شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

تلخ و شیرین خوابگاه


تلخ و شیرین خوابگاه

چند هشدار برای آنان که زندگی خوابگاهی را انتخاب می کنند

آنقدر دغدغه قبولی و شکستن سد کنکور را داری که وقت کمتری برای فکر کردن به مشکلات و مصائب خوابگاه باقی می ماند. البته علت دیگری هم وجود دارد آنهم خواب خوش انتقالی گرفتن و جابجایی و دست آخر جمله " یک کارش می کنیم و حالا بگذار قبول شویم تا بعد...". اما وقتی قبول شدی و بعد از ثبت نام وارد مرحله گرفتن خوابگاه و به عبارتی بطن ماجرا شدی به خوبی ملتفت می شوی که هیچ راه مفری برای گریز از خوابگاه نیست، مگر انصراف و بخشیدن عطای دانشگاه به لقای خانه و خانواده... هفته اول انگار آمده ای اردو.

هرچند همان ابتدا زیستن با ۴ یا ۹ یا ۱۱ نفر در یک اتاق، زندگی ایل نشینی را به ذهنت متبادر می کند اما اگر فقط کمی به گپ و گفت و بریز و بپاش با دوستان خود عادت داشته باشی حداقل دو سه روز اول احساس ناراحتی به جز دلتنگی برای خانواده نداری. با گذشت زمان است که خوش گذشتن زندگی اردویی کم کم جای خود را به لایه های زیرین این زندگی، که گاه چندان هم خوش نیستند، می دهد. تا جایی که استوارترین شخصیت ها هم ممکن است در مقابل این مشکلات کم بیاورند. فقط یک عده از افراد می توانند زندگی خوابگاهی را تمام و کمال ادامه دهند، کسانی که رگ بی خیالی شان نسبت به مسائل ورم کرده تر از دیگران است. هرچند زندگی خوابگاهی بالاخره بی خیالترین افراد را نیز وادار به واکنش های مختلف می کند. به هر حال توجه افراد به برخی مسائل رایج در خوابگاه ها، قبل از ورود و جهت پیشگیری و علاج واقعه قبل از وقوع می تواند خالی از لطف نباشد. البته حتما مستحضر هستید آنچه در این گزارش بیان می شود مربوط به خوابگاه دخترانه است، یقینا!

● ساز ناکوک هم اتاقی

شاید باورتان نشود اما اصلا نمی توانید متصور شوید وقتی روزهای اول شام جلویتان استامبولی می گذارند که از بوی بد چربی اش تنفس برایتان مشکل می شود و هرچه سعی می کنید، نمی توانید ماهیت گوشت داخل برنج را تشخیص دهید، چه حالی بهتان دست می دهد. قول می دهم حتی اگر شده برای چند ثانیه با تمام وجود می خواهید چمدانتان را ببنیدید و بروید. البته این قول را هم می دهم که چمدان شما حداقل به خاطر خوراک و مکان زندگی و... هیچ گاه جدا به قصد انصراف بسته نمی شود. مشکلاتی نظیر کیفیت غذا و مکان زندگی و شلوغی اتاق تنها بخشی از مصائب است که البته بیشتر از سایر موارد به آن پرداخته شده است. چون اولین صحنه ای است که افراد با آن مواجه می شوند و در ذهن قبل از ورود به خوابگاه ساخته می شود.

مشکلات ریز و درشتی وجود دارد که هرچند شاید اساسی نباشند اما مثل تکه گوشتی که لای دندان بماند و هیچ رقمه بیرون نیاید در تمام مدت آزارت می دهد، حتی اگر به حضورش عادت کنی. شلوغی اتاق و هم اتاقی هایی که با تمام اینکه سعی شده است از یک شهر باشند باز هم دارای سلایق مختلف هستند، سفره مشترک، سکوتی که فقط آخر هفته ها یافت می شود، ساز هم اتاقی هایی که قالب مواقع ناکوک نواخته می شود و... تنها بخشی از این مشکلات است. فرشته که تجربه زندگی خوابگاهی را داشته است در گفتگو با برنا، درباره زیستن با چند هم اتاقی می گوید:" این توقع زیادی و فکر محالی است که در خوابگاه بتوانیم برای زندگی کردن شرایط ایده آلی را فراهم کنیم.

افراد حاضر در اتاق هرچقدر هم مهربان و دلسوز باشند نه می خواهند و نه می توانند از حق خود به نفع دیگری انصراف دهند. اینکه گاهی مسئول خوابگاه مشخص می کند که فرضا ساعت ۱۱ خاموشی است یعنی هم اتاقی من حق دارد ساعت ۱۱ چراغ اتاق را خاموش کند و بخوابد! هرچند که این اتفاق برخلاف میل سایر هم اتاقی ها تنها زمانی رخ می دهد که پای لج و لجبازی در میان باشد." وی درباره چاره زیستن مسالمت آمیز با دیگر هم اتاقی ها نیز می گوید:" این که چطور بتوانیم با هم اتاقی ها کنار بیاییم کاملا بستگی به قوانین نانوشته و ناگفته بین افراد دارد که با برخوردهای بین بچه ها در ماه اول شکل می گیرد; اینکه افراد چقدر حاضرند خودشان را گاهی نادیده بگیرند تا پس انداز اخلاقی باشد برای زمانی که خودشان نیاز دارند فرد مقابل از خود گذشتگی به خرج دهد." وی در این باره تصریح می کند:" نکته بسیار مهمی که باید مورد توجه قرار گیرد این است که افراد به اصطلاح نباید در ماه های اول تخته گاز بروند. نه افراط و نه تفریط.

کسانی که در روزهای اول خواهان اجرای تام قوانین هستند ماههای بعد با شرمندگی مجبور می شوند از موضع خود پایین بیایند تا زندگی به کامشان تلخ نشود. آنهایی هم که مهر و محبت مادریشان در ماه اول چنان گل می کند که بی دریغ در حق دوستان خود لطف کرده و تا جایی که از دستشان بر می آید کارهای اتاق و حتی کارهای شخصی هم اتاقی های خود را انجام می دهند، ممکن است پس از مدتی که رفتار متقابلی را مشاهده نکردند دچار سرخوردگی و حزنی عمیق شوند. قبول کنید که محبت بدون دریغ را اول خدا می کند و بعد مادر."

● آدم بدون خط قرمز در خوابگاه، خودش خط قرمز است

از تمام مشکلات که بگذریم زندگی خوابگاهی شیرینی هایی دارد که بعد فارغالتحصیلی حسابی به مکافات هایش می چربد و آنچه برایت به جا می گذارد خاطرات خوش است. از حق نگذریم خوابگاه آدم ها را حسابی بزرگ می کند و کلی تجربه برایت می آورد تو را از کسانی که این دوران را نگذراندند پخته تر و باتجربه تر می کند. خوابگاه یاد می دهد زودرنج نباشی، وسواس نداشته باشی، سطح توقعت را هم تا سطح یک زندگی ایل نشینی پایین بیاوری. و مهم تر از همه اینها کلی آدم مختلف و اخلاق های متفاوت می بینی و در مقابل رفتار با هرکدام کمی تا قسمتی آب دیده می شوی.

البته این قسمت آب دیده شدن گاه با کمی تحمل درد و جریحه دار شدن احساسات همراه است. منیره صادقی نیز با اشاره به تجربیاتی که در ارتباط با هم اتاقی ها و تبدیل شدن آنان به دوستان صمیمی برای خود دارد، می گوید:" باید برای روابط خودت حد و مرز قائل باشی. هر فردی با هر نوع خلقی باید ترم اول را با احتیاط سپری کند تا تضمینی باشد برای به سلامت گذراندن دوران زندگی خوابگاهی. در خوابگاه افرادی هستند که آنقدر با هم صمیمی می شوند که در یکدیگر کاملا حل می شوند. گاه دوستی های دو نفره کاملا حالت غیر نرمالی به خود می گیرد; تنظیم ساعت غذا خوردن و استحمام و اوقات بیکاری و بیرون رفتن تنها بخش ظاهری است که منجر به عدم استقلال افراد و پیشرفتشان می شود. اینکه تمام لحظات خود را با فرد دیگری بگذرانی می تواند عواقب چندان خوشی نداشته باشد. بوجود آمدن توقع نابجا، نگرانی برای نگه داشتن این رابطه صمیمی و گاه ترس از بوجود آمدن شریک و رقیب از جمله مواردی است که می تواند بار روانی زیادی برای افراد داشته باشد." این درحالی است که به عقیده روانشناسان این گونه ارتباطهای نزدیک و بدون مرز بین دوستان ناشی از کمبود عاطفی افراد در خوابگاه و دوری از خانواده است.

محبتی که در خانه توسط افراد متعددی تامین می شده، نمی تواند به صورت سالم و بدور از استرس توسط دوستان خوابگاهی جبران شود. علاوه بر این موارد ذکر شده نیز زهرا حسنی درباره شکل گیری این روابط در خوابگاه معتقد است: " وقتی در محیط خانواده قرار داریم عاطفه از طرفه پدر مادر و خواهر و برادر تامین می شود و روابط دلسوزانه است در حالی که در خوابگاه ممکن است چنین روابطی خیلی هم دلسوزانه نباشد. افراد باید قبل از ورود چارچوب روابط خود را با دیگران مشخص کنند.

● در آرزوی یک وجب جای خصوصی

بستگی دارد شانس بیاوری یا نه. باور کن این یکی دیگر اصلا دست خودت نیست که خوابگاهت فضای باز داشته باشد یا نه. تو در آن خوابگاه ماندگار شوی یا نه... یکی از معضلات اساسی دانشجویان در خوابگاه نداشتن فضایی است که بتوانند تنها باشند. چه مواقعی که حال و حوصله ندارند و چه مواقعی که می خواهند بدون مزاحمت دیگران درس بخوانند. در بیشتر خوابگاه های دولتی چنین امکانی فراهم است البته تنها به مدت دو ترم. اکثر خوابگاههای دولتی دارای فضای باز و راهروهای بزرگ و نمازخانه و سالن مطالعه هستند و افراد می توانند علاوه بر فضای تخت خود به مکان های دیگری هم برای خلوت کردن با خود دل ببندند. اما مشکل درست وقتی شروع می شود که باید بقیه طول تحصیلت را در خوابگاه خصوصی بگذرانی.

خوابگاه خصوصی هم یعنی ساختمانی چند طبقه در مرکز شهر. یعنی در هر طبقه ممکن است تنها یک سرویس بهداشتی و حمام وجود داشته باشد و در عوض ۴-۵ اتاق چند تخته که بستگی به ظرفیت دارد. اتاقهایی با معماری آپارتمان های مسکونی. یعنی سقفی کوتاه و مساحتی محدود برای تخت های دو طبقه. علاوه بر مشکلات زیستی در فضای تنگ و خفه می توان به عدم وجود امکاناتی نظیر کامپیوتر و اینترنت، فضای کافی جهت انجام پروژه های عملی و نمازخانه و سالن مطالعه و... نیز اشاره کرد. جا دارد به این نکته نیز اشاره کنم که اکثر خوابگاههای خصوصی تحت نظارت مستقیم دانشگاه مربوطه نیست و همین مسئله باعث لجام گسیختگی در کنترل شرایط خوابگاه و اتفاقاتی که در خوابگاه رخ می دهد، می شود. البته بسیاری از دانشجویان ممکن است در این شرایط اجاره کردن خانه را به زندگی در خوابگاه خصوصی ترجیح دهند که آنهم در جای خود دارای مصائب دیگری است. با تمام این اوصاف فردی که با شخصیتی محکم و به دور از تزلزل و سلامت روان وارد چنین محیطی می شود نه تنها می تواند به سلامت این دوران را سپری کرده و بر نکات منفی چیره شود، بلکه می تواند شخصی مثبت و اثرگذار در دوستان هم اتاقی خود نیز باشد...

لیلا باقری



همچنین مشاهده کنید