جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

شـعـر هوشمند یا غافلگیرکننده


شـعـر هوشمند یا غافلگیرکننده
هنوز هم لذت شعر، غافلگیر شدن خواننده در زبان و شکل شعر است؛ پرت شدنش در فضایی متفاوت که شبیه آنچه فکر می‌کرد، نیست.
شعر عامه‌پسند، شعر دست‌های رو شده است. همه‌چیز در چنین شعری فقط ظاهری از همان چیز دارد. از وزن شعر گرفته تا نوع روایت و آنچه روایت شعر بیان می‌کند و حتی علت شعر بودن این نام، که توان نامیدن خود را هم ندارد. اما رضایت غریزی و هیجان عاطفی مصرف‌کننده را تامین می‌کند و از این نظر تسکین‌دهنده هم هست. از سوی دیگر این شعر گاهی مثل آگهی‌ تبلیغاتی عمل می‌کند و بدون اینکه فرم یا شکل جدیدی در شعر پدید آورد، با همان روایت موزون خود مبلغ ویژگی‌ اخلاقی‌ای می‌شود که در حد شعار می‌ماند و از حوزه گفتار زبانی به حوزه رفتار شکلی درنمی‌آید. قناعت، تنهایی، عاشق بودن، خشونت و همه‌ی صفت‌هایی که فیلم‌فارسی‌های ایرانی هم نتوانستند روی پرده نشانش دهند، موضوع روایت چنین شعری می‌شود.
شعر عامه‌پسند سعی می‌کند از ترفندهایی مثل روایت‌های خواب‌ و کابوس و توصیف جزء به جزء آن مصرف‌کننده را با خود همراه کند، اما چون از چگونگی شکلی چنین روایت‌هایی بی‌خبر است و در این زمینه دانشی سطحی دارد، از تناقض‌های قالبی و روایی خود با آنچه که می‌خواهد بیان کند، بی‌اطلاع می‌ماند. به بیان دیگر از فلسفه‌ی چیزی که می‌خواهد آن را در روایت مصرف کند، یک سر نا‌آگاه است.
شعر عامه‌پسند را در هر شرایطی می‌توان مصرف کرد اما قطارهای شهری و اتوبوس‌ها اگر جایی برای نشستن داشته باشند، محل مناسبی برای روخوانی این شعرها هستند. هیچ خاصیتی که نداشته باشند، با پرت کردن حواس مصرف‌کننده، زمان سفر را کوتاه می‌کنند و می‌توانند روی صندلی‌ها جا بمانند تا مصرف‌کننده‌های بیشتری، با آن‌ها وقت‌گذرانی کنند.
امروز نخبه‌گرایی و عامه‌پسندی در شعرهایی که هوشمندی شکلی دارند و با شکل شعر، فکر می‌کنند و خواننده‌های باهوش و دانش بالا را به فکر وا می‌دارند تا از بازی شعر لذت ببرند، چنان بهم آمیخته شده که امکان جداکردن امر نخبه از امر عامه، ناممکن شده است. از سوی دیگر، شعری که ظاهری از نخبه‌گی دارد ممکن است از دل فرهنگ عامه بیرون آمده باشد، از ضرب‌المثل‌ها، ترانه‌ها، از لطیفه‌ها یا قصه‌های فکاهی، و حتی از دل طالع‌بینی‌های روزنامه‌های زرد.
شعری که هوشمند نباشد و خواننده را دست‌کم و سطح پایین فرض‌کند، از همه‌چیز حرف می‌زند بدون اینکه حرفی زده باشد. اما شعر هوشمند، همه‌ی چیزهایی را که با صراحت بیان نمی‌کند، در رفتار شکل‌اش نشان می‌دهد. شعر هوشمند از خواننده توقع هوشمندی دارد و این زیاده‌خواهی نیست. وقتی راه‌ها را بشناسیم، پیچیده‌ترین نشانی‌ را هم پیدا می‌کنیم، اما اگر راه‌ها را نشناسیم، برای رسیدن به جایی سر راست هم، گم می‌شویم. شعری که نتواند ما را از سطح زندگی روزمره فراتر ببرد و وارد یک بازی جدید کند، در عصر بازی‌ها و فیلم‌های جادویی، چه حرفی برای گفتن دارد؟
منبع : خبرگزاری ایسنا


همچنین مشاهده کنید