جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

هر روز هزار جور خبر و اطلاعات به انسان می‌رسد


هر روز هزار جور خبر و اطلاعات به انسان می‌رسد

ذهن انسان به گونه‌ای است که هر روز با انواع اطلاعات سروکار دارد. از صبح که رادیو روشن می‌شود، از منزل خارج می‌شود و تابلوهای خیابان را می‌بیند. گفت‌وگوهای مردم را می‌شنود. تیتر …

ذهن انسان به گونه‌ای است که هر روز با انواع اطلاعات سروکار دارد. از صبح که رادیو روشن می‌شود، از منزل خارج می‌شود و تابلوهای خیابان را می‌بیند. گفت‌وگوهای مردم را می‌شنود. تیتر روزنامه‌ها را می‌بیند. برایش پیامک می‌رسد. خلاصه هزارجور خبر و اطلاعات به انسان می‌رسد که فقط آن‌هایی را می‌گیرد که به درد او می‌خورند.

یکی از موارد جالب که گاهی اوقات جلب توجه می‌کند سروصدای دستفروش‌های کنار خیابان است که با شور و اشتیاق جنس‌های خود را تبلیغ می‌کنند. روزهایی که گذرمان برای رفتن به کتابخانه ملی به مترو میرداماد می‌افتد، دستفروش‌هایی را می‌بینیم که به گونه‌ای سحرانگیز، مشتری جلب می‌کنند.

وقتی به کار این افراد دقت می‌کنید نکات خیلی ظریفی در می‌یابید. اول اینکه خیلی زود تشخیص می‌دهند نیاز مشتری‌هایشان چیست. کارت تلفن، شارژ موبایل نیاز هرکسی می‌تواند باشد. پس تبلیغ کوتاه یا نمایش دادن این کارت‌ها سبب جلب مشتری می‌شود.

هنگام تابستان، عطر فروشی بود که تشخیص داده بود برای رفع احتمالی بوی بدن، نیاز است که فرد همیشه ادوکلن همراه داشته باشد و برای کالای خود تبلیغ می‌کرد. البته بلند می‌گفت همه گونه عطرفقط ‌٢٥٠٠ تومان! ولی وقتی کسی با وی وارد معامله می‌شد، قیمت به ‌٤٠٠٠ تومان می‌رسید!

گل فروش می‌داند کسی که عجله دارد و می‌خواهد به یک قرار فوری برسد، یک دسته گل نیازدارد و همیشه آن را آماده دارد. چترفروش می‌داند که هوا بارانی است و سریع جنس‌های خود را با کمترین تبلیغ می‌فروشد.

فروشنده دستکش و کلاه پشمی، هم به خاطر سرمای هوا در فروش کالاهای خود موفق هستند. فروشنده نقشه، خیلی جالب برای خود تبلیغ می‌کند. انواع نقشه‌های ایران و جهان! هرکدام از این افراد می‌دانند که چگونه با دادن اطلاعات، هرچند متناقض، نیازمندان اطلاعاتی کالای خود را قانع کنند تا آن کالا را بخرند.

واقعاً کارشان را خیلی خوب بلدند بدون اینکه دوره‌ای یا کلاسی را طی کرده باشند. نظری به خودمان بیفکنیم. ما برای تبلیغ و بازاریابی کارمان و خدمات خودمان چه کردیم؟ چقدر سبب چرخش نگاه‌های کاربران به سوی کتابخانه و آمدن آن‌ها برای رفع نیازهای اطلاعاتی شده‌ایم؟ چقدر این فرایند را جدی می‌گیریم؟



همچنین مشاهده کنید