
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو؛ مقالهای که اخیرا محمدجواد ظریف، وزیر اسبق امور خارجه ایران در مجله روابط بینالملل خلاصهای از پافشاری او در بیراههای است که سالهاست خود و رفقایش در مسیر آن گام بر میدارند. به نظر میرسد ستایش برجام و دوستی با واشنگتن خلاصهای از نگاه او و دوستاتنش به سیاست خارجی است.
مقاله جواد ظریف را میتوان بدون دانستن نام نویسنده به یکی از مقامات آمریکایی یا اروپایی نسبت داد. او نوشته است که دو طرف رفتارهای جنگ طلبانه تری در پیش گرفتند. ایالات متحده تحریمهای اقتصادی بیسابقهای علیه ایران اعمال کرده است. اسرائیل نیز با کمک واشنگتن، زیرساختهای ایران را بمباران کرده و فرماندهان نظامی، دانشمندان و غیرنظامیان عادی را به قتل رسانده است.
در نتیجه، ایران ناچار شده بهجای پیگیری برنامههای هدفمحور اولیه خود، سیاستهای واکنشی و سرکشانه اتخاذ کند. در پاسخ به فشارهای فزاینده آمریکا و اسرائیل، سطح غنیسازی اورانیوم را به ۶۰ درصد افزایش داد و همکاری خود با آژانس را کاهش داد. پس از حملات مشترک و بیدلیل آمریکا و اسرائیل، بحثهایی در میان مردم ایران درباره لزوم تغییر دکترین دفاعی کشور و حتی گنجاندن سلاح هستهای در آن شکل گرفت. همچنین، فراخوانها برای بستن تنگه هرمز شدت یافت.
ای کاش آقای ظریف در خلال مقاله خود نام جنگهایی که ایران آغازگر آن بوده است را نیز ذکر میکرد تا عبارت سیاست واکنشی و سرکشانه نیز تبیین شود. چون در مقابل میتوانیم یک فهرست لایتناهی از جنگ افروزی های ایالات متحده بیاوریم که از افغانستان وعراق و یمن گرفته تا ایران و در روزهای اخیر ونزوئلا را در برمیگیرد. علاوه بر آن حق مشروع ایران مبنی بر غنی سازی تحت نظر آژانس بینالمللی انرژی اتمی نه اقدامی سرکشانه است و نه جنگ طلبانه. شاید باید به آقای ظریف یادآوری کنیم آمریکاست که سلاح هستهای دارد و در پیمان منع اشاعه هستهای هم حضور ندارد.

ظریف افزود: تهدیدهای خارجی همچنین بخشی از علت مشکلات داخلی ایران هستند. تهران ناچار شده بهدلیل حملات عراق، اسرائیل و ایالات متحده، سهم بیشتری از منابع خود را صرف امور نظامی و سهم کمتری را صرف توسعه و رفاه کند.
آقای ظریف فراموش کرده است که آنچه مانع توسعه و رفاه مردم است تحریمهای آمریکایی است که توان نظامی ایران. چراکه توسعه و رفاه بدون امنیت و بازدارندگی میسر نمیشود. چگونه میتوان از کیان کشور ایران با وسعت و منابع و جایگاه جغرافیایی ویژهاش محافظت کرد و هزینه امور نظامی را به توسعه و رفاه اختصاص داد؟
وی در ادامه نوشت: فشار نتوانسته ایران را به تغییر رفتار وادارد. به همین ترتیب، سیاستهای دفاعی ایران مانند افزایش غنیسازی هرگز تهدیدهای ادراکشده را کاهش ندادهاند.
این نکته نیز از قلم افتاده است که سیاستهای دفاعی ایران برای محافظت از کشور امری ضروری است. انچه مشکل است سیاستهای قلدرمآبانه طرف آمریکایی است.
ظریف در وصف دولت روحانی نوشته است دولتی که میکوشید از طریق گفتوگو، نه تقابل، حقوق مردم ایران را حفظ و حراست کند.ایران میتواند «ابتکار صلح هرمز» پیشنهادی حسن روحانی، رئیسجمهور پیشین ایران، را دنبال کند؛ ابتکاری که هدف آن تقویت همکاری و اعتمادسازی میان کشورهای همجوار تنگه راهبردی هرمز بود.
دولتی که ظریف از آن صحبت میکند همان خالق فاجعه برجام است. طرحهایی که پشت هم به بنبست خورد و در زمان خودش اعتنایی به هشدارهای منتاقدان داده نشد، اکنون به عنوان دستاورد معرفی میشود.
