شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

گوساله دریایی


گوساله دریایی
اگر «یک چیز به هر حال یک چیز است» به رغم تفاوت اش با داستان های رمی، شباهت ها و خویشاوندی هایی هم با آن سری داستان های موراویا دارد، در عوض مجموعه «گوساله دریایی» که آن هم توسط نشر کتاب خورشید منتشر شده، شامل قصه هایی گاه یکسره متفاوت با تمام آن قصه هایی است که خواننده فارسی زبان تاکنون از آلبرتو موراویا خوانده است. «گوساله دریایی» را رضا قیصریه و هاله ناظمی ترجمه کرده اند. این مجموعه، شامل «داستان های طنز و سوررئالیستی» موراویا است. در این مجموعه آدم های همیشگی موراویا این بار در زمینه هایی متفاوت با قصه های رئالیستی او قرار گرفته اند؛ در زمینه هایی که وهم و جادو و افسانه از جمله عناصر برسازنده آنها هستند. شوخی موراویا با شخصیت های باستانی و افشای آنچه در پس پشت روایت ها و تفسیرهای رایج و رسمی از این شخصیت ها پنهان مانده، از خصلت های این قصه ها است. مثل قصه «دمپایی مفرغی» که ماجرای «امپدوکلس» فیلسوف یونانی است.
روایت طنزآمیز موراویا از قصه امپدوکلس، روایتی است در تقابل با روایت های رسمی به جامانده از این فیلسوف چرا که قصه موراویا، جزییاتی را پررنگ و برجسته می کند که در پس پشت روایت رسمی پنهان مانده اند. لحن موراویا در قصه هایی از این دست با لحن افسانه های کهن پهلو می زند و بنابراین بیراه نیست این تاکید رضا قیصریه بر خصلت روایتگرانه سوررئالیسم موراویا. آنجا که در مقدمه این کتاب درباره سبک موراویا نوشته است؛ «سوررئالیسم موراویا با روایتگری شروع می شود و ناگهان موقعیت ها تغییر مکان می دهند، فضا به هم می ریزد، انگار با افسانه روبه رو می شوی چرا که شخصیت ها در عین واقعی بودن غیرواقعی به نظر می آیند و آنچه غیرواقعی است واقعی.» از دیگر قصه های خواندنی این مجموعه می توان به خود قصه «گوساله دریایی» اشاره کرد. در این قصه پیرمردی برای راوی تعریف می کند که؛ «گوساله دریایی، یک گوساله واقعی است، با شاخ و سم و دم که همه چیزش شبیه یک گوساله معمولی است.
ساکن اعماق دریاست و در دشت ها و پستی بلندی های زیر دریا می تازد. شب ها از دریا بیرون می آید و برای خوردن انگور به تاکستان های کاپری می رود.» راوی این حرف پیرمرد را جدی نمی گیرد و وقتی در ساحل دراز کشیده مکالمه غریب مردی با یک زن دم دار را می شنود و همان شب قضیه را برای پیرمردی که ماجرای گوساله دریایی را برایش گفته تعریف می کند و این بار پیرمرد حرف راوی را جدی نمی گیرد و می گوید؛ «پری دریایی بدون شک وجود دارد... اما زن دم دار...» یکی از شخصیت های به شدت موراویایی مجموعه «گوساله دریایی» شخصیتی به نام «تالامونه» است. تالامونه قهرمان قصه یی است به نام «رویای آدم تنبل». او شخصیتی است خیالباف که «هر روز صبح که از خواب بیدار می شود، به مرگ فکر می کند.» بد نیست یکی از رویاهای تالامونه خیالباف را با هم بخوانیم؛ «حالا هم در اتوبوس، له شده میان انبوه کارمندان دیگر، بیدار به نظر می رسد اما در واقع خواب است و در این حال خواب می بیند. تجسم می کند که به جای راننده است و ناگهان دیوانه وار بنا می کند به راندن و ایستگاه ها را یکی پس از دیگری رد می کند.
فریاد و اعتراض مردم و تلاش افراد شجاع برای توقف او هیچ ثمری ندارد. می راند و می راند، مرکز شهر را پشت سر می گذارد، با سرعت زیاد به جاده های بزرگ حومه شهر رو می آورد و وارد فضای باز دشت می شود. در نقطه یی خلوت که در آن چمنزاری پر از گل های زرد گسترده است، اتوبوس را نگه می دارد و کارمندان خشمگین را رها می کند. اما آنها به محض اینکه چشم شان به آن چمنزار، به آن خورشید و آن درخشش می افتد، افسون شده و آرام می گیرند. هر کدام یک چوب توردار در دست، بنا می کنند به گرفتن پروانه ها، پروانه های بزرگ سفیدی که موج وار روی آن دریای گل و چمن پرواز می کنند.»
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید