چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

نگاه کردن از بلندای هیچ


نگاه کردن از بلندای هیچ
در میان جریان‌های شعر دهه ۷۰، شاعران کمی بودند که توانستند پیکره شعرهای خود را از زیر سیطره موج‌ها و نحله‌های مختلف بیرون بکشند و قید شنا کردن میان جریان‌ها و جریان بازی‌ها را بزنند و راه خود را بروند. و باز نیز کم بودند از میان همین اندک شاعران که راه خود را به درستی پیدا کردند و آن مسیری را که باید، رفتند. هیوا مسیح به زعم من یکی از این درست پیمودگان راه شاعری در دو دهه اخیر است. راهی که مسیر آن اگرچه از میان پیچاپیچ جریان‌های مختلف شعر در دو دهه اخیر گذشته است اما مسیح راه را درست پیموده و نشانه این ادعا را می‌توانم پختگی شاعری وی در مجموعه شعر اخیر با نام «کتاب هیچ» بیاورم. «کتاب هیچ» را هیوا مسیح در انتشارات نگاه به چاپ رسانده که اواسط سال گذشته روانه بازار کتاب شد. این مجموعه شعر یکی از معدود مجموعه‌های ساختارمند شعر به لحاظ ترتیب قرار شعرها به‌عنوان یک مجموعه در کنار هم با محوریت مشخص است. در این کتاب خواننده با مجموعه شعرهایی روبه‌رو است که در آنها کلمه «هیچ» در محوریت قرار دارد.
بدین معنا که شاعر با توجه به دغدغه و تمرکزی که بر واژه هیچ داشته است توانسته آثاری را پدید آورد که در هر یک از زاویه‌ای به این واژه نگریسته است. کلمه‌ای که در ذهن شاعر میان دو چیز قرار گرفته است. در یک سو انسان که شاعر نیز جزئی از آن است. و در سویی دیگر جهان که موجب پدید آمدن هیچ در ذهن شاعر می‌شود. مسیح از همان نخستین صفحه مجموعه تکلیف خواننده و شعر را مشخص می‌کند و می‌نویسد:
و فرو رفتن در اندیشه‌ای ژرف / آدمی را دور می‌کند از این جهان / از چیزی به چیزی رسیدن / از هیچ به هیچ... در واقع آن اندیشه ژرفی که سبب دوری آدمی از این جهان در ذهن شاعر می‌شود همان هیچ است که در نهایت نیز حتی با داشتن ژرف‌ترین اندیشه‌ها به یک هیچ دیگر می‌رسد.
نکته مهم برای من در این مجموعه آن است که به‌رغم آنکه کلیت شعرها با محوریت کلمه هیچ نوشته شده‌اند اما در هیچ اثری شاهد از بین رفتن یا کم شدن بار شاعرانه‌گی شعرها نیستیم. تجربه نشان داده که معمولا مجموعه شعرهای دارای محوریت در بسیاری آثارشان نسبت به بار شاعرانه‌گی کم توجهی شده و تنها پرداخت کردن آن محوریت در پیکره شعر دارای اهمیت بوده است. هر چند این بدین معنا نیست که در « کتاب هیچ » شعرهای ضعیف وجود ندارند اما همان آثار هم دارای ظرفیت‌های شعری هستند.
در باز می‌کنم در:
نه پرندگان و پروانه‌ها
نه شکوفه‌ها و باد
که هیچ به دیدارم آمده است
کهکشانی ناشناس.
در شعرهای این مجموعه شاعر از یکسو هیچ را از سمت انسان تعریف می‌کند و در واقع نظرگاه خود را به این کلمه نشان می‌دهد و از سوی دیگر هیچ را در تقابل با جهانی که در روبه‌رو در می‌یابد دریافت می‌کند و در قالب کلمات به نمایش می‌گذارد. در اینجاست که کلمه هیچ بارها در سطور مختلف آثار تعریف می‌شود و با پرداخت تصاویر متعدد شکل می‌گیرد؛ همان کار مهمی که شاعر می‌خواهد اتفاق بیفتد. به این معنی که با تعریف و شکل دادن هیچ از سوی شاعر، دیگر هیچ ِ شاعر، هیچ نیست. بلکه خود جهانی است که درونش مشخصات خود را داراست. مسیح با پرداختن به واژه هیچ، آن را از معنای هیچ بودن نیز تهی می‌کند و شکل دیگری به آن می‌دهد.
با این همه من/ همان صورتم، هیچ عجیب/ که هست و نیست/ در این جهان / در آینه/ برف، تو/ باران و بال پرندگان.

علیرضا فراهانی
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید