
- اخبار فرهنگی - به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نعت حضرت رسول(ص)، سنتی دیرینه در ادب فارسی است که بعد از ثنای خداوند در دواوین شعری جای داشت. اشعاری که شاعران به مدد آن زبان خود را متبرک میکردند و تلاشی بود برای نشان دادن اظهار دردمندی شاعر به ساحت قدسی رسولالله(ص).این سنت همچنان در ادب فارسی ادامه دارد و پای برجاست، اما شیوه و سیاق آن تفاوت یافته است. معمولاً دیگر شاعران در ابتدای اثر خود به این امر نمیپردازند، بلکه بیشتر به صورت موضوعی به این امر میپردازند. با وجود این هنوز شعرهای قوی و خوبی در این زمینه میشود از میان اشعار معاصر یافت که نمونههایی از آن به شرح ذیل است:رضا نیکوکار:گفتند از شراب تو میخانهها به هم خُمها به وقت خوردن پیمانهها به همتو آن حقیقتی که تو را مژده میدهند اسطورههای خفته در افسانهها به همهر خانهای مناره اللهاکبر است اینگونه میرسند همه خانهها به هموقتی که شمعِ جمع تو باشی چه دیدنیست دل دادن دوباره پروانهها به همچون دانههای رشته تسبیح با همیم در هم تنیده سلسله دانهها به هماعجاز بینظیر تو عشق است و عشق تو ما را رسانده از دل ویرانهها به هم...**** امیر عاملی:خوشا دلی که بنوشد می از سبوی محمّد بیفتد از سر مستی به جست و جوی محمدّقدح قدح می وحدت بنوشد از خم احمد کسی که معتکف آید به پای کوی محمّدز ترکتازی دوران شود مصون و بخندد هر آن که بسته ز جان، دل به تار موی محمّدهم آفتاب فلک روشن از جمال منیرش هم آبروی دو عالم ز آبروی محمّدشود سحر شب هجران ز یمن مقدم جانان چو چشم دل بگشایی به تار موی محمّدزبان الکن ما را به وصف او رمقی کو؟ مگر علی بسراید ز خُلق و خوی محمّدتمام غصّه امیرا بود از این که مبادا تو دل شکسته بمیری در آرزوی محمّد****سروده شاعران در محکومیت اهانت به قرآن کریم؛ تا ابد بر هر که حرمت بشکند «لَعناً وَبیل»محمدعلی مجاهدی(پروانه):اى به ذکر روى تو، تسبیح گردان ماه و مهر وى به روز و شب جمالت را ثناخوان ماه و مهربا خیالت رو به ذکر یاجمیل آورده اند بیش ازین در آتش حسرت مسوزان ماه و مهرآسمان با صدهزاران دیده مى جوید تو را رونما، تا رونما آرد به دامان ماه و مهردر حجاب نور مستورى، ولى با این همه با نگاهى دل ز کف دادند آسان ماه و مهراز فروغ روى تو هفت آسمان روشن شده ست اى رخت را روز و شب آیینه گردان ماه و مهرچشمشان در خواب هم هرگز نبیند خواب را در رخ تو مات و حیرانند اینسان ماه و مهرمدّعا را با دو شاهد آسمان اثبات کرد: از سحرخیزان و از شب زنده داران، ماه و مهردر گذرگاه تجلى اى فروغ لایزال با دو جلوه از تو شد اینسان فروزان ماه و مهربا تو رونق نیست بازار مه و خورشید را بِهْ که تا نگشوده بربندند دکان ماه و مهررزقِ نور کهکشان ها در فروغ حسن تست اى دو قرصِ نان تو را بر خوانِ احسان، ماه و مهردورباش چشم بد را نیست حاجت، تا که هست مجمره گردان فلک، اسپندریزان ماه و مهرکهکشان در کهکشان گسترده طیف نور او ذره اویند در گردون فراوان ماه و مهرچون رُخش را گاه مه خوانند و، گاهى آفتاب زین شرف ساید سر خود را به کیوان ماه و مهرچشم من ماتِ جمال مصطفى بادا، که هست اندرین آیینه سرگردان و حیران، ماه و مهراى شبستان تجلّى از تو روشن همچو روز وى به یمن جلوه ات این گونه رخشان ماه و مهرکرده میلاد تو را با حضرت صادق قرین تا خدا امشب کند با هم نمایان ماه و مهرشایگان آورده، گنج شایگانم آرزوست! اى به چرخِ جود تو رخشان هزاران ماه و مهراى به درگاه جلالت چار ارکان خاکبوس هفت اختر مشعل افروز و، دو دربان: ماه و مهراز سر «پروانه» خود سایه رحمت مگیر هست تا در سایه مهرت خرامان ماه و مهرانتهای پیام/