شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

نیروی ده از ناوارون - Force 10 From Navarone


نیروی ده از ناوارون - Force 10 From Navarone
سال تولید : ۱۹۷۸
کشور تولیدکننده : انگلستان
محصول : آلیور آنگر
کارگردان : گای هامیلتن
فیلمنامه‌نویس : رابین چایمن، برمبنای داستان کارل فورمن از رمانی نوشته آلیستر مک‌لین.
فیلمبردار : کریستوفر چالیس.
آهنگساز(موسیقی متن) : ران گودوین.
هنرپیشگان : رابرت شا، هریسن فورد، باربارا باخ، ادوارد فاکس، فرانکو نرو، کارل ودرز، ریچارد کیل، آلن بیدل و مایکل برن.
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۸ دقیقه.


انگلستان، سال 1943، «سرگرد مالوری» (شا) و «گروهبان میلر» (فاکس) ، بازماندگان عملیات موضع تسخیرناپذیر توپ‌های ناوارون برای یکسری عملیات ویژه دوباره کنار هم قرار می‌گیرند. آنان همراه «سرهنگ دوم بارنزبی» (فورد) و گروهی از تکاوران آمریکائی به مأموریتی در یوگسلاوی به‌نام «نیروی ده» فرستاده می‌شوند تا «نیکلای لسکووار» را که در واقع جاسوسی آلمانی بوده و در مأموریت قبلی به آنان خیانت کرده، شناسائی کنند و از بین ببرند گروه به‌علت حمله هوائی مجبور به فرود در یوگسلاوی می‌شود و تنها پنج نفرشان زنده می‌مانند که در نهایت دستگیر و به «سرگرد شرودر» (برن) تحویل داده می‌شوند. «مالوری» و «بارنزبی» برای فرار از زندان وانمود می‌کنند زندانیانی فراری هستند که محموله‌ای از پنی سیلین به ارزش نیم میلیون پاوند را در اختیار دارند و به این ترتیب اجازه خروج و پس گرفتن محموله به آنان داده می‌شود؛ اما محبوبه «شرودر»، «مارتیسا» (باخ) که در اصل دختر یک فرمانده پارتیزان به‌نام «پتروویچ» (بیدل) است، به‌عنوان مراقب با آنان هم راه شود. به‌وسیله «مارتیسا» به پارتیزان‌ها می‌پیوندند و به کمک آنان برای نجات بقیه افراد گروه باز می‌گردند. اما در این میان مجبور می‌شوند پلی را که محل عبور آلمانی‌هاست منهدم کنند. در اینجا «مارتیسا» کشته می‌شود و هویت یکی از فرماندهان عملیات پارتیزانی به‌نام «رادیچک» (نرو) فاش می‌شود: او همان «لسکووار» است که به‌دست «بارنزبی» به قتل می‌رسد، پل نیز بالاخره منفجر می‌شود اما چهار بازمانده عملیات اکنون به دام آلمانی‌ها افتاده‌اند...
* این دنباله بی‌رمق توپ‌های ناوارون (جان لی تامپسن، 1961) که با تأخیر زیاد هم ساخته می‌شود، فاقد تعلیق و دنیای سیاهی است که در فیلم نخست خلق شده بود. داستان فیلم البته از همان مایه آشنای آثار مک‌لین پیروی می‌کند: «آیا می‌توان جاسوس را پیش از خرابکاری شناسائی کرد؟»، اما یان مایه به خاطر پرداخت خام دستانه هامیلتن، صحنه‌های اکشن کلیشه‌ای و موقعیت‌های تکراری، هدر رفته است. فاکس و شا نیز تمام استعداد بازیگری‌شان را در این فیلم خرج کرده‌اند، بی‌آنکه تصویری قانع کننده ارائه دهند.


همچنین مشاهده کنید