در قاموس اقتصاد کلان، رکود تورمی (Stagflation) عارضهای بغرنج و تناقضآمیز است که طی آن، اقتصاد با سه معضل همزمان دستوپنجه نرم میکند: «رشد اقتصادی پایین»، «نرخ بالای بیکاری» و «تورم پایدار». این پدیده که در دهه ۱۹۷۰ میلادی اقتصادهای صنعتی غرب را غافلگیر کرد، نه فقط یک بحران عملی، بلکه یک زلزله نظری بود؛ زیرا پارادایم مسلط کینزی - بهویژه رابطه باثبات و معکوس میان تورم و بیکاری (منحنی فیلیپس) - را عمیقا به چالش کشید.