جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

معمای آرخه


معمای آرخه

گفته شد مورخان فلسفه غالبا چنین روایت كرده اند كه تاریخ فلسفه با طالس ملتوسی ۶۴۸ تا ۵۴۶ ق.م.، آغاز شده است. ما هم با آنكه موضع نخست مان این بود كه هیچ آغاز مطلقی برای فلسفه وجود …

گفته شد مورخان فلسفه غالبا چنین روایت كرده اند كه تاریخ فلسفه با طالس ملتوسی ۶۴۸ تا ۵۴۶ ق.م.، آغاز شده است. ما هم با آنكه موضع نخست مان این بود كه هیچ آغاز مطلقی برای فلسفه وجود ندارد، مماشات كردیم و عجالتا به این روایت دل سپردیم، اگرچه قول دادیم آن را مورد سنجش و پرسش قرار دهیم. به نظر می رسد، در اینجا نخستین پرسشی كه باید پرسیده شود این است كه پرسشی كه طالس، به عنوان نخستین فیلسوف، با آن درگیر بوده، چه بوده است به عبارت دیگر، نخستین پرسش فلسفی، به لحاظ تاریخی، چیست و بدین سان، پرسش بعدی رخ می نماید كه طالس به این پرسش چه پاسخی داده است خوشبختانه مورخان پیش گفته در پاسخ این دو پرسش اتفاق نظر دارند. آنها می گویند نخستین پرسش فلسفی درباره «آرخه» arche اشیا بوده است و پاسخ طالس نیز «آب» بوده است. آرخه را به «خمیرمایه»، «بن مایه»، «بن دهش»، «منشٲ»، «مبدٲ»، «ماده المواد»، و... ترجمه كرده اند.

با این توصیف، نخستین پرسش فلسفی را می توان اینگونه صورت بندی كرد: «بن مایه اشیای جهان چیست» و به بیان ساده تر، «جهان از چه ساخته شده است». پاسخ طالس نیز روشن است: «آب بن مایه اشیای جهان است» و به سخن دیگر، «جهان از آب درست شده است». متٲسفانه به نظر می رسد هر چقدر پرسش جدی و هیجان انگیز است، در مقابل، پاسخ آن ابتدایی و ناامیدكننده است و به فیزیكی خام و كودكانه بیشتر می نماید تا فلسفه ای اصیل و درخور تٲمل. اما اگر به واقع چنین باشد، آنگاه فیلسوف خواندن طالس چه وجهی دارد باید گفت چنین قضاوتی درباره پاسخ طالس، پربیراه نیست و از زمان آناكسیماندروس، شاگرد طالس، تا به امروز، همه به نادرستی آن اشاره كرده اند. با این وجود، نباید شتابزده مسئله را فیصله یافته تلقی كرد و به صرف این بهانه، طالس را فیلسوف ندانست.

گفته اند در فلسفه، پرسش ها، همواره، از پاسخ ها، ارزش و اهمیت بیشتری دارند. بنابراین، باید در پرسش طالس، درنگ بیشتری كرد، تا پاسخ وی. شاید از نظرگاه این مورخان، شٲن فلسفی طالس، در طرح افكندن پرسشی جدی در آغازگاه فلسفه است. در اینجا باید گفت، آری، به واقع، از نظر اكثر مورخان كلاسیك، چنین بوده است و اهمیت طالس در طرح نخستین پرسش فلسفی است. اما متٲسفانه كار بدین جا ختم نمی شود و ناقدان جدید، مانند كاسیرر كه داوری تاریخی آنها حاصل تحقیقات انسان شناختی و اسطوره شناختی است، این پرسش را مسبوق به سابقه دانسته و طرح نخست آن را از سوی طالس نپذیرفته اند. از نظركاسیرر، تحقیق درباره آرخه اشیا، گرایش فكری تازه ای نیست كه با طالس آغاز شود، بلكه در تمام اسطوره های آفرینش كیهان cosmogonies، چنین گرایشی به چشم می خورد. كسانی مانند ورنر یگر، حتی پاسخ طالس را نیز در اسطوره ها جسته اند و به این اندیشه هومری اشاره كرده اند كه اكئانوس اقیانوس مبداء همه چیز است.

یا برخی دیگر، به ریشه های این باور در اسطوره های كهن در مصر باستان اشاره كرده اند كه ظاهرا طالس نیز سفری به آنجا داشته است. با این تفاصیل، به نظر می رسد، طالس، نه در مقام پرسش و نه در مقام پاسخ، هیچ ابداع و ابتكاری نداشته است و در نهایت نمی توان آن را فیلسوف خواند. اما باز هم اندكی صبر باید. شاید به جز پرسش و پاسخ، چیزهای دیگری هم در ساحت فلسفه هستند كه مطمح نظر باشند و اگر چنین باشد، آنگاه ممكن است با نظر به آنها، بتوان برای طالس، شٲن و اصالت فلسفی جست وجو كرد. در یادداشت بعد از آرای دیگر كاسیرر و یگر و همچنین تحلیل ارسطو و نیچه در باب طالس برای ادامه این جست و جو كمك می گیریم.

مسعود زنجانی



همچنین مشاهده کنید