
روحاله زندیفرد تهیهکننده فیلم مستند «دوربینهای خاموش» که در بخش «ایران» نوزدهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت» حضور داشت، در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به چگونگی شکلگیری این اثر، توضیح داد: تولد این فیلم مستند از یک خلأ بزرگ در سیاست رسانهای کشور در جریان «جنگ ۱۲ روزه» ناشی شد؛ خلأیی که سبب شکست روایت رسمی ایران در برابر رسانههای خارجی شد.

وی گفت: مبنای شکلگیری مستند «دوربینهای خاموش»، نبودِ تبیین سیاست رسانهای در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه بود. ما پیشتر تلاش کردیم فعالیت مستندسازها را در قالب گزارشهای مکتوب در رسانهها منعکس کنیم اما به بازخورد مطلوب نرسیدیم. خروجی آن کار آنقدر کماثر بود که تصمیم گرفتیم یک فیلم مستند بسازیم و با حمایت مدیرعامل خبرگزاری برنا، گام اول را برداشتیم. حقیقت این است که اگر حمایت یاسر صادقی نبود، این فیلم مستند اصلاً شکل نمیگرفت.
نگاه امنیتی به اهالی رسانه در جنگ ۱۲ روزه
زندیفرد در ادامه به فضای امنیتی حاکم بر رسانهها در آن دوران اشاره و تصریح کرد: در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، همواره نگاه دستگاههای امنیتی نسبت به خبرنگاران، عکاسان و مستندسازان، نگاه مناسبی نبود. حتی در آن مقطع، این نگاه نامناسب به نوعی شبهجاسوسی تعبیر شد؛ یعنی کسانی که در خط مقدم با خطر مواجه بودند، بهجای حمایت، با سوءظن روبهرو شدند.
این فعال رسانهای با انتقاد از ضعف برد رسانهای داخلی عنوان کرد: ما رسانههایی داریم با بودجههای کلان، اما چون سیاست رسانهای مناسبی نداریم، هیچ برد مؤثری نداریم. فقط بلدیم درباره سوژههای داخلی سروصدا کنیم، بدون اینکه در عرصه جهانی دیده شویم. در حالی که مستندسازهای ما در کف میدان بودند، رسانههای خارجی مثل بیبیسی، ایران اینترنشنال و دیگر شبکهها روایت جنگ را از تهران منتشر کردند و تأثیرگذار شدند؛ در واقع ما در جنگ روایتها باختیم.
«دوربینهای خاموش»؛ بازتاب رنج مستندسازان است
وی تأکید کرد: این فیلم مستند را میتوان پشتصحنه رنج مستندسازان در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه دانست؛ هنرمندانی که با وجود خطر، در نبود سازوکار رسمی، تلاش کردند واقعیت را ثبت کنند. متاسفانه در کشور ما هیچ پروتکلی برای فعالیت رسانهای در شرایط بحرانی مثل جنگ وجود ندارد. در حالی که حتی مجموعه کوچکی مثل حزبالله لبنان دارای پروتکل رسانهای منسجم و دقیق است، ما در ایران حتی سعی نکردیم از این تجربهها الگوبرداری نکردهایم.
تهیهکننده مستند «دوربینهای خاموش» در ادامه به تجربههای گذشته اشاره کرد و گفت: از زمان حمله داعش به سوریه و عراق، مستندسازان داخلی آثار بسیاری تولید کردند اما اگر این مستندها را کنار هم بگذاریم، متوجه میشویم که هیچ برنامه و سیاست رسانهای منسجمی وجود ندارد. ما همیشه غافلگیر میشویم و نمیدانیم در موقعیت بحران رسانهای چه باید بکنیم. حتی تصور نمیکردیم حمله مستقیمی به تهران رخ دهد، با اینکه احتمال حمله به ایران را میدادیم بنابراین در جنگ رسانه ای هم غافلگیر شدیم و تا پایان غافلگیر ماندیم.

لزوم تدوین پروتکل رسانهای در بحرانها و جنگ
زندیفرد بیان کرد: اگر روزی دوباره چنین بحرانی پیش بیاید، باید پروتکلی مشخص برای تولید و انتشار محتوا وجود داشته باشد؛ یعنی لااقل ۱۰ نفر آدم مورد اعتماد یا گروههای مجوزدار باشند که بدانند چگونه باید روایت درست را ثبت کنند. تا این اتفاق نیفتد، ما همچنان در جنگ روایتها شکست میخوریم؛ نه قدرت تولید داریم، نه قدرت گفتمانسازی و فقط در حالت ادعای پیروزی باقی میمانیم.
وی به رسانه ملی نیز انتقاد وارد کرد و توضیح داد: یکی از مشکلات اصلی رسانه ملی در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، نبود تبیین سیاست رسانهای است. شاهد عینی این مسئله عملکرد تلویزیون در همان ساعات نخست بود؛ زمانی که رسانههای خارجی خبر شهادت ۱۷ فرمانده ایرانی را دقیق و تصویری منتشر کردند اما رسانه ملی هنوز این جمله را زیرنویس میکرد که «شنیدهها حاکی از آن است که ...»؛ این واقعا دردناک بود. تلویزیون ۲۴ ساعته پای کار بود، ولی خروجیاش روایتی نیمهکاره باقی ماند.
زندیفرد در پایان گفت: مستند «دوربینهای خاموش» شاید نتواند تغییری در رفتار مدیریتی کنونی ایجاد کند، چون نقد از بیرون در این فضا پذیرفته نمیشود اما میتواند تلنگری جدی باشد برای بازنگری در سیاست رسانهای بحرانها. ما باید یاد بگیریم چگونه روایت بسازیم، نه اینکه فقط مصرفکننده روایت دیگران باشیم.
منبع : خبرگزاری مهر

















































