یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

رویکردهای نقاشی معاصر در کردستان عراق



      رویکردهای نقاشی معاصر در کردستان عراق
پروین بابایی

ورود هنر مدرن به سرزمین­ های اسلامی گاه همراه و همگام با تاخت و تازهای نظامی و جنگ و چالش ­های سیاسی صورت گرفته است و در این میان کردستان عراق که خود حاصل مرزبندی ­های قومی دوران معاصر بود، از طرفی به محلی برای درگیری ­های قومی و ملیتی و از دیگر سو مهره ­ای برای بازی­ های سیاستمداران غرب مبدل شد. یکی از دلایل وقوع تنش و درگیری در این منطقه ظهور ناسیونالیسمی بود

 

چکیده

ورود هنر مدرن به سرزمین­ های اسلامی گاه همراه و همگام با تاخت و تازهای نظامی و جنگ و چالش ­های سیاسی صورت گرفته است و در این میان کردستان عراق که خود حاصل مرزبندی ­های قومی دوران معاصر بود، از طرفی به محلی برای درگیری ­های قومی و ملیتی و از دیگر سو مهره ­ای برای بازی­ های سیاستمداران غرب مبدل شد. یکی از دلایل وقوع تنش و درگیری در این منطقه ظهور ناسیونالیسمی بود که کرد ها را به‌عنوان یک ملت مستقل در مقابل اعراب و ترک ‌ها قرار می ­داد و منجر به این شد که قوم کرد تحت هدایت رهبران مختلف و با رویه ­هایی گاه کاملاً متناقض، داعیه خود مختاری را مطرح سازد. این مسائل و برخی وقایع دیگر از جمله دو جنگ جهانی، جنگ ایران و عراق و نیز جنگ خلیج ‌فارس، مسائل و مشکلات این منطقه را پیچیده­ تر نموده است. در طول این مدت هنرمندان غالباً به دور از جهت­گیری ‌های سیاسی از سویی به بازنمایی رنجی که بر مردمان کرد وارد آمده است و از دیگر سو به جستوی زبانی هویت­ جویانه پرداخته اند. نقاشی معاصر در کردستان از طریق تشکیل گروه­ های مختلف، ورود دانشجویان به دانشگاه هنر بغداد، اعزام دانشجو به دانشگاه ­ها و مراکز هنری اروپا و تعامل با هنرمندان کشورهای همسایه از جمله ایران پا گرفت. پس از موج اول نقاشی که غالباً معطوف به گِرتِه­ برداری از هنر غرب بود، با توجه به شرایط منطقه، خلق آثار هنری به‌سرعت تحت تأثیر مسائل روز قرار گرفت. این مقاله سعی دارد با بررسی آثار برخی هنرمندان به شیوه توصیفی- تحلیلی، به شناسایی و معرفی رویکرد های غالب نقاشی معاصر در کردستان عراق بپردازد.

واژگان کلیدی: کردستان عراق، نقاشی، هنر معاصر

مقدمه

کردستان عراق بخشی از سرزمین عراق کنونی است که در شمال این کشور و حد فاصلِ مرزهای ایران، ترکیه و سوریه واقع شده است. این منطقه از این نظر که محل تلاقی جنگ و ستیزهای مختلف و ظهور فرقه­ های متنوع سیاسی بوده، از اهمیت خاصی برخوردار است؛ بخصوص در قرن اخیر منطقه کردستان عراق به دستاویزی برای برخی دولت­ های غربی جهت پیشبرد اهداف سیاسی تبدیل گشته و درعین‌حال همچون بسیاری از گستره ­های دیگر جهان اسلام، دستخوش تحولات و تأثیرات مدرنیته به‌ویژه در زمینه هنر نیز شده است. درحالی‌که هنر اصیل این منطقه بیشتر هنری تزیینی و کاربردی بود، با ظهور موج­ های هنری جدید غربی، هنرمندان این منطقه نیز تحت تأثیر جریانات نوظهور قرارگرفته و در این زمینه آغاز به فعالیت نمودند. شاید در آغاز، گرایش این هنرمندان بیشتر تقلید از سبک و تکنیک نقاشی غربی بود، اما هم زمان با وقوع رخداد هایی که تمام منطقه را تحت تأثیر قرار داد و جنگی بی ­پایان را رقم زد، هنر و بخصوص نقاشی به رسالتی که همانا بیان پیام صلح از طریق بازنمایی فجایع و نتایج درگیری­ های قومی و ملیتی بود روی آورد. بدین ترتیب هنر نقاشی در این منطقه اگر چه بر ویرانه ­های تمدنی کهن تولد یافته بود، اما عملاً در مسیری متفاوت گام برداشت و درحالی‌ که عراق از مراکز اصلی و مهم جهان اسلام بود، اما هنر اسلامی در بخش‌های مختلف این سرزمین و از جمله کردستان عراق به دلیل شکل‌ گیری دغدغه ­های فوریت دار، برای مدتی طولانی جای خود را به هنری شبه اکسپرسیونیستی داد که سعی در هر چه پر رنگ­تر نمایاندنِ تَنِش­های موجود داشت. در این مقاله سعی بر آن است که با مطالعه برخی از جریانات هنری در کردستان عراق، گرایش­ های غالب هنری و رابطه متقابل هنر نقاشی و وقایع روز در این منطقه مورد بررسی قرار گیرد.

تاریخچه کشور عراق

عراقِ امروز تقریباً در منطقه بین ­النهرین- میان دو رود دجله و فرات- واقع شده است. بین­ النهرین سرزمینی حاصلخیز است که شاهد فراز و فرودِ تمدن­ ها و فرهنگ ­های مختلفی بوده است. این منطقه زمانی جزو قلمرو ایرانیان بود و سپس در 643 میلادی جزو قلمرو اسلام قرار گرفت و به یکی از مهم ­ترین مراکز علمی، تجاری و هنری جهان اسلام تبدیل شد. در قرن 16 میلادی ترک ‌های عثمانی کنترل و اداره این سرزمین را در دست گرفتند که تا پایان جنگ جهانی اول ادامه داشت. وقتی امپراتوری عثمانی در این جنگ شکست خورد، جامعهِ ملل، بریتانیا را برای تشکیل دادن وزارتخانه ­ای مستقل در بین­ النهرین تعیین کرد. بریتانیا قلمرو عراق را تعریف نمود و در انجام این امر توجه اندکی به مرزهای طبیعی و تقسیمات قومی کرد. آنها چهارچوبی سازمانی برای دولت و سیاست راه ­اندازی کردند که شامل نصبِ سلطنت و نفوذ در نگارش قانون اساسی بود. در 14 جولای 1958 سلطنت سرنگون و در عراق، جمهوری اعلام شد. ده سالِ بعدی با بی ­ثباتیِ سیاسی طی شد. سپس در 17 جولای 1968 یک کودتای دیگر رخ داد که حزب بعث عراق را روی کار آورد. در جمهوری عراق امروز که اسلام دین رسمی کشور بوده و حدود 95 درصد از جمعیت کشور بدان اعتقاد دارند، اکثریت عراقی ­ها با فرهنگ عربی شناخته شده ­اند. بزرگ‌ترین گروه در این کشور بعد از اعراب، کُردها هستند که در کوهستان ­های شمال عراق سکونت دارند. کُردها در شهرهای سلیمانیه، دهوک و اَربیل که در مجموع به نامِ کردستان شناخته می ­شود ساکن هستند(www.wikipedia.org).

ظهور ناسیونالیسم در کردستان عراق

حکومت مدرن عراق در 1920 توسط بریتانیا و پس از جنگ جهانی اول بنا نهاده شد. در دهه ­های پس از استقلال، این کشور با درگیری ­های فرقه ­ایِ دشواری مواجه شده است بزرگ‌ ترین اقلیت قومی در عراق، یعنی کُردها به طور مداوم با اکثریت عرب در جنگ بوده ­اند و فاصله بین این دو گروه فرهنگی به یک مسئله حیاتی برای کُردها تبدیل شده است. جمعیت کرد عراق توسط کردهای ایران، ترکیه و سوریه احاطه شده است. ناسیونالیسم کُرد یک حرکت سیاسی است که ادعا می ­کند کُردها به‌عنوان یک اکثریت در منطقهِ محل سکونتِ خود از قدرت محروم مانده­ اند. این حرکت ریشه در سال‌های پایانی حکومت امپراتوری عثمانی دارد که در آن کُردها به ‌عنوان یک گروه قومی مهم مطرح شدند. مبارزه ملی کُرد برای اولین بار در اواخر قرن 19 و زمانی که جنبش متّحد، خواستار تشکیل یک دولت کُرد شد، آغاز گشت. این جنبش توسط مالکان کُرد در عثمانی و علیه سیاست­ های تمرکز­گرایانه این حکومت پا گرفت. در طی جنگ اول جهانی و با دخالت دولت­ های غربی این حرکت گسترده ­تر گشت، زیرا نیروهای غربی و از جمله انگلیس به کُردها وعده دادند که در مقابل ترک ­ها از ایشان حمایت خواهد نمود. تأکید بر تمایز قوم کرد توسط انسان­ شناسان روس که کردها را یک نژاد اروپایی و فرهنگ ایشان را فرهنگ هندواروپایی (در مقابل فرهنگ ترکان آسیایی و اعراب سامی) عنوان نمودند، شدت گرفت. با از هم پاشیده شدن عثمانی مناطق کردنشین بین عراق، سوریه و ترکیه تقسیم شد. از سال 1970 کردها هدف خودمختاری را با جدیت بیشتری در عراق دنبال نمودند. پس از جنگ اول جهانی، انگلیسی­ ها به منطقه کردستان عراق، خودمختاری قابل‌ توجهی اعطا نمودند تا بدین ‌وسیله از ناآرامی ­های بیشتر جلوگیری کنند. از 1961 به بعد درگیری ­های ثابتی در کردستان عراق وجود داشته است؛ تا وقتی که قرارداد صلح 1970 بین سران جنبش کرد و دولت عراق برقرار شد. در این قرارداد کردها به‌ عنوان یک بخش از فرهنگ دوملیتی عراق به رسمیت شناخته شدند. همزمان با جنگ ایران و عراق، کردها از طرف دولت عراق تحت ‌فشار شدید قرار گرفتند و حتی علیه ایشان از سلاح­های شیمیایی استفاده شد؛ اما پس از جنگ خلیج فارس و شکست دولت عراق در این جنگ، وضعیت اجتماعی کردها بهبود یافت و سازمان­ ها و تشکل های متعدد اجتماعی در این زمان شکل گرفتند. 

پس از جنگ خلیج در 1991 که ناتو کردستان را به‌ عنوان منطقه ممنوعه­ ی پرواز نیروهای صدام حسین اعلام نمود، کردها به ‌عنوان یک منطقه خودمختار، آغاز به مبارزه علنی علیه رژیم بعث عراق کردند و با برکناری صدام در 2003، این منطقه رسماً به ‌عنوان یک حکومت خودمختار شناخته شد (www.wikipedia.org).

ردپای هنر مدرن در عراق

جنبش هنرهای زیبا در عراق حدود 75 سال پیش و توسط هنرمندانی همچون نوری مصطفی بهجت، فائق حسن و تعدادی دیگر در 1950 آغاز شد. ایشان بر گروه خود، نام «پیشتازان» نهادند و نخستین نمایشگاه گروهی را در خانه ‌ی دکتر خالد القصاب در همان سال برگزار نمودند. هر کدام از اعضا شش تا هشت اثر هنری را در این نمایشگاه عرضه کردند. هنرمندی به نام خالد جواد سلیم که گروه هنرهای زیبا را در سال 1951 در بغداد تأسیس کرد، نیز در این نمایشگاه شرکت داشت. این گروه حدود 24 نمایشگاه سالانه را برگزار نمود (www.mawtani.al-shorfa.com,2014)؛ و اما نقاشی مدرن به ‌صورت آکادمیک در عراق عمدتاً با تأسیس انستیتوی هنرهای زیبای بغداد در 1940 و به تقلید از مؤسسه ­ها و مراکز هنری غرب پا گرفت. این مؤسسه شامل رشته­ های نمایش، کارگردانی، نقاش و مجسمه ­سازی بود (www.en.uobaghdad.edu.iq,2014). هنرمندانی که از این مؤسسه فارغ ­التحصیل شدند غالباً به تقلید از شیوه ­های هنری غرب کار می­ کردند و طراحی از طبیعت و طبیعت بی­ جان موضوع اصلی کار ایشان بود؛ اما با توجه به شرایط ویژه ­ای که در فضای عراق حکم ­فرما بود، به ‌زودی هنر نقاشی به هنری تبلیغاتی در راستای طراحی پرتره شخصیت­ های سیاسی و تبلیغات برای حکومت وقت تقلیل یافت. در سال 1958 آکادمی هنرهای زیبا در نزدیکی رود دجله تأسیس شد که شامل دو شاخه هنرهای دراماتیک و هنرهای تجسمی بود که نسبت به انستیتوی هنرهای زیبا در سطح علمی بالاتری قرار داشت. این آکادمی اندک ‌اندک توسعه یافت و در سال 1982 بخش هنرهای سمعی و بصری، و رادیو- تلویزیون به آن افزوده شد و دپارتمان‌ های آموزش هنر در 1983 و سپس هنر موسیقی در 1988 و خوشنویسی و دکوراسیون نیز در 1997 در این دانشگاه آغاز به‌ کار نمودند. نام آکادمی هنرهای زیبا در میانه دهه هشتاد به کالج هنرهای زیبا تغییر یافت؛ و دو مرکز دیگر برای آموزش هنر پلاستیک و هنرهای سمعی و بصری در  وزیریه، و موسیقی و خوشنویسی و هنرهای تزیینی در کسری برپا گشت. همچنین در 1970 خانه مُد عراق که بر حفظ سبک تاریخی و پوشش سنتی متمرکز بود، تأسیس شد. بدواً هنر نقاشی در عراق هنری سرشار از رنگ و ظرافت بصری بود، اما حکومت ­های وقت هنرمندان را برای تبلیغ و تقویت سیاست ­های خویش به‌کار گرفتند و در این راستا دانشجویان بسیاری به سایر کشورها اعزام شدند. در این میان هنرمندان از فرصت ایجادشده برای آموختن سبک­ها و اندیشه­ های روز استفاده نموده و هنر خود را توسعه دادند؛ و اما جنگ مهم‌ ترین و برجسته ­ترین دغدغه هنرمندان عراق بوده است، زیرا این منطقه تقریباً از زمانی که به‌عنوان یک کشور مستقل مطرح شد تا به امروز همواره محل درگیری ­ها و جنگ ­های مختلفی بوده است. یکی از خسارات عمده­ای که جنگ به عرصه هنر وارد نمود، ویرانی و غارت موزه­ هایی است که آثار هنر معاصر را در خود جای ‌داده بودند. بخصوص پس از حمله امریکا در 2003 بسیاری از آثار موزه‌ های عراق به تاراج رفتند. هر چند در سال­ های اخیر موزه­ های عراق به بازیابی آثار مفقود پرداخته ­اند، اما در بسیاری از موارد، بازیافتن کارها غیرممکن است، چون یا این آثار کاملاً از بین رفته ­اند و یا توسط غارت­ گران از کشور خارج‌شده ‌اند. در این میان، موزه ملی عراق، تعداد زیادی از آثار به تاراج رفته خود را بازیافته و با همین مجموعه دوباره آغاز به ‌کار نموده است؛ اما موزه هنر مدرن هنوز نتوانسته آثار خرابی را از چهره خود بزداید؛ هم چنان ‌که تأثیر این ویرانی در کار هنرمندان نیز بازتاب یافته است، به ‌طوری که بدن انسان به ‌صورت بی چهره و تکه­ تکه، عنصر تکرار­ شونده در هنر مدرن عراق است؛ و هنرمندان نیز برای بیان ملموس ‌تر پیام خویش بیشتر به تکنیک‌ های میکس مدیا متوسل شده ‌اند. به‌عنوان مثال در کارهای صادق کویش الفراجی، از جمله چیدمان 2008 با عنوان: (شما نمی ‌توانید آثار جنگ را پاک‌کنید)، انسانِ زنده اما بدون چهره، تصویری از گذشته و حال عراق نشان می ­دهد (تصویر 1). چیدمان دیگر الفراجی در 2011 (خانه‌ ای که پدر ساخت)، بخشی از نمایشگاه «گفته ، ناگفته، باز­گفته» در موزه هنر مدرن عرب، المتحف در دوهه قطر، به طرز نیش ­داری از دست دادنِ شخصیت و ناپایداری عمیقی را که در آن افراد، دائماً و به طرز اجتناب ­ناپذیری مانند تیک ‌تیک زمان به جلو پرتاب می ­شوند، به نمایش می­گذارد. این تمِ اصلی نمایشگاه المتحف است که شامل آثار 23 هنرمند معاصر جهان عرب بود. الفراجی تنها هنرمند مدرن عراقی نیست که بدن ستمدیده را نشان می ­دهد. به‌عنوان مثال هر چند محمد الشماری، بر خلاف الفراجی، از بدن­ های واقعی در کار خود استفاده نمی­ کند، اما در بازنمایی ابوغریب از ماکت ­های چوبی کوچکِ بی چهره و بی ­قدرت که ایستاده یا زانو زده­اند، در آثار مدیای خویش بهره برده است. به اعتقاد الشماری، جنگ در عراق برای حذف سلاح ‌های کشتارجمعی، توسط کسانی که برای اولین بار این سلاح‌ ها را به عراق دادند، ترتیب داده شد و این نفاق منجر به جنون شد. در مورد عراق نفاق با ستم، مرگ، طنز و بمب ­های هوشمند مخلوط شد. اگر چه الشماری به نظریه ‌های سیاسی تعلق خاطری ندارد اما سؤال او این است: «آیا کسی می تواند به من بگوید چگونه می­ توانم بی­ تفاوت باشم در حالی که شاهد جریان رخداد هایی هستم که منجر به بدبختی میلیون ها نفر از مردم شده ­است؟» (www.theculturetrip.com). همچنین است آثار هنرمندانی مانند شاکر حسن السعید و دلیر شاکر. به ‌عنوان نمونه السعید در تابلوی تمزیق به معنای «دریدن» توسط سوزاندن و سوراخ کردن بوم سعی در نمایش آثار خرابی جنگ دارد.

