چهارشنبه / ۳ دی / ۱۴۰۴ - 24 December, 2025
 سایت اعتماد آنلاین / ۵ ساعت قبل

گزارش اعتماد از زندگی رحمان؛ کولبری که به خاطر یک لقمه نان تیر خورد

گزارش اعتماد از زندگی رحمان؛ کولبری که به خاطر یک لقمه نان تیر خورد
رحمان گفت: «دو، سه سال پیش، وقتی جنس با خودم می‌آوردم این‌ طرف مرز، مامور ایست داد، اما نایستادم. گفتم می‌خواهم این ‌بارها را برسانم و تحویل بدهم، چون جز این کار، کاری نداشتم. مسیرم را تندتر پیش گرفتم. سه بار ایست دادند، اما نایستادم. می‌دانستم باری که روی دوشم است، فقط چند تا وسیله برقی نیست. پولش را داده بودم، همه سرمایه و داشته‌ام آنجا بود. اگر می‌گرفتند، همه‌اش می‌رفت گمرک. یعنی کل سرمایه‌ام همان بالا تمام می‌شد. از پشت تیر زدند که به شانه‌ام خورد.»