
یادداشت مهمان - روح الله حیاتیمقدم: یکسال از سیطره جولانی بر سوریه میگذرد. در ماههای اخیر، رفتار و گفتار این عنصر پرورش یافتهی آمریکا در کمپ بوکا، پرسشهای بسیاری را در اذهان مخاطبان برانگیخته است. یکی از پرسشها، به ماهیت جولانی و همقطارانش مربوط میشود. ریشه این پرسش را باید در بهرهبرداری و سوءاستفاده جولانی از نمادها، شعارها و آرمانهای امت اسلام، بهویژه اهل سنت جستجو کرد. شعارها و آرمانهایی مانند تمسک به سلف سنی، احیای خلافت، جهاد علیه کفار، ضرورت احیای فرهنگ دینی و مخالفت با سلطهی کفار بر مسلمانان.
جولانی و همراهانش با سو استفاده از شعارهای مورد پذیرش اهل سنت، نهضت جهاد را مصادره و در جهت خواست آمریکا و غرب هدایت کردند. در این میان، کسانی که از ماهیت جولانی بیخبر بودند، در سطح شعارها متوقف ماندند و پنداشتند با جریانی اسلامگرا روبروند که -با رعایت تکنیکها و شیوههای فریبِ دشمن-آرمانهای امت اسلام را پیمیگیرد. از این رو، پس از تسلط جولانی بر سوریه و مشاهده برخی رفتارهای میدانی، به جای درک ماهیت واقعی او، به توجیه روی آوردند و ادعا کردند جولانی و یارانش، گروهی اسلام گرا هستند که از روش و تاکتیکهای کارآمد تبعیت میکنند! گاهی میگفتند آنان کسانی هستند که پیشتر تندرو بودند و اکنون تعدیل شدهاند و با استناد به رفتار تسامحجویانه جولانی در قبال زنان، مدعای خود را تقویت میکردند.
این طیف که باور نمیکردند سیطره آمریکا و رژیم صهیونیستی بر سوریه رقم خورده، جولانی و تحریرالشام را همانگونه معرفی کردند که دشمن میخواست. نفاق جولانی و هیأت تحریرالشام از یک سو، و بیتوجهی بدنه اجتماعی جهان اسلام، بهویژه نخبگان، به واقعیتها از سوی دیگر، سبب شد تا برخی در معرفی این جماعت آمریکایی دچار خطای راهبردی شوند. در حالی که جولانی از ابتدا هیچ نسبتی با اسلام گرایی نداشت. اثبات این مدعا امری سهل و آسان است و قرائن فراوانی بر آن دلالت دارد که مهمترین آنها از قرار زیر است.
۱- قانون اساسی
قانون اساسی و منشور فکری، اصلیترین منبع برای شناخت ماهیت گروههاست و جولانی و هیأت تحریرالشام نیز از این قاعده مستثنی نیستند. آنها پس از سیطره بر سوریه، بیانیهای در پنجاهوسه بند به عنوان منشور حکومت جدید و قانون اساسی منتشر کردند. محتوای این بیانیه سرشار از گزارههایی است که هیچ تناسبی با اسلامگرایی و دغدغههای امت اسلامی ندارد و بر مدلهای مورد نظر آمریکا در منطقه منطبق است.
روح کلی این پنجاهوسه بند در مقدمه بیانیه بازتاب یافته است؛ بهگونهای که حتی بدون انتشار متن کامل بندها، تبیین ماهیت جولانی و گروهش تنها با استناد به همین مقدمه بهراحتی ممکن است. از این رو، دقت در مقدمه برای درک گفتمان جولانی از اهمیتی بالا برخوردار است و نباید از ظرفیت آن غافل ماند.
در مقدمه آمده است که پس از زوال دوران ظلم، امید برای ایجاد دولتی نوین بر پایه عدالت، کرامت و حقوق شهروندی پدیدار شده است. سپس با اشاره به جرایم بشار اسد، ادعا شده که وی ارزشهای انسانی و قوانین بینالمللی را نقض میکرد و در نهایت در هشتم دسامبر ۲۰۲۴، با تلاش مردم، نظام او فروپاشید و نور آزادی بر سوریه تابید. در ادامه بر عهدهگیری مسئولیت تاریخی مردم سوریه برای تحکیم پایههای این پیروزی از طریق اجرای عدالت تأکید شده است. همچنین ذکر شده که پس از گفتوگوهای گسترده با احزاب مختلف و برگزاری کنفرانس گفتگوی ملی، نتایج در ۲۵ فوریه ۲۰۲۵ منتشر شده است.
نکات کلیدی این بیانیه عبارتاند از:
در پایان مقدمه با تأکید بر ارزشهای اصیل جامعه سوریه و اصول ملی و انسانی، و با هدف بنیاننهادن حکومتی قانونمند – که از روح قانون اساسی استقلال ۱۹۵۰ الهام گرفته، رئیسجمهور اعلامیه را صادر میکند. همچنین تصریح شده که مقدمه، بخش جداییناپذیر این اعلامیه است. این مسئله نشان میدهد که حتی در صورت ذکر فقه اسلامی در بندهایی مانند ماده سوم، محور اصلی، حقوق شهروندی و قوانین بینالمللی است که فقه اسلامی باید با آن هماهنگ شود.
چنانکه مشاهده میشود، در تمامی بخشهای مقدمه، به جای تأکید بر شریعت، بر حقوق شهروندی، قوانین بینالمللی و حکمرانی خوب تأکید شده است. این بدان معناست که هیچگونه پیوندی بین حکومت سوریه و اسلامگرایی نمیتوان برقرار کرد و تمام آنچه پیشازاین درباره ضرورت حکومت بر پایه شریعت بیان شده بود، صرفاً در حد شعار بوده است. شعارهایی که با استفاده از آنها، نهضت جهادی به نفع حکومتی ضد دینی مصادره شده است.
پس از مقدمه، دستورالعمل دولت جدید در چهار فصل ارائه شده است که مروری اجمالی بر آنها خالی از فایده نیست:
در ماده یک، بدون اشاره به اسلام میگوید: سوریه کشوری مستقل و دارای حاکمیت کامل است!
در ماده دو، بدون اشاره به شریعت میگوید: دولت موظف به برقراری نظامی شده که آزادی و کرامت شهروندان را تضمین کند.
در ماده دوازدهم، با پذیرش قوانین بینالمللی و بدون اینکه فرامین شریعت را معیار قرار دهد میگوید: تمامی حقوق مندرج در معاهدات بینالمللی بخش جداییناپذیر قانون اساسی است.
در ماده بیستوهفتم، سوگند اعضای مجلس تنها با عبارت «به خداوند بزرگ» ذکر شده و اشارهای به اسلام نشده است و میگوید: به خداوند بزرگ سوگند یاد میکنم که وظایفم را با امانت و صداقت انجام دهم!
در ماده سیوسوم، سوگند رئیسجمهور نیز فاقد هرگونه اشاره به پایبندی به اسلام است و بر حاکمیت دولت، وحدت کشور و اخلاق نیکو تأکید شده است و میگوید:
«به خداوند بزرگ سوگند یاد میکنم که با وفاداری کامل حاکمیت دولت، وحدت کشور، تمامیت ارضی و استقلال تصمیمات آن را حفظ کنم. سوگند میخورم که قانون را محترم بشمارم منافع مردم را پاس بدارم و با صداقت کامل و امانت داری برای تأمین زندگی شرافتمندانه و تحقق عدالت در میان آنان تلاش کنم و ارزشهای والا و اخلاق نیکو را ترویج دهم!»
در تمام این مواد، هیچ ردپایی از احکام اسلامی یا تلاش برای اجرای شریعت دیده نمیشود و همهچیز منطبق بر نظام بینالملل طراحی شده است.
تنها در ماده سوم، برای آرامنگاهداشتن بدنه مردمی و کسانی که دغدغه اسلام دارند، آمده است: "دین رئیسجمهور، اسلام و فقه اسلامی منبع اصلی قانونگذاری است" و آزادی عقیده و احترام به ادیان آسمانی تضمین شده است. این عبارت، ظاهری فریبنده دارد و نشان میدهد که دولت جولانی نتوانسته کاملاً گرایشات دینی مردم را نادیده بگیرد؛ در نتیجه تلاش کرده بر ماهیت سکولاریستی خود پوشش دینی بکشد، بدون آنکه قصد اسلامیزه کردن حکومت را داشته باشد.
جولانی با بهرهبرداری از نمادها و شعارهای اسلامی، پس از چهارده سال تلاش، توانست بر مرکب آرمانهای مسلمانان سوار و بزرگترین انحراف را رقم بزند. این تاکتیک، مختص به او نیست و دیگر حکومتهای منطقه نیز با همین روش بر مسلمانان حکومت کردهاند. نمونه آن را در ترکیه و پس از ناکامی آتاتورک میبینیم که از الگوی پوششی برای حکمرانی بر مسلمانان استفاده میشود.
سید قطب در تفسیر فیظلال القرآن با بینشی عمیق به تحلیل یکی از خطرناکترین توطئههای استعماری میپردازد. وی هوشمندانه تشریح میکند که پس از ناکامی نسبی مدل لائیسیته آتاتورک در ترکیه، استعمار جهانی به رهبری صلیبیها و صهیونیستها به تدوین و اجرای نسخهای پیچیدهتر و فریبندهتر روی آورد.
در این الگوی جدید، حکومتهایی در کشورهای اسلامی تأسیس میشوند که ظاهری دینی دارند اما در باطن و ماهیت، کاملاً در راستای اهداف غرب و صهیونیسم عمل میکنند. این نظامها با انکار برخی مسائل حاشیهای و سطحی، چنین القا میکنند که دغدغهمند احکام دین هستند و در مسیر توحید گام برمیدارند.
سید قطب این استراتژی را «خباثتآمیزترین فریب شیاطین جن و انس» میخواند، چرا که در این روش، خود دین به ابزاری برای مقابله با دین تبدیل میشود و حقانیت ظاهری، جایگزین حقیقت باطنی میگردد. سید قطب، فی ظلال القرآن، ص ۱۲۲۱
۲- ماهیت واقعی تحریرالشام در اعترافات رهبرانش
یکی دیگر از منابع اصلی برای شناخت ماهیت افراد و گروهها، اعترافات صریح و آشکار آنهاست. جولانی پس از دستیابی به مطلوب و اطمینان از اقناع بخشی از بدنه اجتماعی، چندین گام اساسی برداشت که اعلام برائت از تنظیمات جهادی و حرکت اصیل اخوانالمسلمین مهمترین آنهاست. وی صریحاً بیان داشت: «انا لستُ امتداداً للاحزابِ الاسلامیه سواءٌ التنظیماتُ الجهادیه او الاخوان المسلمین و لستُ امتداداً للرَّبیع العربی؛ من امتدادی از احزاب اسلامی، چه گروههای جهادی و چه اخوانالمسلمین، نیستم و ادامهدهنده جنبش بهار عربی نیز نمیباشم.»
جولانی از جریان جهاد خروج نکرد بلکه از ابتدا، خارج بود این مطلب را احمد موفق زیدان به عنوان مشاور کنونی جولانی در گفتگوی با شبکه العربیه به صورت صریح بیان کرده است وی میگوید: در همان سال ۲۰۱۵ م احمد الشرع به من گفت به هیچکدام از اندیشههای القاعدهای یا وهابی و… معتقد نیست، بلکه میخواهد از این نیروها استفاده کند و پس از پیروزی به تدریج افکار آنان را تغییر دهد.
جولانی نه تنها داخل در جریان جهاد نیست بلکه جریان جهاد را دشمن اصلی خود میداند لذا در مصاحبه با خبرنگار یهودی، در پاسخ به سؤالی در مورد آینده روابط سوریه و اسرائیل گفت: «میخواهم واضح باشم. دوران بمبارانهای بیپایان و تلافیجویانه باید پایان یابد. هیچ ملتی وقتی آسمانش پر از ترس است، پیشرفت نمیکند. واقعیت این است که ما دشمنان مشترکی داریم و میتوانیم نقش مهمی در امنیت منطقهای ایفا کنیم.»
دیوید پترائوس، رئیس سابق سازمان CIA و افسر نظامی نبرد آمریکا در عراق نیز پس از مصاحبه با جولانی، یادداشتی منتشر و در آن تصریح کرده بود که احمد الشرع (جولانی) کانال گفتگوهای پنهانی با اسرائیل را گشوده است. آنچه پترائوس مخفی خوانده بود، خود جولانی – پس از حمله نظامیان صهیونیستی به خاک سوریه و ورود به حومه استان درعا – در مصاحبه با شبکه «ملییت» ترکیه فاش کرد و گفت: ما در آستانه رسیدن به یک توافقنامه امنیتی با اسرائیل هستیم!
اسعد الشیبانی، وزیر خارجه دولت جولانی، نیز در مصاحبه با سیانان همان سخنان جولانی را تکرار کرد و گفت:
«قبل از هشتم دسامبر، ملت سوریه درگیر سرنگونی اسد بودند و میخواستند سوریه را آباد کنند. اسرائیل در این معادله نبود. پس از هشتم دسامبر، با حمله اسرائیل غافلگیر شدیم. این حمله هیچ توجیهی ندارد. تنها چیزی که برای اسرائیل در خاک سوریه تهدید بود، وجود ایران و حزبالله و نظام سابق و تهدیدهای امنیتی بود که اینها با نظام سابق از سوریه رفتند. اکنون در سوریه کسی نمانده جز ملت سوری و سیاستی که هیچ تهدیدی برای هیچکس، حتی اسرائیل، در منطقه ندارد.»
اسعد الشیبانی اقدامات تحریریها طی سالهای گذشته و براندازی حکومت بشار اسد را حرکتی در جهت مقابله با مسیر مقاومت اسلامی میداند و از بیان این سخن هیچ ابایی ندارد.
اسعد الشیبانی در مصاحبه با شبکه آمریکایی سیانان از تأمین منافع اسرائیل در سایه شکلگیری سوریهای قوی سخن گفته و بیان داشت: «سوریه قوی و متحد به امنیت منطقه کمک میکند و این به نفع اسرائیل است!»
احمد الشرع (جولانی) و وزیر خارجهاش (شیبانی) سرمستانه از بیان واقعیت، هیچ ابایی ندارند و از اینکه ماهیت خود را برملا کنند، از هیچ چیزی هراس ندارند و حاضرند برای تثبیت آنچه پیگیری میکنند، با افسران و فرماندهان نظامی آمریکایی بسکتبال بازی کنند و فیلم آن را در رسانههای اجتماعی به دست مخاطب برسانند.
اعترافات و وقوع اتفاقات فوق نشان میدهد که جولانی و دستگاه تحت امرش ربطی به اسلامگرایی ندارند. ایدئولوژی اسلامی برای آنها فاقد اهمیت است. این مطلب را عباس شریفه (یکی از اطرافیان جولانی) اینگونه بیان داشته و گفته است:
«جولانی هیچ ایدئولوژی ندارد. همه ایدئولوژیها سقوط کردند. ایدئولوژی ملیگرایی و ناسیونالیسم با سقوط رژیم صدام سقوط کرد. اسلام سیاسی با نابودی بهار عربی سقوط کرد و تمام شد.»
اعتراف فرستاده آمریکا به سوریه در مصاحبه با المانیتور را در کنار آنچه گذشت، بهصورت یکجا مرور کنید؛ آنگاه قضیه کاملاً واضح و آشکارتر میشود. وی میگوید:
«ما به یک سیستم حفاظتی اطراف احمد الشرع (جولانی) نیازمندیم. تلاشهای الشرع (جولانی) برای تقویت حکومت فراگیر و ارتباط با غرب میتواند او را به هدف ترور افراطگرایان ناراضی تبدیل کند. مطمئنم که مصلحت ما و مصلحت «الشرع» یکی است و او باهوش و مطمئن به کاری است که انجام میدهد. ما باید هر یک از این مهاجمان بالقوه دشمن را قبل از رسیدنشان به هدف، متوقف کنیم. جلوگیری از مهاجمان نیازمند همکاری نزدیک و تبادل اطلاعات بین متحدان ایالات متحده است، نه مداخله نظامی. ما امیدواریم که رئیسجمهور «الشرع» و اسرائیل این تفاهم و همگرایی خاموش (در سکوت) را داشته باشند که درگیری نظامی در حال حاضر برای هر دوی آنها چیز وحشتناکی خواهد بود.»
نتیجه اینکه: بر اساس اعترافات صریح رهبران تحریرالشام، این گروه نه تنها خود را از جریانهای اصیل اسلامی و جهادی متمایز میکند، بلکه آشکارا در مسیر همپیمانی با اسرائیل و غرب گام برمیدارد. آنها «خط مقاومت اسلامی» را دشمن مشترک خود و رژیم صهیونیستی خوانده و به دنبال توافق امنیتی با آن هستند. این اظهارات، همراه با تأیید مقامات آمریکایی، ماهیت ضد اسلامی و وابسته این گروه را به وضوح اثبات میکند که برای تثبیت قدرت، حتی با دشمن تاریخی جهان اسلام همپیمان شده است.
۳- خط و نشان برای مجاهدین
یکی دیگر از منابع اصلی برای شناخت ماهیت جولانی نوع مواجهه وی با اسلام گراها و عناصر اصلی جهادی است. طبق اعتراف هاکان فیدان- وزیر خارجه ترکیه- جولانی، فرماندهان ضدآمریکایی و ضدصهیونیستی را یکبهیک زیر تیغ ترور آمریکاییها فرستاد!
این حرف بسیار مهم، اساسی و قابل توجه است. یکی از مهمترین همکاریهای جولانی با آمریکاییها، همکاری اطلاعاتی جهت ترور رهبران و شخصیتهای بارز این طیف در سوریه است.
جولانی برای مشروع جلوه دادن حرکت خود علیه مجاهدین -تحت عنوان مبارزه علیه داعش- با آمریکا پیمان امنیتی امضا کرد. میدل ایست نیوز در این باره نوشت: سوریه به ائتلاف بینالمللی ضد داعش که به رهبری آمریکا در سال ۲۰۱۴ تشکیل شد، پیوست.