هنر مدرن در کردستان عراق

در جستجو برای یافتن نخستین بارقه ­های هنرهای زیبا در کردستان عراق، به روشنی مشاهده می­ کنیم که سلیمانیه و اربیل اصلی­ ترین نقش را داشتند. هر چند سلیمانیه چندان قدمتی ندارد و توسط بابان­ ها در 1784 تأسیس شده است، اما نقشی بسیار اساسی در رابطه با زندگی سیاسی، ادبی، هنری و اجتماعی کردها بازی کرده است. در مقابل، اربیل شهری قدیمی است که با قلعه تاریخیِ آن شناخته شده است. سابقه نقاشی در سلیمانیه به بیش از 90 سال پیش و زمانی که گروهی از نقاشان ایرانی از این شهر دیدن کردند بازمی ­گردد. آن‌ها در این سفر تصمیم به انجام نقاشی در داخل حمام عمومی «صوره» توسط ابزار نقاشی که از ایران همراه خود آورده بودند، گرفتند. این کار سبب شد مردم از این هنرمندان درخواست نمایند که روی پنجره و سقف خانه ­هایشان نقاشی کنند. همچنین در سلیمانیه باغی به نام باغ ملت بود که هنرمندان در آن گرد هم می ­آمدند و آثار خود را به یکدیگر و به مردم نشان می­ دادند. در همین زمان برای نخستین بار در یک مدرسه دخترانه نمایشگاهی از آثار هنرمندان برپا شد که با استقبال خوبی مواجه گشت. در عین حال اربیل نقش مرکزی را در هنر کردستان دارد، بخشی از هنرمندان در آنجا با انگیزه توسعه هنر فعالیت می­ کنند از جمله جواد رسول ناجی، اسکندر جامباز، منیر قصاب و سلیمان شاکر؛ اما در سلیمانیه عثمان بیگ از نخستین هنرمندانی بود که در حدود 1900 آغاز به‌کار نمود و اگرچه هیچ یک از کارهای او باقی نمانده است، اما در نوشته ­های بسیاری از نویسندگان عرب از جمله جبرا ابراهیم جبران در کتاب «سیل و آزادی» از او یاد شده است. پس از عثمان بیگ، هنرمندی از سلیمانیه به نام حسن فلاح آغاز به‌کار کرد که از قدیمی ­ترین آثار وی می­ توان «جنگ دره باریک بازیان» در 1919 را نام برد. وی معمولاً آثار خود را توسط رنگ و روغن پدید می­ آورد. در کرکوک نیز، ما می ­توانیم نمایشگاه هنرمندی به نام عزیز سالم در سال 1953 در کافه یدالله را به‌عنوان آغاز هنرهای زیبا در نظر بگیریم. پس از وی هنرمندانی چون احمد کاکه سور، مدحت کاکی، آری بابان، قاضی محمد و گارا رسول در توسعه هنرهای زیبا در کرکوک سهم بسزایی داشتند.

در زمینه هنر، تأثیر شخصیت ­هایی چون حسین مکریانی (1974- 1890) در کردستان فراموش ناشدنی است. او اولین کسی است که در هنر گرافیک در کردستان عراق شروع به‌کار کرد. همچنین در سال 1925 کتابی با نام گل بهار، شامل بیست اثر هنری که توسط خود مکریانی کار شده است، منتشر کرد. همچنین وی صاحب اولین کتاب هنر است که در سال 1943 با نام گراور و عکاسی منتشر شد. در این میان بدیع باباجان (1923- 1996) نخستین فردِ کرد بود که از مؤسسه هنرهای زیبای عراق فارغ ­التحصیل شد. وی تعدادی از سکه­ های دینار عراق را طراحی نمود، همچنین با بسیاری از نویسندگان آثار ادبی کردی و عربی به‌عنوان طراح همکاری کرد. علاوه بر باباجان تعداد دیگری از هنرمندان کرد در بغداد فارغ­التحصیل شدند. از جمله خالد شوقی که در 1958 برای طراحی دکور تلویزیون به ایتالیا اعزام شد. وی پس از بازگشت به عراق در فاصله سال ‌های 1964 تا 1987 در تلویزیون مشغول بکار گشت، اما مجدداً در 1965 برای تکمیل مطالعات خود در زمینه طراحی دکور به آلمان رفت. لازم به ذکر است که طبیعت کردستان مهم ‌ترین منبع الهام او برای کارش بوده است.

چنانچه می ‌بینیم نقاشان کرد در ابتدا به شکلی گسترده به هنرهای زیبا به‌ عنوان بستری جدید برای فعالیت هنری روی آوردند، اما بعدها با جنبش ­های سیاسی و جنگ ­هایی که در پی آن دامن­گیر جامعه کُرد شد، آثار هنرمندان نیز سمت و سویی اجتماعی به خود گرفت. هنرمندان امروز کردستان، غالباً دور از موطن خود به سر می­ برند، اما دغدغه­ های اصلی ایشان مربوط به جریان­ هایی است که در دهه­ های گذشته زندگی مردم را تحت تأثیر قرار داده است. به نظر می ­رسد هنر در کردستان عراق بیشتر به بازنمایی نتایج و پیامدهای جنگ برای مردم این منطقه معطوف شده است و هنرمندان دور از جهت­ گیری­های سیاسی به نشان دادن و برجسته ساختن رنج انسان در شرایط دشوار جنگ پرداخته ­اند. گالری زاموا در سلیمانیه یکی از مراکز هنری است که آثار هنرمندان کرد را به نمایش می ­گذارد. این آثار معمولاً به بازنمایی تاریخ اخیر منطقه و خشونت و رنجی که مردم این سرزمین در طول این دوره متحمل شده ­اند، می­ پردازند (www.zamwagallery.com) . در یک نگاه کلی، در آثار نقاشی هنرمندان کرد شاهد دو رویکرد عمده هستیم: یکی جستجوی هویت فرهنگ بومی کُرد و دیگری مسئله جنگ و آوارگی.

  • جستجوی هویت در نقاشی هنرمندان کُرد

بسیاری از نقاشان کُرد خارج از کردستان به سر می ­برند و یکی از دلایل این امر نا مناسب بودن محیط برای فعالیت هنری آنان است. البته دلایل دیگر از جمله نیاز به تحصیل نیز در این مسئله دخیل بوده است؛ اما همین جلای وطن، خود موجب پدید آمدن نگاهی نو به مسائل منطقه شده است. نگاهی که دغدغه آن، به نوعی بازنگریِ اندوه‌بار و تأمل ‌برانگیز عناصری است که در فرهنگ و جغرافیای منطقه کردستان نقشی هویت ‌بخش دارد. ولید سیتی یکی از نقاشان معاصر کرد است که معروفیت جهانی دارد. سیتی که در 1954 و در شهر دهوک واقع در کردستان عراق متولد شده است، قبل از پناهندگی به لندن مدتی در یوگسلاوی سابق زندگی کرد. او در سال 1976 از موسسه هنرهای زیبای بغداد فارغ التحصیل شده و از 1977 تا 1982 در آکادمی هنرهای زیبای لیوبلیانا، در اسلوونی، در رشته گرافیک درس خوانده است. وی در سال 1984 به لندن نقل ‌مکان کرد و از آن زمان بر نقاشی تمرکز نمود. در لندن، تجربه سیتی از تبعید، به مشاهدات تحلیلی از تحولات سریع در اربیل پس از رکودِ حاصل از سال ‌های جنگ تغییر کرد. رویکرد اساسی سیتی به ساختار جوامع اشاره می­ کند که در آن هر جامعه به مثابه یک ساختمان با یک پایگاه گسترده آغاز می ­شود و به ‌سوی یک قله اوج می گیرد. هنرمند مکرراً با لایه­ گذاری ضربه ­های قلم مو و شکل ­ها، سعی در نشان دادن تفاوت بین سطوح بالا و پایین جامعه دارد. سیتی در اثر تعقیب آرمان‌ شهر، شباهت­ های بین دو شهرِ دوبی و اَربیل را که در آن تغییر و انتقالِ سریع، هویت فرهنگی و محیط طبیعی را تهدید می ­کند مورد بررسی قرار می ­دهد. در واقع ‌نگرانی برای هویت از دغدغه­ های کار سیتی است.

همچنین نقش نمادین مناظر طبیعی و نقاط ثبت‌ شده در حافظه جمعی، در کار ولید سیتی مرکزیت دارد. سیتی با ارجاع به ارگ باستانی اربیل و عناصر ابتدایی فولکلور کردی مانند کوه­ ها و رودخانه‌ ها، رابطه بین دوران باستان و معاصر را بررسی می­ کند که تقابلی است از ذات ابدی آن دوران و زندگی متغیر در روزگار معاصر. در واقع با استفاده از نقاشی، گرافیک و چیدمان، سیتی به بررسی رابطه حافظه جمعی با تجربه فردی، در میان تغییر واقعیت­ های اجتماعی و سیاسی می­ پردازد.

شرایط غم ­انگیز میهن او، دوری از سرزمین مادری و اثر عاطفی که وی از محیط اولیه زندگی خود گرفته بود، زمینه بسیاری از الهام­ های او را فراهم کرد. به‌عنوان مثال، در مجموعه سنگ ­های قیمتی خود که عمدتاً بر روی کاغذ به‌صورت سیاه ‌و سفید و یا سایه خاکستری کارشده، او بر اهمیت سنگ ­ها تأکید می ­ورزد: سنگ­ های مقدس، تکریم شده و نیز کوه­ها که برای قرن­ ها پناه جامعه کردستان بوده است (تصویر 2). مناظری که او به وجود می ­آورد به ‌این ‌ترتیب به سفری معنوی و روحانی تبدیل می ­شود. سیتی از اشکال و نمادهای ساده همچون، مکعب­، حلقه­، مخروط­ و مارپیچ، برای انتقال انرژی و تقابلی که منعکس‌کننده درک خود او از الگوهای دوره ­ای و تکراری زندگی و مرگ است، استفاده می ­کند. او تصویر خانه را توسط مکعب و یا سنگ می ­سازد. ساختار فیزیکی خانه گذرا است: ساخته‌شده، از بین رفته و جایگزین شده. جستجو برای تاریخ فردی و جمعی یکی دیگر از منابع الهام ‌بخش او است. در سری پیوندهای خانوادگی روابط را گره می­ زند و از این طریق نقاط قوت و محدودیت­ های جوامع کهن در دوران مدرن را منعکس می­ کند (تصویر 3).

او انواع شکل را برای بیان تنش موجود به‌کار می ­گیرد؛ بنابراین زبان بصری سیتی یک استعاره برای تناقض­ گویی و درگیری در چرخه نوع بشر است. برخی دیگر از آثار وی عبارت ‌اند از: بابل، گذشته عراق سخن می ­گوید، در موزه انگلیس لندن، فضای اشغال ‌شده: هنر برای فلسطین در لندن و نمایشگاه کلمه در هنر اسلامی در دبی 2008 و لندن 2006. ولید سیتی به معنای واقعی کلمه کوه را به‌عنوان خانه فرضی خود در نظر می­ گیرد و مدام بدان بازگشت می­ کند (تصویر 4). در حقیقت کوه یک نقطه مرکزی است که از آن مکاشفات و تصورات مردم، سنت، تاریخ و یک مجموعه از تجارب سرچشمه می‌ گیرد. این کوه عنصری ثابت است که سیتی را به ‌جایی که در آن متولد شده یعنی دهوک پیوند می­ دهد. این شهر از سه جانب توسط کوه ‌ها احاطه شده است. این سنگ‌ ها که در حال حاضر عیناً مقطع، پیچیده و مهرخورده هستند، هر یک مجموعه سؤالات خود را تولید می­ کنند: نهایتاً قیمت داشتن مالکیت چیست؟ -مالکیت یک سنگ، یا گنجینه‌ای از سنگ‌ها؟ نتیجه تجمع و انباشتگی آن چه خواهد شد؟ آیا چیزی است که بریده می ­شود و ما می ­توانیم آن را جمع­آوری کنیم، یا ما را به طریقی که هرگز تصور نکرده بودیم مجبور به خواستن می ­کند؟ و یا همچون یک نهاد تک و منفرد، یعنی چیزی بیش ‌از حد بزرگ برای نگه ‌داشتن، اما نه بیش ‌از حد بزرگ برای کنترل وجود دارد؟

این پرسش ­ها البته هیچ پاسخ درستی ندارند همان طور که آثار سیتی هنگام سؤال از وزن و چرایی جنگ و یا حتی خفگی نور پاسخی ندارند. در اینجا، سیتی برای بیننده ساختاری را فراهم می ­سازد که در آن سؤالات چنان طولانی می ­شوند که قلمروی از پرسش ­های زیبا شناسانه خالص تا تجربیات فیزیکی و لمسی را در بر می گیرند(www.walidsiti.com).

  • تأثیر جنگ و پیامدهای آن بر نقاشی معاصر کردستان عراق

جنبش ‌های سیاسی قوم کرد سبب شد تا از سویی حکومت وقت به سرکوب و محدود نمودن کردها بپردازد و از دیگر سو درگیری های داخلی جدیدی را در منطقه کردستان ایجاد کند. پیامد این درگیری ‌ها و تنش ‌ها برای هنرمندان این بود که یا به ‌سوی اندیشه‌ های سیاسی روز کشیده شوند و یا بدون سوگیری ­های باب روز، از بیرون شاهد وقایع باشند. در هر حال هنرمندانی نیز که گرایش سیاسی خاصی اتخاذ کرده بودند با دیدن رخدادهایی که منجر به کشتار و ایجاد فجایع انسانی گسترده ‌ای شده بود، به ‌زودی مواضع خود را تغییر دادند و از منظری دیگر به مسائل نگاه کردند. در واقع آنان متوجه تأثیر مخرب جنگ بر مردم و پیامدهای غیرقابل‌جبران آن شدند. این تنش‌ ها نه تنها جان انسان‌ ها را در خطر قرار داده بود بلکه بر خلاف هدف اولیه جنبش‌ ها که کسب هویت از طریق ایجاد حکومت مستقل بود، در نتیجه این کشمکش­ ها فرهنگ و هویت بومی مردم نیز مورد هجوم قرار گرفته و دستخوش تغییرات قابل ‌توجهی شد؛ بنابراین نقاشان سعی کردند از خلال بازنمایی تأثیرات جنگ بر زندگی مردمان منطقه، راهی به ‌سوی هویت فرهنگی حقیقی خود بجویند. یکی از این نقاشان رستم آقالا است. وی بیشتر به مضامینی همچون فرهنگ بومی کردها و نیز تأثیرات جنگ بر آوارگی آنان در فضایی سور­رئالیستی می ­پردازد. در واقع آقالا در فضایی مملو از رنگ و به تعبیر خودش «زیبایی»، از ظاهر رنگین فولکلور کردی نقبی به لایه­ های غم ­انگیز خاطره جمعی زندگی این مردمان می­ زند (www.rostamaghala.com ). در یکی از آثار وی مردی خود را در گلیمی پیچیده است. این تصویر یاد آور خانه ‌به ‌دوشی مردمان کُرد و زندگی آنان در کوهستان­ ها است (تصویر 5).

در اثر دیگر او به نام «انفال» پیرمردی در علفزار پر از خشخاش قرمز نشسته، و زنی جوان که دختر اوست پشت سر او چمباتمه زده است. کوهی با شیب تند در پس زمینه ترسیم شده است. پیرمرد میان انفال زندگی کرده است و به بازگویی خاطرات خود برای دختر مشغول است. رستم درباره اثر خود می ­گوید: «چشم انداز زیبا است. اما اینکه که طبیعت زیبا است به این معنا نیست که شما یک زندگی زیبا دارید. کشور ما وقتی که انفال اتفاق افتاد زیبا بود و بنابراین انفال می تواند دوباره اتفاق بیفتد» (www.rostamaghala.com). بسیاری از نقاشی­ های رستم آقالا عناصرِ گاهی غیر مرتبط اما جذاب را که برای تفسیر، گسترده و باز هستند نشان می ­دهد: علفزار خالی است بدون هیچ نشانه­ای از حیوانات چرنده. تفنگ پیرمرد پشت سر او پنهان است. کبوتر های روی درخت به یک دیگر نگاه نمی ­کنند. کوه خشک است، بدون هیچ‌ گونه نشان از درختچه یا درخت. آسمان آبی نیست بلکه قرمز است و طاووس که پشت سر دختر و پدر ایستاده است، چتر و بال و پری ندارد (تصویر6).

