یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

چالش های ارتباطی مدیریت IT


چالش های ارتباطی مدیریت IT

داشتن روحیه كاری مرتبط با یك پست مدیریتی و بسیاری از پیش نیازهای دیگر, در زمره ویژگی های یك مدیرIT به حساب می آیند, اما از آنجایی كه هر شغلی در جای خود ممكن است دچار نوسانات اجرایی یا نقصان كارایی شود, ممكن است مدیر IT نیز بنا به دلا یلی, در راه انجام دادن وظیفه خود از بهره وری مطلوب بازبماند

‌مدیریت IT یكی از بالا‌ترین و حساس‌ترین مناصب شغلی در دنیای فناوری را به خود اختصاص داده‌است. مسئولیت سنگین، نیاز به داشتن اطلا‌عات عمومی خوب در اكثر رسته‌های مربوط به IT، لزوم تجربه كافی در برخورد با نیروی انسانی متخصص، داشتن روحیه كاری مرتبط با یك پست مدیریتی و بسیاری از پیش‌نیازهای دیگر، در زمره ویژگی‌های یك مدیرIT به حساب می‌آیند، اما از آنجایی كه هر شغلی در جای خود ممكن است دچار نوسانات اجرایی یا نقصان كارایی شود، ممكن است مدیر IT نیز بنا به دلا‌یلی، در راه انجام‌دادن وظیفه خود از بهره‌وری مطلوب بازبماند. در این نوشتار كوتاه قصد داریم چند نمونه از چالش‌های فراروی این جایگاه مدیریتی را بررسی نماییم.

‌مدیریت IT یكی از بالا‌ترین و حساس‌ترین مناصب شغلی در دنیای فناوری را به خود اختصاص داده‌است.

مسئولیت سنگین، نیاز به داشتن اطلا‌عات عمومی خوب در اكثر رسته‌های مربوط به IT، لزوم تجربه كافی در برخورد با نیروی انسانی متخصص، داشتن روحیه كاری مرتبط با یك پست مدیریتی و بسیاری از پیش‌نیازهای دیگر، در زمره ویژگی‌های یك مدیرIT به حساب می‌آیند، اما از آنجایی كه هر شغلی در جای خود ممكن است دچار نوسانات اجرایی یا نقصان كارایی شود، ممكن است مدیر IT نیز بنا به دلا‌یلی، در راه انجام‌دادن وظیفه خود از بهره‌وری مطلوب بازبماند. در این نوشتار كوتاه قصد داریم چند نمونه از چالش‌های فراروی این جایگاه مدیریتی را بررسی نماییم.

هر شغل مدیریتی با توجه به نیازهای ذاتی خود به ارتباط مناسب میان آن شغل و رده‌های بالا‌ و پایین‌تر از خود نیاز دارد، اما شاید بتوان مدیریت IT را از این لحاظ دارای ویژگی خاصی دانست. روابط یك مدیر IT با مدیران هم سطح یا مافوق خود مسئله‌ای است كه می‌تواند به دلیل برداشت مختلف آن‌ها از مسائل گوناگون، در مقاطع زمانی بلندمدت تحت تأثیرات منفی قرار بگیرد.

یعنی با توجه به نوپا بودن صنعت IT نسبت به سایر علوم مرتبط با فعالیت اكثر سازمان‌ها و شركت‌ها، بسیاری از مدیران دپارتمان‌ها و قسمت‌های دیگر آنان ضمن این‌كه به صورت مستقیم یا غیرمستقیم با فناوری و سیستم‌های اطلا‌عاتی یا تجهیزات مربوط به آن سروكار دارند، از لحاظ نوع نگرش یا شیوه استفاده از آن، با مدیر IT آن سازمان دارای نوعی تفاوت دیدگاه می‌باشند؛ به‌خصوص در مورد پروژه‌های نرم‌افزاری!

حتماً تاكنون شنیده‌اید كه مثلا‌ً سرنوشت فلا‌ن پروژهIT به دلیل عدم توانایی نرم‌افزار در برآورده نمودن نیازهای استفاده‌كنندگان، به شكست انجامیده است.

اما زمانی كه به مراحل و شیوه انجام گرفتن پروژه نگریسته می‌شود، مشخص می‌شود كه دلا‌یل این شكست نه به واسطه سوء مدیریت یا عدم كفایت آنان است و نه به خاطر عدم توانایی مجریان پروژه در برآورده ساختن اهداف پروژه، بلكه در بسیاری موارد می‌توان این‌گونه نتایج نامطلوب را در سوء تفاهم یا نوعی اختلا‌ف‌نظر عمده یافت كه به شكلی در مراحل اولیه پروژه به دلیل نبود نمونه قابل آزمون و اجرایی آن، در لا‌به‌لا‌ی انبوه مسائل، مستتر شده است.

شاید در این‌گونه موارد در بسیاری از جلساتی كه قبل از آغاز یك پروژه بین مدیران سازمان و مدیریت IT برگزار می‌شود و طی آن مباحثی چون زمان انجام گرفتن پروژه، تخصیص بودجه و نیروی انسانی موردنیاز پروژه بررسی می‌شود، یك مسئله مهم كمتر مورد توجه مدیران مذكور قرار می‌گیرد و آن، تلا‌ش در جهت رسیدن به هدف و درك و تفاهم مشترك است. در این صورت، پروژه مذكور طی مهلت زمانی موردنظر، بودجه از قبل پیش‌بینی شده و تعداد نفرات لا‌زم و كافی پایان می‌یابد، اما به دلا‌یلی كه ذكر شده، خروجی پروژه و نتیجه كار، برای استفاده‌كنندگان یا مشتریان آن قابل‌قبول نیست. بنابراین واضح است كه سایر اهداف و فاكتورهای به اصطلا‌ح محقق‌شده پروژه مثل بودجه، زمان، مدیریت منابع و امثال آن نیز زیر سؤال می‌رود.

بهترین راهكاری كه در این‌گونه موارد توصیه می‌شود، بررسی همه جانبه اهداف، امكانات و سرویس‌های نهایی (Front End) محصول پروژه از ابتدای آغاز پروژه است. می‌توان گفت كه حتی مطرح شدن این‌گونه مسائل در جلسات هماهنگی و همفكری مدیران سازمان با مدیریت IT مقدم بر سایر مسائلی است كه معمولا‌ً جزء حیاتی‌ترین فاكتورهای پروژه به حساب می‌آیند، اما در واقع از درجه اهمیت پایین‌تری برخوردارند.

آنچه امروزه تحت عنوان تحلیل پروژه بر مبنای زبان كاربران و استفاده‌كنندگان یا همان تحلیل مفهومی (Conceptual) مطرح می‌شود، می‌تواند منبع و آغاز مناسبی برای نیل به این مقصود باشد. هرگاه همه دست‌اندركاران یك پروژه IT، ‌اعم از مجریان و مشتریان آن، بتوانند به یك زبان مشترك برای برقراری ارتباط دست یابند، می‌توان به برداشت یكسان و عدم اختلا‌ف‌نظر آن‌ها در محصول نهایی پروژه امید بیشتری داشت. برقراری ارتباط فكری مناسب در تمام مراحل اجرای پروژه، مهم‌ترین وظیفه یك مدیر IT است كه اغلب اوقات به دلیل مشغله فنی پروژه، فراموش می‌شود.

مهیار داعی‌الحق



همچنین مشاهده کنید