جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

وصیت


وصیت
نیمی از سنگها، صخره‌ها، کوهستان را گذاشته‌ام
با دره‌هایش، پیاله‌های شیر
به خاطر پسرم
نیم دگر کوهستان، وقف باران است
دریائی آبی و آرام را با فانوس روشن دریائی
می‌بخشم به همسرم
شب‌های دریا را
بی آرام، بی آبی
با دلشوره‌های فانوس دریائی
به دوستان دوران سربازی که حالا پیر شده‌اند
رودخانه که می‌گذرد زیر پل
مال تو
دختر پوست کشیده من بر استخوان بلور
که آب، پیراهنت شود تمام تابستان
هر مزرعه و درخت
کشتزار و علف را
به کویر بدهید، ششدانگ
به دانه‌های شن، زیر آفتاب
از صدای سه تار من
سبز سبز پاره‌های موسیقی
که ریخته‌ام در شیشه‌های گلاب و گذاشته‌ام
روی رف
یک سهم به مثنوی مولانا
دو سهم به " نی " بدهید
و می‌بخشم به پرندگان
رنگها، کاشی‌ها، گنبدها
به یوزپلنگانی که با من دویده‌اند
غار و قندیل‌های آهک و تنهائی
و بوی باغچه را
به فصل‌هایی که می‌آیند
بعد از من

بیژن نجدی
منبع : مجله شعر


همچنین مشاهده کنید