شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

تهمت‌های غیر قابل اثبات


تهمت‌های غیر قابل اثبات
۱) «جواد زرینچه گفت: من و بازیکنانم برابر استقلال اهواز راه رفتیم تا تیم قلعه‌نویی به دسته پایین‌تر سقوط نکند.» این گفته‌های محمد مایلی‌کهن که برگرفته از دل مصاحبه‌ای از کاپیتان، مربی سابق استقلال بود توفانی به پا کرد. مایلی‌کهن در شبی که سرمربی تیم ملی شده بود این جملات را در برنامه نود به زبان آورد تا موجی به پا شود و استقلال که در کورس قهرمانی بود به کما برود.
بازی استقلال و همنام اهوازی‌اش در هفته پایانی لیگ دوم کشور یکی از جنجالی‌ترین بازی‌های تاریخ ایران است. استقلال به حریف همنام باخت تا استقلال اهواز در لیگ بماند و ملوان به دسته پایین‌تر لیگ سقوط کند. آن زمان شایعات زیادی در این باره که بازیکنان تیم تهرانی به تیم مربی سابق‌شان راه داده‌اند شنیده می‌شد اما استقلال که در اوج بحران ناشی از انتخاب کخ، فحاشی طرفداران، برکناری سرمربی و سوءمدیریت تقریباً به همه تیم‌های لیگ باخته بود این قدر اوضاعش نابسامان بود که بعد از باخت برابر تیم اهوازی بشود روی آن سرپوش گذاشت.
سالها گذشتند تا اینکه یک روز جواد زرینچه از شیوه مربیگری امیر قلعه نویی، همبازی سابقش انتقاد کرد و در جواب هم سرمربی استقلال که هیچ گاه به اندازه زرینچه بین هواداران تیم محبوب نبود در جواب گفت: «کسی می‌تواند از من انتقاد کند که در سطح فرگوسن باشد نه امثال زرینچه که عرضه تیمداری ندارند.»
زرینچه هم که اساساً آدمی محتاط است از این توهین به خشم آمد و پرده از راز بازی مشکوک برداشت: «اگر آن روز بچه​هایم در زمین راه نمی‌رفتند الان امیر اصلاً مربی نشده بود. . .»
این گفته همراه با خشم را چند نفر از دوستان قدیم قلعه‌نویی هم که حالا دیگر رابطه‌شان رو به تیرگی گذاشته بود، تأیید کردند. محمد نوازی اولین نفر این جمع بود: «امیر به من زنگ زد و گفت بچه محلیم. خواست در زمین راه بروم.» پس از او نوبت به سیروس دین‌محمدی رسید که این گفته را تأیید کند. ستاره سابق استقلال که حالا سال‌های دور از فوتبال را می‌گذراند در این باره گفت: «هیچ کدام از ما آن روز خودمان نبودیم. بازی برایمان اهمیتی در جدول نداشت و وقتی امیر به ما رو زد انگار انگیزه‌مان برای جنگیدن، خشکید.» ستار همدانی و هادی طباطبایی از دیگر ستاره‌های آن سال‌های استقلال بودند که جملاتی از این دست را در این باره بیان کردند.
این پرونده و شهودش به کمیته انضباطی رفت. شریفی ادعا کرد اگر این عمل ثابت شود متخلفان تا ابد از فوتبال محروم شده و دو تیم هم به دسته پایین‌تر فرستاده می‌شوند و تازه اینجا بود که مدعیان متوجه شدند خودشان هم در این تخلف نقش داشته‌اند و مجازات می‌شوند پس زیر گفته‌های شان زدند.
ادعا‌ها به فراموشی سپرده شد و همه تکذیب کردند. ابتدا برای دو مدعی مجازاتی نقدی اعمال شد که آن را هم شورای استیناف بخشید.
۲) محمد مایلی‌کهن آمده بود تا منادی پاکی باشد. او شک نداشت که امیر قلعه‌نویی در راه رسیدن به موفقیت تبانی می‌کند و باج می‌دهد. او وقتی پرونده تبانی در اهواز به بن‌بست رسید بی‌آنکه سندی از اعترافات دلالان منتشر شده باشد، مدعی شد آنها اعتراف کرده‌اند در بازی فینال جام حذفی سال قبل که قلعه‌نویی و استقلال قهرمانش شدند، قلعه‌نویی، ابراهیم تقی‌پور و نادر دست‌نشان را خریده بود تا برابر این تیم کم‌فروشی کنند. او معتقد بود در کمتر از دو ماه این پرونده در دادگاه مطرح شده و قلعه‌نویی محکوم می‌شود. این ادعا را مسئولان قضائی رسیدگی به پرونده اگرچه تأیید نکردند اما نتوانستند آن را هم تکذیب کنند.
این اتهام بر مصیبت‌های استقلال در راه قهرمانی افزود. قلعه‌نویی دیگر آرامش نداشت. او از ترس به خود می‌لرزید و این را بارها بیان کرد: «دست‌هایی علیه من در جریان هستند. سه ماه است که نخوابیدم. اگر به خاطر علاقه‌ام به فرزندانم نبود از خدا می‌خواستم بمیرم اما این روزها را نبینم.»
بازی استقلال و پگاه در فینال جام حذفی در بازی برگشت به وقت اضافه کشید و در این فاصله ۳۰ دقیقه‌ای بود که استقلال با درخشش مجتبی جباری با سه گل از سد رقیب گذشت. در آن دقایق ابراهیم تقی‌پور با دو اشتباه سهوی باعث شد تا استقلال به دو گل برسد و مایلی این اشتباهات را عمدی می‌دانست. او مدعی بود (ح-م) دلال بازداشت شده که با امیر قلعه نویی هم رابطه‌ای نزدیک دارد در اعترافاتش گفته است قبل از بازی ما با تقی‌پور قرارداد پیوستنش به استقلال برای لیگ امسال را بسته بودیم و برای همین این بازیکن در زمین وا داد.» البته دیگر متهم به کم کاری در تیم رشتی، سرمربی تیم نادر دست‌نشان بود. مردی که قبل از بازی تقریباً جدایی‌اش از رشت قطعی شده بود. او آن موقع قرار بود با پیشنهادی ۲۵۰ میلیون تومانی به تراکتورسازی تبریز برود. دست‌نشان درباره این اتهام می‌گوید: «آقای مایلی‌کهن که نمی‌توانند همین طور بی‌مدرک افراد را متهم کنند. اگر این حرف‌ها را گفته چون در آزادی فحش خورده که ما هر هفته هزاران مرتبه بیش از او در ورزشگاه‌های مختلف فحش می‌شنویم. در آن بازی ابراهیم تقی‌پور نمایش بی‌نظیری داشت. ما بازی رفت را بردیم و در مسابقه برگشت هم جلوی ۱۲۰ هزار نفر مقاومت جانانه‌ای در وقت قانونی داشتیم اما در نهایت کم آوردیم.»
۳) اسم قلعه‌نویی انگار در فوتبال ایران با اتهام تبانی عجین شده است. اتهاماتی که هیچ گاه ثابت نشدند اما همیشه درباره‌اش شنیده می‌شوند. در لیگ سوم وقتی دو هفته مانده به پایان لیگ خبرگزاری ایپنا پیش از بازی استقلال با تیم همنام اهوازی حرف از فوتبال پاک را وسط کشید، استقلال انسجامش را از دست داد و به بحران رفت. تیم قلعه‌نویی به همین سادگی قهرمانی را به رقیب باخت. سال بعد از آن سرمربی استقلال متهم شد با پیشنهادی اغواکننده، رامین محرم‌نژاد را در بازی استقلال با شموشک خریده است و این بازیکن به عمد مرتکب خطا شده تا فصل بعد به استقلال برگردد. اتهامی که محرم‌نژاد درباره‌اش می‌گوید: «قلعه نویی فوتبال مرا تباه کرد. من تبانی نکردم اما این اتهام به من چسبید درحالی که هیچ وقت مثلاً کسی درباره بازیکنان دیگر حرفی نزد مثلاً گلری که توپ را دو دستی تقدم دایی کرد تا گل بزند یا. . .»
این البته تنها باری نبود که اتهام خرید بازیکنان حریف به قلعه نویی نسبت داده می‌شد. او و همکارانش امسال متهم شدند که ابراهیم توره مهاجم پرسپولیس که مدیر برنامه‌هایش از دوستان نزدیک قلعه‌نویی است را وسوسه کردند که برای بازی داربی محروم باشد. همسر ایرانی عرفان اولروم مدعی شد با این مهاجم ابومسلم درست قبل از بازی تیم مشهدی تماس گرفتند و به او پیشنهاد حضور در استقلال را داده‌اند. مرتضی برگی‌زر همین ادعا را درباره پیشنهاد به اشپیتیم آرفی قبل از بازی با پیام مطرح کرد و پرویز مظلومی در اوج خشم قبل از بازی با استقلال از تماس قلعه‌نویی با ادینهوی برزیلی انتقاد کرد. ماجرای ارتباط امید طیری با حسین آشنا قبل از بازی با راه‌آهن هم تبدیل به سوژه‌ای جنجالی در لیگ شد. در همه این بازی‌ها استقلال صاحب امتیاز شد اما هیچ سندی برای محکومیت قلعه‌نویی و همکارانش وجود نداشت. او در این باره می‌گوید: «چون نمی‌توانند در زمین حرف بزنند و می‌بازند این ادعا‌ها را مطرح می‌کنند. من واقعاً به این تهمت‌های نخ‌نما عادت کرده‌ام. مگر آنها موبایل مرا کنترل می‌کنند که بدانند به کدام بازیکن تلفنی زنگ می‌زنم؟»
۴) صعود شهید قندی یزد به لیگ برتر قطعی شده بود و دو تیم راه‌آهن با هدایت فیروز کریمی و نفت آبادان پرویز مظلومی رقابتی نفس​گیر برای صعود داشتند که تیم یزدی در بازی پایانی به مصاف راه‌آهن رفت در تهران قبل از بازی شایعات بسیاری راه افتاده بود. بازی در نهایت با نتیجه عجیب ۶ بر صفر به سود شاگردان فیروز کریمی تمام شد تا شایعات انگار به واقعیت بدل شوند. بازیکنان تیم یزدی که حتی قبل از شروع مسابقه متهم به تبانی بودند در زمین راه می‌رفتند و نای حرکت توپ را نداشتند.
بعد از مسابقه احد شیخ‌لاری درحالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، گفت: «تعدادی از بازیکنان تیم من مشکوک بودند. واقعاً نمی‌دانم چه اتفاقی در زمین افتاد.» او البته چندی بعد این حرف‌هایش را تصحیح کرد و گفت منظورش احتمال تبانی نبوده است؛ چرا که استفاده از ترکیبی متفاوت در آن بازی پای خود شیخ‌لاری را هم به صف متهمان کشیده بود. تیم نفت بعد از این بازی شکایتی بلند بالا را علیه دو تیم تنظیم کرد و یکی از جنجالی‌ترین پرونده‌های لیگ تشکیل شد. کار حتی به دیوان عدالت اداری کشید. مدیران نفت نوار مکالمات تلفنی بازیکنان قندی را در اختیار داشتند که نشان می‌داد قبل از بازی تماس‌هایی از سوی مربیان راه‌آهن با آنها گرفته شده بود. در آن فهرست نام بازیکنانی چون (ح-م)، (الف-س) و (ه-ک) یاران با تجربه و سرشناس تیم یزدی دیده می‌شد.
خلیلی رئیس وقت هیأت مدیره نفت آبادان درباره آن بازی می‌گوید: «تردید ندارم که آن مسابقه فوتبالی پاک نبود. حتی کار به جایی کشید که اگر یادتان باشد فرزند شهید قندی هم از اینکه چنین اتفاق زشتی برای تیمی که مزین به نام پدرش است گلایه کرد ولی دست ما برای اثبات ناپاکی فوتبال به جایی نرسید.»
۵) از میان پگاه گیلان و پیکان قزوین باید یک تیم به لیگ برتر دوره ششم صعود می‌کرد. بازی رفت را پگاه برده بود و فقط یک مساوی این تیم را به لیگ برتر می‌رساند. آنها اما در بازی برگشت با دو گل مغلوب رقیب شدند و از صعود بازماندند. این بازی خیلی زود جنجالی شد (ع-س) و یک بازیکن دیگر تیم رشتی متهم شدند که با مربی تیم رقیب تبانی کرده‌اند تا در بازی کم بفروشند. این اتهام وقتی سال بعد آنها سر از تیم بعدی مربی وقت پیکان در آوردند بیشتر مطرح شد. شاد مدیر وقت پگاه در این باره می‌گوید: «به هر حال فوتبال است و این اتفاقات تلخ هم بخشی مهم از آن را تشکیل می‌دهد. این را هم من و هم شما می‌دانیم که در آن بازی چه رخ داد اما هر دو هم می‌دانیم که نمی‌توانیم این حرف را ثابت کنیم.»
۶) سایپا بازی حساسی برابر پرسپولیس دارد. گلر تیم در دقیقه‌ای حساس گل بدی می‌خورد. امتیاز در این بازی برای پرسپولیس اهمیتی ویژه دارد. مردان قطبی دوباره به کورس قهرمانی برگشته‌اند. آنها می‌خواهند صدر جدول را از سپاهان پس بگیرند پس نیاز به حداکثر امتیازات دارند. آنها حمله می‌کنند اما دایی هم کسی نیست که به رقیب باج دهد اما به یکباره ورق بر می‌گردد.
گلی عجیب همه چیز را خراب می‌کند. همان دروازه‌بان در پایان فصل به پرسپولیس می‌آید. این اتفاق خشم مسئولان سپاهان را که در پایان فصل قهرمانی را فقط به خاطر تفاضل گل از دست داده بودند به همراه دارد با این وجود هیچ مدرکی نیست که ثابت کند در این گل تعمدی بوده و علی دایی هم به شدت از گلرش دفاع می‌کند: «این حرف مسخره است. از این اشتباهات طبیعی در فوتبال زیاد می‌افتد. یعنی همه اینها تبانی هستند؟»
هیچ یک از این بازی‌های جنجالی را دلیلی نیست که بتوان ثابت کرد با تبانی نتایج‌شان رقم خورده است ولی دلالان بازداشت شده برای اولین بار اعتراف کرده‌اند که نتایج بازی‌ها را به اشکال مختلف رقم می‌زدند. آنها که مدیر برنامه‌های بازیکنان زیادی در لیگ بودند برای شرط‌بندی و برای کسب درآمد بیشتر با فشار به بازیکنان، نتایج بازی‌ها را عوض می‌کردند. این اعترافی است که پیش از این مراجع قضائی هم صحتش را تأیید کرده بودند. اعترافاتی که با شروع دادگاه متهمان می‌تواند موجی را در فوتبال به پا کند. حقیقتی که مایلی‌کهن درباره‌اش می‌گوید: «بنویسید قهرمانان، سزاوار نبودند و بازندگان، مستحق!»
مهرداد عشوندی
منبع : خبر آنلاین


همچنین مشاهده کنید