آناتولی نیز گزارش کرد: سفارت آمریکا در دمشق در پستی در شبکه ایکس از پیوستن سوریه به ائتلاف بینالمللی مبارزه با داعش خبر داد. در این پست آمده است: این لحظهای سرنوشت ساز در تاریخ سوریه و جنگ جهانی علیه تروریسم است!
آنچه طی هفته گذشته به وقوع پیوست در ظاهر علیه داعش ولی در واقع ائتلاف علیه جبهه مقاومت و ترور رهبران محسوب میشود که از چهار سال پیش در جریان بوده و این روزها به مراتب تشدید شده است.
هجوم نیروهای امنیتی دولت جولانی به اردوگاه مبارزین فرانسوی (در سوریه) نیز در همین راستا ارزیابی میشود. وقوع این اتفاق به حدی دردآور بود که منجر به استغاثه و فریادخواهی مجاهدین و همسرانشان به سایر نیروها در سوریه شد!
اقدامات جولانی و همراهانش در مواجهه با مجاهدین- به قول آن نویسنده هندی- مصداق حدیثی است که نارضایتی خدا را در پی خوشنودی مردم هشدار میدهد.
«مَنِ الْتَمَسَ رِضَا اللَّهِ بِسَخَطِ النَّاسِ کَفَاهُ اللَّهُ مُؤْنَةَ النَّاسِ، وَمَنِ الْتَمَسَ رِضَا النَّاسِ بِسَخَطِ اللَّهِ وَکَلَهُ اللَّهُ إِلَی النَّاسِ»
ترجمه «هر کس خشنودی خدا را به بهای خشم مردم بجوید، خدا او را از مردم بینیاز کند، و هر کس خشنودی مردم را به بهای خشم خدا بجوید، خدا او را به مردم واگذارد»
این حدیث تأکید میکند که رضایت خدا باید همیشه اولویت اصلی باشد، حتی اگر به قیمت ناراحتی دیگران (بخصوص کفار و طواغیت) تمام شود. اما اگر کسی برای جلب رضایت دیگران، دست به کاری بزند که خدا از آن خشمگین میشود (مانند رفتن زیر بار طواغیت از جمله آمریکا و اسرائیل) خداوند او را به خودش و مردم وامی گذارد. در این حالت، همان مردم که او میخواهد رضایتشان را جلب کند، نه تنها او را یاری نمیکنند، بلکه باعث زیان و خواری او میشوند.
نتیجه اینکه جولانی و گروه تحریرالشام، با وجود استفاده از شعارهای اسلامی مانند جهاد، خلافت و بازگشت به سلف، در واقع پروژهای وابسته به غرب و در راستای اهداف آمریکا و اسرائیل در سوریهاند. قرائن فروانی بر این ادعا دلالت دارد که خلاصهی آن از قرار زیر است:
۱- پس از تسلط جولانی بر سوریه، منشور حکومتی جدیدی در ۵۳ ماده منتشر شد که به جای تأکید بر شریعت اسلامی، بر مفاهیمی مانند «حقوق شهروندی» ، «قوانین بینالمللی» ، «حکمرانی خوب» و «حفظ وحدت سوریه» تمرکز دارد. تنها اشاره کمرنگ به اسلام در ماده سوم، ظاهری فریبنده برای آرامکردن مردم و اقناع عمومی است.
۲- جولانی بهصراحت خود را از جنبشهای جهادی و اخوانالمسلمین جدا میداند و گفتوگو برای توافق امنیتی با اسرائیل را آغاز کرده است. وزیر خارجهاش نیز تأکید کرده که سوریه جدید هیچ تهدیدی برای اسرائیل نیست و وجود یک سوریه قوی به نفع اسرائیل است. مشاوران جولانی نیز فقدان هرگونه ایدئولوژی اسلامی را در وی تأیید کردهاند.
۳- جولانی با آمریکا همکاری اطلاعاتی گستردهای برای ترور فرماندهان جهادی ضدآمریکایی و ضدصهیونیستی داشته و به ائتلاف بینالمللی ضد داعش (ضد مجاهدین و خط مقاومت) پیوسته است.
۳- جولانی با سوءاستفاده از نمادهای اسلامی، بزرگترین انحراف را در نهضت جهادی ایجاد کرده و حکومتی را پایهگذاری کرده که در باطن، سکولار و همسو با منافع غرب و اسرائیل عمل میکند.
* پژوهشگر حوزه جریانهای جهان اسلام و عضو میز «امت و تمدن» پژوهشکده باقرالعلوم (ع)

















































