در طول شش قرن گذشته از تاریخ آلمان، یعنی از حدود سال ۱۳۰۰ تا اواخر قرن نوزدهم، یکی از پایدارترین و در عین حال دردناکترین پدیدههای اجتماعی، حضور یهودیان و روابط پیچیده و اغلب خصمانه میان آنان و جامعه مسیحی پیرامون بوده است. این روابط در دورههای مختلف شدت و اشکال متفاوتی داشته است؛ گاهی به صورت همزیستی مسالمتآمیز و حتی سودمند دوجانبه و گاهی به صورت خشونتهای گسترده، اخراجهای دستهجمعی و کشتارهای وحشتناک. آنچه در این شش قرن به وضوح مشاهده میشود، یک چرخش چشمگیر در الگوی نفرت یهودیستیزانه است.