البته بیاطلاعی آقای ظریف و روحانی از امور مسئله تازهای نیست. جمله آقای روحانی در صبح جمعه پس از گرانی بنزین در اذهان عمومی به قوت باقی است.
شاهکار اسنپ بک هم که در ابتدا توسط آقای ظریف تکذیب میشد در آخر درست از آب درآمد. ظریف در یکی از اظهارنظرهای خود اعلام کرد که این مکانیسم نه در برجام هست و نه در قطعنامه ۲۲۳۱؛ بلکه آمریکاییها آن را به نفع خود ساختهاند تا هر زمان بخواهند بتوانند تحریمها را بازگردانند. و پس از مدتی هم تقصیر را گردن روسها انداخت.
ظریف در نامهای که بهصورت رسمی به موگرینی ارسال کرد، آشکارا اشاره میکند که با وجود آنکه ایران به طور کامل به تعهدات خود در برجام عمل کرده است، طرفهای مقابل بهویژه ایالات متحده و برخی کشورهای اروپایی، به هیچ وجه به تعهدات خود عمل نکردهاند. او تأکید میکند که «مردم ایران هیچ بهرهای از برجام نبردهاند» و این امر بهویژه از بعد اقتصادی و تجاری مشهود است.
وی همچنین در دی ماه ۱۳۹۷ در اظهارنظری عجیب گفت: «هدف برجام اصلا اقتصادی نبود و هستهای، امنیتی و خارج شدن از شورا «هدف برجام اصلا اقتصادی نبود و هستهای، امنیتی و خارج شدن از شورای امنیت بود. اینکه بگوییم هدف برجام رفع تحریمها بود و ما نرسیدیم درست نیست. هدف چیز دیگری بود که حاصل شد.»

ظریف همچنین نوشت:اگر تهران و واشنگتن به توافق هستهای بهروزشدهای دست یابند، ممکن است بتوانند به سایر مسائل دشوار نیز بپردازند؛ از جمله امنیت منطقهای، کنترل تسلیحات و مقابله با تروریسم. برای مثال، ایران میتواند در برابر تضمین متقابل آمریکا و متحدانش، تعهد دهد که به ایالات متحده یا متحدانش در منطقه حمله نکند. تهران همچنین میتواند متعهد شود که توان نظامی خود را صرفاً در چارچوب دفاع مشروع و در پاسخ به حمله مسلحانه قبلی به کار گیرد، مشروط به تعهد متقابل طرف مقابل.
باز به همان سوال اول باز میگردیم. ایران چه زمانی به به ایالات متحده و متحدانش حمله پیشدستانه کرده تا اکنون نیاز به تضمین امنیتی باشد؟ شاید اگر یک نویسنده آمریکایی نیز میخواست مقاله را بنویسد تا این حد اظهارات غیرواقع بینانه درباره ایران مطرح نمیکرد. بافتن این جملات فضایی وعجیب شاید فقط از شخص آقای ظریف برمیآمد.
ظریف تببین کرد: ایران میتواند شفافیت، محدودیتهایی بر غنیسازی و حتی سازوکار منطقهای مانند کنسرسیوم غنیسازی را پیشنهاد دهد. در مقابل، ایالات متحده باید تحریمهای خود را لغو کرده و اجازه رفع تحریمهای سازمان ملل را بدهد.
گفتمان ظریف سراسر خودتحقیری و سیاه نمایی علیه ایران است.او میخواهد حق غنی سازی را به بهانه واهی لغو تحربم های تقدیم واشنگتن کنیم. همانگونه که در برجام چندین سال کشور را معطل مذاکرات کرده و در آخر به بن بست رسیدند، نسخه شکست خورده خود را مجددا تجویز میکنند.
در نهایت دولت آقای پزشکیان که در دوران انتخابات مورد حمایت ظریف و روحانی و جبهه اصلاحات بود بر سر کار است و حتی خود اقای ظریف نیز در این دولت سمت داشتند. امید واهی مذاکرات هم در دلها انداختند که با حمله آمریکا و رژیم صهیونیستی در دلها خاموش شد. آقای ظریف شما که خود در مقامهای کلیدی مشغول کار بودید چنین تصویری از ایران ترسیم میکنید و حقوق کشورتان را در ازای لبخند غربیها زیر پا میگذارید، چه انتظاری میتوان از دشمن داشت؟!
منبع : خبرگزاری دانشجو

















































