چهارشنبه, ۲۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 12 February, 2025
مجله ویستا
میخواهد زنده بماند
![میخواهد زنده بماند](/mag/i/2/cqh0l.jpg)
سالها پیش در جلسه مطبوعاتی فیلم «طوطیا» ایرج قادری كه از فیلمفارسی خوانده شدن فیلمش برآشفته بود، با لحنی معترضانه گفت: «من اكشن میسازم میگویند فیلمفارسی است. ملودرام خانوادگی میسازم باز میگویند فیلمفارسی است. ما بالاخره نفهمیدیم كه این فیلمفارسی چیست و چه تعریفی دارد كه هر فیلمی میسازم به آن میگویند فیلمفارسی...»
از سویی حق با قادری بود كه تمام فیلمهایی كه در ژانرهای مختلف ساخته بود با یك برچسب مواجه میشد و این متحیرش كرده بود كه چرا اكشن مواد مخدری «تاراج» همان گونه قضاوت میشود كه درام دادگاهی «میخواهم زنده بمانم» یا ملودرامی چون «طوطیا».
نكته اساسی اما این بود كه قادری بعد از این همه فیلم ساختن هنوز نمیدانست كه فیلمفارسی از تلقی خالقش نسبت به سینما ناشی میشود و این طرز تلقی و تصور اوست كه باعث میشود تمام فیلمهایی كه میسازد با تمام فراز و نشیبها و تعلق به گونههای مختلف، در نهایت چیزی جز فیلمفارسی نام نگیرند.
آخرین ساخته او «محاكمه» كه این روزها بر پرده است نیز فیلمی است به معنی مطلق كلمه از ایرج قادری و نمیتوان از گفتن این واقعیت پرهیز كرد كه این هم یك فیلمفارسی دیگر است...
ایرج قادری از معدود سرگرمیسازان سینمای فارسی است كه هنوز و همچنان مشغول فعالیت است. از اواخر دهه ۳۰ تا امروز قادری جز یك دوره ده ساله كه ناخواسته از سینما دور بوده، پشت و جلوی دوربین مشغول فعالیت بوده است. قادری فیلمسازی را در دل سینمای سرگرمكننده و عامهپسند دهه چهل آموخته است.
در فیلمهای زیادی به عنوان بازیگر حضور یافته و هنوز هم در آستانه هفتاد سالگی دوست دارد مقابل دوربین بایستد و ژستهای آرتیستی بگیرد. او كه فعالیت در سینما را به عنوان بازیگر و تهیهكننده شروع كرده، در همان سالهای ابتدایی و با شكست تجاری آثارش، كوشید تا راه فتح گیشه را بیاموزد.
همچنان كه خیلی زود خودش روی صندلی كارگردانی هم نشست و جالب این كه در گذشته مقابل دوربین نیز به عنوان ستاره اصلی ظاهر میشد. «محاكمه» را ببینید متوجه میشوید كه این همان قهرمان قدیمی است كه حالا گرد پیری هم به سیمایش نشسته است. فیلم در ظاهر روایت ماجرای گرفتاری چند جوان است اما در نهایت این قهرمان قدیمی است كه باید یك تنه در مقابل آدم بدها بایستد و رسوایشان كند.
«محاكمه» متعلق به مناسباتی است كه سالهاست دورهشان سپری شده اما فیلمساز ما چارهای جز تكرار همان قصهها و حرفهای بارها گفته شده ندارد، چون همین را بلد است و باید اذعان كرد كه این كار را دست كم از بسیاری از همتایان جوانش، بهتر میداند.
از تهران دهه هشتاد و جوانهایش كه فیلم مدعی واكاوی مشكلات اجتماعیشان است، چیزی جز ماشینها و لباسهای مد روز به چشم نمیخورد. در عوض چه در پرداخت آدمها، چه در میزانسنها و چه در دیالوگنویسی، همه چیز خاطره همان سینمای فارسی دهه چهل و پنجاه را زنده میكند.
هنوز هم در روایت از روش شیر فهم كردن تماشاگر استفاده میشود و به همین خاطر فیلم پر است از كلیپهایی كه قرار است روی تماشاگر تأثیر بگذارند. به همین خاطر قادری به جای این كه در یك نما جسد مهناز افشار را در سردخانه نشان بدهد، ترجیح میدهد تماشاگر كلیپی از لحظات شاد و سرزنده دختر جوانی كه حالا كشته شده را تماشا كند.
این شیوه روایت داستان مستقیماً از داشتهها و آموزههای فیلمسازی میآید كه گویا سالهاست با سینمای معاصر تماس نداشته است.
قادری هنوز هم تصور میكند با جملات قصار میشود بر مخاطب تأثیر گذاشت و به همین خاطر انواع و اقسام دیالوگهای گل درشت در فیلمش گذاشته است. جملههایی كه با تأكید بسیار ادا میشوند كه تماشاگر كاملاً متوجه مفاهیم عمیق آنها شود. خودش هم متصور است كه این دیالوگها روی تماشاگر تأثیر میگذارند: «دیالوگهای دادگاه به گونهای نوشته شده كه بتواند مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد.
مثلاً آنجا كه در دادگاه به وكیل میگویند: «مگر این جا كلاس درس است؟» و او پاسخ میدهد: «دنیا كلاس درس است»، روی این دیالوگ كار شده، دیالوگی است پرمعنا كه مخاطب را تكان میدهد. دیگر دیالوگهای فیلم هم به همین شكل تأثیرگذار هستند».
به هر حال قادری همین است. همین تصور را از سینما دارد و همین را هم میتواند بسازد. طبیعی است كه هر وقت عوامل بهتری با او همكاری كردهاند، محصول خوش ساختتری ارائه داده و هر وقت با تكنسینهای معمولی كار كرده، فیلمش از نظر تكنیكی دچار افت شده است. مثلاً هر موقع كه فرج حیدری فیلمبردار آثارش است، نشانههایی از ذوق در تصویرسازی به فیلمها راه یافته است.
كافی است فیلمهای «میخواهم زنده بمانم» و «آكواریوم» را به لحاظ تكنیكی با همین «محاكمه» مقایسه كنیم. این تفاوتها هم البته بیشتر در سر و شكل ظاهری است وگرنه این فیلمها به لحاظ ماهیت تفاوتی با یكدیگر ندارند.
ایرج قادری در آخرین ساختهاش نشان میدهد كه همچنان دوست دارد مثل ایام جوانی با همراهی یك موسیقی حماسی، جلوی دوربین راه برود. به هر حال این هم شكلی از سینماست كه قادری یكی از اركان انكارناپذیرش است.
آنچه جالب توجه است این است كه قادری در مقابل دوربین و در مقام ستاره، با وجود كهولت سن، همچنان سرپاست و در این زمینه از اغلب همنسلانش كه خاستگاه مشتركی هم با او دارند، سرآمد است. برای آنها كه برای تداعی خاطرات گذشتهشان به سینما میآیند، قادری به مثابه شمایلی از دورانی سپری شده، همچنان چهرهای جذاب است.
سینمایی كه او یكی از چهرههای مؤثر و جریانسازش است تا زمانی كه تماشاگر خود را دارد، سرپاست و اگر قرار است فیلمفارسی ساخته شود، بهتر است آن را قادری بسازد كه لااقل در این كار تخصص و تبحر دارد.
سعید مروتی
منبع : روزنامه همشهری
![](/imgs/no-img-200.png)
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست