دین ودنیای مردم توامان بیاندیشد، رویکردی که در حال حاضر نشانه های آن دردولت نهم و شخص رئیس جمهور قابل رؤیت می باشد.
مصطفی بخشی