برخی از هنرمندان کرد عراق هم اکنون در ایران به فعالیت هنری مشغول هستند که از جمله موفق‌ ترین آنان باسم رسام می‌ باشد. باسم رسام در اسفند 1392 نمایشگاهی با عنوان «به دوست ایرانیم دست نزن» در تهران برگزار نموده است (تصویر 7).

باسم الرسام متولد 1960 در بغداد نقاش، گرافیست، نویسنده و شاعر، سال ‌های اخیر را در کردستان عراق گذرانده است. رسام سال 63 از عراق به ایران آمد و کارش را با تصویرسازی برای نشریات ایرانی از همان دوران آغاز کرده است. او سال ‌ها برای نشریات ادبی و فلسفی تصویرسازی و طراحی جلد می‌کرد، اما فعالیت اصلی او نقاشی است. رسام اگرچه ابتدا درگیر جریانات چپ بود، اما کم‌کم به تفکری منحصر به‌ فرد رسید که خود آن را نه گرایش چپ بلکه گرایشی انسانی می‌خواند. بسیاری از آثار وی فضایی نیمه کوبیستی و نیمه اکسپرسیونیستی دارند. در واقع رسام نیز با به تصویر کشیدن چهره ­های مغشوش و اندام مثله شده سعی در بازنمایی فضای شکنجه آلود حاکم بر گذشته خود و رنج و درد انسان دارد (تصویر 8).

از دیگر هنرمندان جوان کرد، عمران سلیمان است که آثار وی نیز غالباً به مثله شدن انسان و اندوه مرگ و کشتار پرداخته ­اند. او تمایل به استفاده از رنگ ‌های لکه لکه و درهم در کارهایش دارد. به‌ زعم وی هر چیزی در اطراف می ‌تواند منبع الهام باشد زیرا تمامی اشیا و تصاویر اطراف از شرایط روز حکایت دارند؛ اما یکی از منابع الهام او سرزمین مادری ­اش روستای شاریا است و مناظری که ترسیم نموده در واقع متأثر از زندگی ساکنان این روستا است.

اما آنچه بیش از همه در هنر این منطقه خود را می ­نمایاند، جستجو به دنبال هویت واقعی کرد به‌ عنوان یک انسان است؛ بخصوص پس از جنگ‌ های چندگانه ­ای که ساکنان این منطقه به‌صورت خودخواسته یا تحمیل شده تجربه کرند.

 

نتیجه

با توجه به آنچه گفته شد نقاشی هنرمندان کردستان عراق ابتدا در محیط هنری بغداد شکل گرفت و غالب این نقاشان از موسسه هنرهای زیبای بغداد فارغ ­التحصیل شدند. همچنین جریان ­های هنری ایران تا حد زیادی بر روند و توسعه نقاشی در عراق و به‌ویژه منطقه کردستان تأثیرگذار بود؛ اما آنچه بیش از همه بر هنر این منطقه تأثیر نهاد جنبش هایی بود که با برجسته ­سازی ناسیونالیسم کرد و تحت تأثیر جریان ‌های سیاسی روز در تمام منطقه خاورمیانه، بخصوص جریانات چپ صورت گرفت. این جنبش ‌ها به درگیری و تنش‌ هایی با حکومت‌ های وقت منجر شد که ثمره آن رنج و درد و آوارگی مردمان منطقه بود. در این شرایط بسیاری از هنرمندان به تبعید تن در دادند، اما رویکردهای عمده بیشتر آنان بازنمایی پیامدهای جنگ و نیز جستجوی هویت حقیقی خویش بود. به این منظور و برای هرچه بیشتر برجسته ساختن پیام اثر، سبک ‌های به‌کار گرفته‌شده توسط این هنرمندان، متنوع و شامل بیان کوبیستی، اکسپرسیونیستی و سورئال می­باشد؛ اما آنچه اهمیت دارد سبک و تکنیک نیست بلکه نوع نگاه این هنرمندان به اوضاع جامعه خود در طول دهه­های اخیر است که غالباً فضایی نوستالژیک نسبت به گذشته این مردمان دارد.

 

توضیح: تصاویر مربوط به متن در فایل ضمیمه پیوست شده است.

منابع

 

- www.cofarts.uobaghdad.edu.iq

- www.kurdpress.com

- www.theiraqpavilion.com/institute-of-fine-arts-baghdad

-www.chris-kutschera.com

-www.elahe.net

-www.mawtani.al-shorfa.com

-www.rostamaghala.com

-www.walidsiti.com

-www.wikipedia.org

 

 

صفحه نگارنده در انسان‌شناسی و فرهنگ:

http://www.anthropology.ir/node/24792

 

 

ایمیل:

Babaei.p.59@gmail.com

 

 

پیوستاندازه
25183.pdf458.25 KB


همچنین مشاهده کنید