جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

نینوا می گرید


نینوا می گرید

کویر، تشنه ی قدوم آل پیامبر(ص) است و تنها تشنگی اش را با گام های محبوب می تواند خاموش کند . نینوا چشمان خشک و برهوتی اش را به دور دست دوخته است و چشم انتظار است، هر لحظه سرابی می بیند، …

کویر، تشنه ی قدوم آل پیامبر(ص) است و تنها تشنگی اش را با گام های محبوب می تواند خاموش کند . نینوا چشمان خشک و برهوتی اش را به دور دست دوخته است و چشم انتظار است، هر لحظه سرابی می بیند، سرابی از ماه و خورشید، ولی نینوا آشوبی نیز در دل دارد، آشوبی که تا پایان عمر جهان، در دل مؤمنین باقی می ماند، انگار کویر نیز از واقعه ای شوم آگاه است، انگار نینوا سرایی از کبودی صورت یتیمان و ناله های زنان را می بیند، آه چه سراب دل خراش و غم انگیزی!

کویر همانقدر که منتظر خاموشی تشنگی خویش است، در دل تفدیده اش غمی دارد، به وسعت واقعه ی محرم...

خون پاک آل محمد(ص) بر عطشناکی کویر افزود، عطشی که سرآغاز تولد یک غم بود.

¤¤¤

کاروان حسینی در راه است، ولی کویر با همه ی عظمتش طاقت گام های کوچک و بی رمق و پینه بسته بچه های هاشمی نژاد اباعبدالله علیه السلام را بر دل پیر خود ندارد، دلی که پینه دار قرن ها سوزش آفتاب است.

نینوا می گرید.

فاطمه شهریور (باران)- تهران

(عضو تیم ادبی و هنری مدرسه)



همچنین مشاهده کنید