یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

شیرجه ای به بلندای آسمان


شیرجه ای به بلندای آسمان

پروازهایت را شاید, اما حرفهایت را از خاطر نمی برم, ای سربلندترین مرد

پروازهایت را شاید، اما حرفهایت را از خاطر نمی‌برم، ای سربلندترین مرد!. اکثر جملاتی که امروز، کاربران اینترنت بعد از شنیدن خبر فوت ناصر حجازی برروی صفحه‌های مجازی نوشتند، از این دست بود. برای تعداد قابل توجهی از ایرانیانی که حجازی را در لباس دروازه‌بانی به‌یاد نمی‌آورند، شخصیت اجتماعی‌اش فراتر از زمان دوران مربیگری او است. همان ها که در صفحه‌های مربوط به دروازه‌بان سابق تیم تاج نوشته‌اند:" ناصرخان مرد، مردانگی مرد، صراحت مرد، فوتبال مرد."

شاید اکثر افرادی که این شعر " من آن گلبرگ مغروم که می‌میرم ز بی آبی ولی با خواری و ذلت پی شبنــم نمی‌گردم‬" را کنار عکس‌های ناصرخان در شبکه‌های اجتماعی نوشته‌اند، کمتر یادشان بیاید که او به خاطر ظاهرش از تیم ملی حذف و دلیل حذف او هم، " قانون ۲۷ ساله‌ها" بیان شد. اما به طور حتم، همین افراد رک‌گویی و صراحت لهجه دومین دروازه‌بان قرن آسیا که باعث شد در سال‌های اخیر از دایره مربیان لیگی بیرون بماند را خوب به‌یاد دارند.

توانایی ناصرخان در دوران بازیکنی و مربیگری و طغیان و سرکشی‌های فوتبالی اش از یک طرف فوتبالی‌ها را جذب خود ‌کرد و از طرف دیگر، حرف‌های او در انتقاد به شرایط موجود باعث شد تا غیر فوتبالی‌ها هم نام او را به خاطر بسپارند. یکی از همین غیرفوتبالی‌ها در صفحه فیس‌بوک‌اش نوشته‌است: "حجازی حتی برای من که اندازه مرغ فوتبال نمی‌فهمم، ناصر خان حجازی بود."

ناصر حجازی به جز ظاهری متمایز با دیگر فوتبالیست‌ها به دلیل حرف‌هایش در زمانی که غم نان خیلی‌ها را به خود درگیر کرده‌است، کاری کرد تا کسانی که فوتبال را دنبال نمی‌کنند، پیگیر حرف‌های او در رسانه‌های مختلف باشند. کمتر کسی است که این جمله ناصر خان را نشنیده باشد:" به من می گویند عصبانی نشوم. مگر بی غیرتم وقتی درد و مشکلات مردم را به چشم می بینم، با بی تفاوتی از کنار آن بگذرم."

ناصرخان شرایط جسمانی‌ا‌ش را بی ارتباط با شرایط امروز جامعه نمی‌دانست:" اینکه وضعیت جسمانی‌ام شرایط امروزی را دارد، به‌دلیل شرایطی است که می‌بینم و نمی‌توانم در قبال این مسایل و مشکلات مردم بی تفاوت باشم.به قول گاندی که می‌گوید:درد من تنهایی نیست، بلکه مرگ ملتی است که برای‌شان گدایی را قناعت، بی عرضگی را صبر و با تبسمی بر لب، این حماقت را حکمت می‌نامند."

حساسیت رقیب دیرینه پرسپولیسی‌ها به شرایط موجود، حتی در بستر بیماری باعث شد تا طرفداران ارتش سرخ در روزی که با جام باشگاه‌های آسیا خداحافظی کردند، یک صدا نام او را فریاد بزنند. امروز هم لحظاتی پس از اعلام خبر درگذشت حجازی، صفحات کاربران پرسپولیسی پر شد از مرثیه‌سرایی برای او:« صداها برای فریاد و ضجه آزاد...لنزهای دوربین تنظیم...حرکت برای گرفتن زیر تابوت آغاز...خوش به حال آقای دوربینی که بازهم سوژه‌ای پیدا کرد برای تخلیه تمام هنرمندی هایش و خوش به حال همه آن نزدیک‌بین هایی که در چشمان تنگ‌شان قامت تو جایی نداشت و حالا که دراز کشیده ای تازه هم قد آن‌ها شده‌ای تا تو را ببینند...»

جامعه امروز ایران چشم به دهان هنرمندان و ورزشکارانی که از آنها در صحنه‌های هنری و رقابت‌های ورزشی همیشه حمایت کرده، دوخته‌است تا ببیند کسی به فکر غم پنهانش است. در میان ورزشی‌ها، ناصرخان جز معدود افرادی بود که بی‌پروا و با شجاعت از مردم گفت و انتقاد کرد از شرایطی که به آنها تحمیل شده‌است. از این رو، با رفتن او فضای مجازی ایران رخت عزا بر تن کرد.

در دورانی که حال ناصر حجازی رو به وخامت بود، بسیاری دعا کردند و از او خواستند که این پنالتی سرنوشت‌ساز را بگیرد و بازهم در کنار مردم باشد و از درد آنها بگوید اما گویا فرشته مرگ، پنالتی‌زن قهاری است. ناصرخان مثل همیشه جانانه جنگید اما دستش از توپ زندگی کوتاه ماند. گرچه به اعتقاد یکی از وبلاگ‌نویسان، ناصر حجازی این پنالتی را هم گرفت:«خواستم بنویسم که این پنالتی مرگ را دیگر نمی‌شد بگیرد، اما می‌بینم با این اشک‌هایی که به صورت‌ها جاری است و این‌چنین در دل همه مردم جا خوش کرده، این پنالتی را هم گرفته است؛ با شیرجه‌ای بلند، هر چند که دیگر این شیرجه‌ی آخری فرودی نداشت.»



همچنین مشاهده کنید