پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

دارو و درمان


دارو و درمان
● دارو و درمــان
رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «دردهای خود را درمان کنید چرا که خداوند عزوجل مرضی را فرو نفرستاده مگر اینکه شفای آن را نیز فرو فرستاده است»
بنا بر این گونه فرمایشات، بدن را در حالتی که مریضی آن را فرا گرفته است نباید به حال خود رها کرد و بلکه باید به آن توجه و رسیدگی کرد و داروهای مناسب و درمانهای اساسی را برای بهبود وضع آن به کار برد. در روایتهایی که از معصومین علیهم السلام نقل شده است مداوا را به دو قسم تقسیم کرده اند: دعا و دواء؛ دعا برای هر بدنی مناسب است و بحث ما اختصاصی به این قسم از مداوا ندارد، ولی دواء به گونه ای که در بعضی احادیث آمده است گاهی برای امراض خاص و مناطق خاص و حتی افراد خاصی که به ایشان مراجعه می کرده اند معرفی می شده است، و گاه خطاب امام علیه السلام به طوری بوده است که می تــــوان فهمید آن دارویی را که ایشان نام برده اند برای همه ی مردم و در همه ی زمانها و مکان ها می توان تجویز کرد؛ و مثلاً همین حدیثی که امام علیه السلام در آن تذکـــــر می دهند مهمترین نوع دوا عبارت است از کم خوردن، حاکی از این مطلب است؛ و یا از آیه ی ۷۰ سوره ی نحل (فیه شفاءٌ للنّاس) یک نحوه ی عموم و اطلاقی برداشت می شود که می فهمیم شفای عسل، محدود به مکان و زمان و افراد خاصی نیست.
درباره ی اینکه دارو و درمان را از چه زمانی آغاز کنیم، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند: «تا آنجا که احتمال می دهی از درد در امان هستی، از دارو و درمان دوری کن، ولی هر گاه احتمال دادی که به مرض دچار شده ای پس آن را مداوا کن».
حضرت امام صادق علیه السلام خوردن دارو هنگام غلبه ی صحت بر بیماری را به منزله ی این می دانند که شخص به دست خودش، خود را هلاک کند. و حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام نیز در یکی از فرمایشات خود مسلمان را از اقدام به دارو و درمان نهی می کنند تا وقتی که بیماری او بر صحتش غلبه کند. در حدیث معتبر از حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام نقل شده است که: «هیچ دوایی نیست مگر آن که درد را برمی انگیزد و هیچ چیز در بدن نافع تر از این نیست که تا محتاج نشوی در بدن تصرف نکنی».
محمد بن زکریای رازی در سخنان خود به نکته ی مهمی اشاره می کند و می گوید اگر طبیب بتواند با غذاها معالجه کند بدون اینکه از داروها استفاده کند، بهتر است و این مطلب نیز می تواند سرآغاز بحث جدیدی در این مقاله باشد که به آن نمی پردازیم.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، سیاهدانه را شفای هر دردی به جز مرگ می شمارند. و حضرت صادق علیه السلام روغن بنفشه را سیّد و بهترین و نیکوترین روغن ها معرفی می کنند و مصرف زیاد آن را سبب زدودن درد از سر و چشم می دانند. و در روایت دیگری راجع به خاصیتی که ختمی دارد می فرمایند: «شستن سر با ختمی، دل را می گشاید و سود او اندوه را برطرف می کند». درباره عناب هم حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام آن را برطرف کننده ی تب می دادند و حضرت صادق علیه السلام می گویند فضیلت آن بر سایر میوه ها مثل فضیلت ما بر سایر مردم است.
حضرت امام صادق علیه السلام در روایتی کاهو را فرونشاننده ی خون معرفی می کنند و در روایت دیگری چهار چیز را باعث اعتدال بخشی به مزاج می دانند: انار سورانی (محلی در عراق)، خرما پخته ی نارس، بنفشه و کاسنی.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم خربزه را از میوه های بهشتی می شمارند و می فرمایند در آن هزار برکت و هزار رحمت است و خوردن آن سبب شفا از هر بیماری می شود و ما را به خوردن انجیر توصیه می فرمایند چرا که برای بواسیر و نقرس مفید است و در حدیث دیگری راجع به سنا می فرمایند: « اگر در چیزی شفا باشد، در سنا هست».
بقراط راجع به نحوه ی دارو و درمان به اطبا توصیه می کند که هـــر گاه به سراغ مریضی رفتی چیزی به او بده که برایش ضرر نداشته باشد، تا اینکه علت مریضیش را بفهمی و سپس معالجه اش کنی. سپس در ادامه می گوید: معنای شناختن مریضی این است که بدانی اولاً این مریض از چه خلطی ایجاد شده است و سپس بفهمی که در کدام عضو است و در این هنگام آن را معالجه کنی.
● اقسام، روشها و اصول طب
▪ طب بر دو نوع است: طب قیاسی و طب تجربی.
ـ طب قیاسی :
همان طب یونانی است که بیشتر مردم در مناطق خاورمیانه از آن استفاده می کنند و اساس آن بر قیاس و استدلال استوار است و طبیب با مشاهدات و نتیجه گیریهای خود درباره ی حالات بیمار، قضاوت می کند و دستورالعمل می دهد.
ـ طبّ تجربی :
آن است که غالباً مورد کاربرد اعراب و هندیان قرار دارد و در این روش، طبیب، نتیجه گیریهای خود را بر اساس تجربه ی خود و دیگران بنا می کند و دستورات لازم را به بیمار می دهد.
محمد بن زکریای رازی می گوید: « هر گاه طبیبی فقط بر تجربه ها تکیه کند بدون اینکه از روش قیاس و مطالعه ی کتابها استفاده کند، گمراه می شود».
اگر دقت شود مشاهده می کنیم روشهای درمانی که غالباً در سخن پیامبر و معصومین علیهم السلام ذکر شده است هماهنگ با روش طب عربی است، مگر آن مواردی که اختصاص به علم نبوی و علم لدنی ائمه علیهم السلام دارد و از طریق وحی به ایشان رسیده است، و این بسیار برتر و متمایزتر از آن چیزهایی است که اطباء بتوانند به آن برسند و یا حکمت حکما به آن احاطه یابد.
بنابراین اقسام طب را به اعتبار منشأ پیدایش آن به این گونه هم می توان برشمرد: یکی از اقسام طب، آن دارو و درمانی است که از سوی انبیاء و ائمه علیهم السلام به ما رسیده است. مثل آنجا که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در حدیث نبوی می فرمایند اگر در چیزی از روشهای دارو و درمانی که شما به کار می برید خیری باشد، پس یا در تیغ حجامت است و یا در شربتی از عسل و یا در سوزشی از آتش که متناسب با درد و مرض باشد. قسم دوم آن است که از طریق رؤیای صادقه به اطباء می رسد، مثل آنجا که جالینوس حکیم در کتاب خود راجع به فصد می گوید: « من در عالم خواب امر شدم به اینکه رگ ضارب (بین دو انگشت سبابه و ابهام از دست راست) را فصد کنم».
و قسم سوم آن است که از روز اتفاق و به طور تصادفی و یا از روی مشاهده و الهام برای طبیب پیش می آید، مثل آنجا که دیدند پرنده ای در خوردن گوشت و غذا به قدری پرخوری کرد که شکمش پر شد و دچار مشکل گردید، آنگاه به سوی دریا رفت و آب دریا را با منقار خود برداشته و از پشت وارد بدن خود کرد و بدین طریق با روش تنقیه، اخلاط را از شکم و روده ی خود بیرون کرد.
در سخنان ائمه معصومین علیهم السلام اصول طب در نزد اعراب به چند طریق نقل شده است:
حضرت امام محمد باقر علیه السلام طب عرب را در سه چیز خلاصه می کنند: حجامت: تنقیه و داغ نهادن به عنوان آخرین درمان؛ و یا می فرمایند: «طب عرب در هفت چیز است: حجامت، حقنه، سعوط، قی، حمام، شربت عسل و آخرین دوا یعنی داغ زدن». (گاهی نوره کشیدن نیز به اینها افزوده می شود؛ شرح هر یک در محل خود خواهد آمد).
حضرت امام صادق علیه السلام نیز طب عرب را در پنج چیز می دانند: حجامت، حقنه، سعوط، قی و حمام و آخرین روش داغ درمانی است.
● روش های درمانی مربوط به هر بیماری
از جمع بندی مباحث اخیر می توانیم این نتیجه را بگیریم که بیماریهای مربوط به انسان، بر اساس تجربه و حکمت حکما و علم معصومین علیهم السلام هر یک با روشهایی درمان می شود که در اینجا به کلیاتی از آن اشاره خواهد شد:
بقراط عقیده دارد که جسم انسان مجموعاً به یکی از روشهای زیر درمان می شود:
بیماریهای سر را با قرقره و استنشاق درمان می کنند، بیماریهای معده را با قی درمان می کنند، بیماریهای درونی یا داخلی را با اسهال دادن معده یا شکم درمان می کنند، بیماریهای پوستی را با عرق کردن درمان می کنند، و بیماریهایی که در اعماق جسم عارض می شود را با روشهای خون درمانی مثل فصد و حجامت درمان می کنند.
از حرث بن کلده ثقفی پرسیدند: «اصلی ترین چیزی که با آن مره ی صفراء درمان می شود، چیست؟ گفت: هر آنچه که سرد و ملیّن باشد. پرسیدند: اصل، در درمان سواد چیست؟ گفت آنچه نرم و ملین باشد. پرسیدند: راجع به بلغم چه می گویی؟ گفت: هر گرم و خشکی آن را درمان می کند. گفتند: اصل، در درمان دم چیست؟ گفت: هر گاه زیاد شد باید آن را خارج کرد و هر گاه به جوش آمد باید آن را با چیزهایی که سرد و خشک هستند آرام کرد. گفتند: بادها را به چه درمان کنیم؟ گفت: با چیزهای نرمی که حقنه می شود و با روغن های گرم و ملین. گفتند: یعنی امر به حقنه می کنی؟ گفت: بلی! در بعضی کتابهای حکما خواندم که حقنه شکم را پاکسازی می کند و بیماری ها را از آن بیرون می کند و تعجب می کنم از کسی که از روش حقنه (تنقیه) استفاده می کند چگونه پیر می شود یا از فرزند آوردن ناتوان می شود».
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند: «مریضی سه گونه است و درمان هم بر سه نوع است: مریضی عبارت است از مره ی (صفرا و سودا) و بلغم و دم، پس دوای دم حجامت است و داروی بلغم حمام است و دوای مره ی راه رفتن است» و نیز شفا را در سه چیز دانسته اند: شربتی از عسل و حجامت و داغ کردن به آتش. آنگاه در ادامه فرموده اند: من امت خود را از داغ کردن نهی می کنم و سپس توضیح داده اند که این قسم اخیر در درمان دردها به عنوان مکمل و نظم دهنده ی چیزهایی است که مردم به وسیله ی آنها خود را مداوا می کنند.
علامه ی مجلسی رحمهٔ الله علیه در شرح این حدیث گفته است: « این نحوه فرمایش پیامبر به خاطر این است که حجامت، خون را که یکی از اخلاط عمده در بدن است بیرون می کشد و این کار در هنگام نیاز یکی از بزرگترین و بهترین شفا دهنده هاست. و هنچنین عسل نوعی مسهل است که گاهی معجونات اسهال دهنده به کار می روند تا آنها را تقویت کند؛ و بنابراین اخلاط موجود در بدن را روان می کند، و اما روش داغ کردن برای بیماریهای غیر قابل درمان و اخلاط سرکشی به کار می رود که فقط با این روش می توان آنها را درمان کرد و این که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در سخن خود، امت خویش را از این روش نهی کرده و آن را مکروه شمرده اند به خاطر این است که درد شدید و مشکلات زیادی دارد و به همین خاطر است که طب عرب، آخرین دوا را داغ کردن می شمارند».
این حجر نیز در فتح الباری راجع به این حدیث می گوید: «پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم درمان را در این سه امر منحصر نفرموده اند بلکه در غیر اینها نیز شفا هست، ولی در واقع، اینها اصول درمان هستند به این صورت که امراض امتلایی یا دموی است یا صفراوی و یا بلغمی و یا سوداوی است.
درمان امراض دموی با خارج کردن خون است و در فرمایش پیامبر فقط به روش حجامت اشاره شده است، چرا که عرب غالباً این روش را به کار می برد و اگر چه فصد نیز در همین ردیف است و در معنای حجامت است، ولی غالباً آنچه از خون درمانی به ذهن خطور می کند، حجامت است، به علاوه اینکه تعبیری مانند «تیغ حجامت» گاهی شامل فصد نیز می شود که در شهرهای گرمسیری غالباً حجامت مفیدتر از فصد و در شهرهای سردسیری برعکس است. و اما درمان امراض صفراوی و بیماریهایی که معمولاً با آن دسته ذکر می شود، به وسیله ی مسهل ها انجام می شود و در فرمایش پیامبر اسلام از این روش اسهال درمانی با ذکر عبارت «شربتی از عسل» یاد شده است.
و اما روش داغ نهادن و بریدن روشی است که پس از به کار بردن دیگر روشها و در خاتمه برای خارج کردن فضولاتی که از بدن به سختی خارج می شوند به کار می آید، و آن کراهتی که در فرمایش پیغمبر اکرم از این روش فهمیده می شود با وجود اینکه در این روش هم شفا و درمان هست، به خاطر این است که مرض را به وسیله ی مرض از بین می برد و به همین خاطر اطبای قدیم قبل از اینکه مرضی ایجاد شود به این روش متوسل می شده اند».
درباره ی حضرت امام صادق علیه السلام شنیده ایم که هر گاه یکی از اهل بیت ایشان علیهم السلام مریض می شد حضرت می فرمودند به چهره ی او نگاه کنید، اگر چهره اش زرد بود از غلبه ی صفرا است و سپس می فرمودند شربتی به او بنوشانید و اگر چهره اش سرخ بود از زیادی خون است و امر به حجامت می کردند.
فرستنده: مرتضی احمدی
منبع : سایت شعائر
منبع : مدیرها