جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

دست


دست
واحسرتا که یافت به من روزگار، دست
وز من گرفت دشمن کافر شعار، دست
بی‌دست و فرق منشق و در دیده تیرکین
دیدی چگونه یافت به من روزگار، دست
ای پای، استوار بمان بر سر وفا
در پیکرم کنون که ندارد قرار، دست
چون در طریق اوست چه با اعتبار پای
چون شد نثار دوست چه با افتخار ، دست
ناچار سر نهم به سر زین که کارزار
گردد بود ضرور پی کارزار ، دست
با صورت اوفتم بر روی خاک رزمگاه
زیرا بود ستون تن هر سوار، دست
دارم دو دست تا که بگیرم زعاصیان
در روز حرب با مدد کردگار، دست
او جای دست مشک به دندان گرفت و داد
در حفظ آب و آبرو این شاهکار، دست
خوشدل ، دو دست در ره یکتا خدا چو داد
از چارسو بود بسویش صد هزار، دست

خوشدل تهرانی
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید