جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


حماسه پریشانی


حماسه پریشانی
● نگاهی به فیلم « بابل»
در « بابل» پدر و مادران و فرزندان برای هم سبب ساز مشکلات فوق العاده زیادی می شوند؛ یک حماسه بلندپروازانه از تشویش و اضطراب که تمام و کمال سعی می کند بر رشته یی از پریشانی هایی دست بگذارد که بشریت را در سال های آغازین قرن ۲۱ رنج می دهد. قسمت آخر از سه گانه کارگردان «الخاندرو گونسالس ایناریتو» و نویسنده اش «گی یرمو آریاگا» که با «عشق سگی» شروع شد و با «۲۱ گرم» ادامه پیدا کرد.
فیلم جدید هم به همان نحو لایه های داستانی چندگانه را نمایان می کند، که این بار در میان سه قاره و چندین زبان گسترده شده اند. ساختمان وحشت و تنش احساسی به طور موثری زیاد می شوند، و حوادث تراژیک در اثر حماقت و بی توجهی انسان به وجود می آیند. این فیلم هم مانند ۲۱ گرم به طور خاص، ذهنیت جبرگرایانه عبوسی را به عنوان علت حال و هوای فلسفی اش به کار می گیرد. واکنش منتقدان بدون شک متنوع خواهد بود، بسیار شبیه آنچه در مورد فیلم «تصادف» غساخته پل هگیسف از آنان شاهد بودیم. کمپانی پارامونت برای سود خودش هم که شده باید تکانی بخورد و برای خلق کنجکاوی کافی در تماشاگران امریکایی علاقه مند به آثار جدی فعالیت کند. جنبه های بین المللی هم به همین نحو امیدبخش هستند.
عنوان فیلم، به تنهایی، برای نشان دادن مقاصد بسط گرایانه نویسنده و کارگردان کافی است. اما در حالی که نگاه کلی آنها ممکن است دور از دسترس باشد، تمرکز لحظه به لحظه به شدت خاص باقی می ماند، با مواردی که هرکدام شامل پیچ و تاب خوردن موقعیت های مرگ/ زندگی می شوند که از یک طرف تا حد زیادی تصادفی هستند و نباید اتفاق بیفتند، و از طرف دیگر بحران سیاسی اجتماعی را که مستقیماً در لحظه حاضر جریان دارد نیز در بر می گیرند.
از صحنه آغازین که چوپانی در یک دهکده فقیر کوهستانی در مراکش تفنگ شکاری پرقدرتی به دست می آورد و از روی بی احتیاطی آن را به دو پسر جوانش می دهد، واضح است که از این سلاح برای هدفی غیر از شکار شغال استفاده خواهد شد. برای امتحان کردن برد تفنگ، یکی از پسرها به اتوبوس توریستی که در جاده خاکی دوردست حرکت می کرد شلیک می کند.
در خانه یی از طبقه متوسط کالیفرنیای جنوبی، آمریلا (آدریانا بارازا) پرستار مکزیکی از دو بچه سفید و بور مراقبت می کند. او پس از اینکه نمی تواند کسی را پیدا کند که بچه ها را پیشش بگذارد، تصمیم می گیرد آنها را با خود به مرز جنوبی ببرد تا بتواند در ازدواج پسرش در خارج «تیجوانا» شرکت کند.
برمی گردیم به مراکش، ریچارد (براد پیت) و سوزان (کیت بلنچت) پدر و مادر آن دو بچه کالیفرنیایی که برای بهبود یافتن از غم مرگ فرزند سوم سفر کرده اند، در اتوبوسی همراه دوستان توریست شان هستند. وقتی که ناگهان گلوله یی به بالای شانه سوزان اصابت می کند.
در توکیو، «چیکو»، دانش آموز کر و لال ترشیده، با خشم قابل توجه اش باعث باخت تیم والیبالش می شود. او با پدر بیوه اش برخوردی خارج از قاعده دارد و در یک لحظه تکان دهنده وسط یک رستوران شلوغ، کاری می کند کارستان و درباره مسائل خصوصی اش با دیگران صحبت می کند.
بازگشت به مراکش، چوپان به پسرهایش خبر می دهد که تروریست ها یک توریست امریکایی را در اتوبوسی کشته اند. داستان همین طور پیش می رود، در حالی که سازندگان فیلم برای شکل دادن به داستانی در باب روابط انسانی (روابطی که حتی در غیاب مقاصد بد و شرارت آشکار در وجود هرکدام از شخصیت های درگیر در ماجرا مایوس کننده است)، لایه بندی چیزهایی از قبیل پریشانی، رفتار غیرمنطقی، بدشانسی، سوءتفاهم، ناامیدی، گزارش های رسانه یی غلط، اقدامات امنیتی هواخواهانه و اطاعت کورکورانه را ادامه می دهند.
یک خطای روایتی در آغاز فیلم به شدت آزاردهنده است؛ چرا آملیا برای ترتیب دادن مراقبت از بچه ها تا روز عروسی پسرش صبر می کند؟ فیلم به سادگی قبول این موقعیت غیرمنطقی را نیاز دارد، اما ممکن است هرکسی آ ن را قبول نکند.
برخی از تماشاگران ممکن است از این حقیقت رنجیده باشند که اساساً خط داستان ژاپنی، بدون ربط با دو خط داستانی دیگر، که بی درنگ مربوط هستند، به نظر می رسد؛ اما روش های خلاقانه یی که برای نشان دادن ناامیدی طاقت فرسای چیکو و مقاومت کردنش به کار رفته، ظاهر آرام و تازگی این صحنه ها را تبدیل می کند به وقفه یی خوشایند در میان دیگر صحنه های داغ و خاک آلود درام.
همچنان که داستان مراکشی تکه تکه رو به پایان می رود، ریچارد و سوزان (که به شدت خونریزی دارد)، در حالی که منتظر آمبولانس هستند و صبر و حوصله همسفرانشان را می آزمایند، (توریست ها گمان می کنند برای حملات بعدی در خطر هستند) در یک دهکده دورافتاده پناه داده می شوند. در همین حال، پلیس محلی دست به بازداشت موقت می زند و سعی دارد سریعاً روی چیزی که ممکن است به یک حادثه بین المللی تبدیل شود، سرپوش بگذارد.
شیو ه یی که با آن تفکیک های داستانی در میان شخصیت های متنوع توزیع شده است ممکن است برخی از بینندگان فهیم را در مورد آرایش قومی/ نژادی آنها آشفته سازد. در بعضی بخش ها ایرادهایی به درجه نامتعارف بودن فیلم می تواند وارد باشد، با وجود این حقیقت که ایناریتو مسافت زیادی را پیموده است تا همه لوکیشن ها را به درستی نمایش دهد، هرکس را با شیوه یی غیرتوریستی (حتی توریست ها را) ارائه دهد و بازیگران غیرحرفه یی محلی را به طور بسیار موثری در خیلی از نقش ها به کار بگیرد.
تاد مک کارتی
ترجمه؛ سید حسام الدین فروزان
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید