خاطرات مظفرالدینشاه: به هر شهر که میرسیدم سرباز و صاحبمنصب و اجزای بلدیه آنجا حاضر برای پذیرایی بودند
در اطراف خیابانها تا گار [ایستگاه اصلی] راهآهن همهجا مردم از زن و مرد ازدحام کرده و متصل میگفتند «شاه زنده باد». الحق به وضع بسیار خوشی ما را مشایعت و مهمانی و اظهار محبت و مهربانی کردند.