جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

تاملاتی در باب روان درمانی(۱)


در نشست خبری روز جهانی بهداشت روانی از اینكه نسبت به مباحث بهداشت روانی غفلت شده است انتقاد و در عین حال اعلام شد كه واحد درسی «آموزش مهارت های زندگی» جزء واحدهای اجباری دانشگاه ها می شود. با توجه به كاهش بی تفاوتی نسبت به آسیب های روانی و اختلالات رفتاری در جامعه و وجود اراده ای ملموس در برخورد با این پدیده پیچیده، ضرورت شفاف تر ساختن پدیده مشاوره، مددكاری اجتماعی و روان درمانی خود را نشان می دهد تا از كشیده شدن بحث به نصیحت گویی پرهیز شود، و با شناخت مسئله مسیر كار حرفه ای بهتر هموار شود و از این راه اعتماد افراد به مشاوره و روان درمانی جلب شود.
•تعریف و طرح مسئله
روان درمانی اگرچه در واژه نامه ها علم درمان روان تعریف می شود، با این حال هنوز بیانگر یك شاخه علمی منسجمی نیست، بلكه مجموعه ای از رویكردهایی را دربرمی گیرد كه چنانچه از جنبه های روانشناختی، انسان شناختی، اجتماعی و زیست محیطی به آنها نگریسته شود، با برداشت خاصی از «ماهیت انسان» همسویی دارند و به همین خاطر با كاربرد و اثربخشی خاصی همراهند. در چنین شرایطی، تلویحاً اینگونه استنباط می شود كه روان درمانی را می توان به همه فنون و روش هایی اطلاق كرد كه با توسل به آنها اختلالات روانشناختی بهبود می یابند. در اینجا منظور از اختلالات روانشناختی، اختلالات خفیفی هستند كه در دسته تجارب ناموفق، اشتباه پردازش شده، تعارضات ذهنی و فشارهای روانی _ هیجانی قرار می گیرند. یعنی اختلالاتی كه برخاسته از «علل عضوی» نیستند. روان درمانی با دیگر شیوه های مداوا از طریق سه ویژگی متمایز می شود.روان درمانی ابزارهای تغییردهنده روانشناختی را مورد استفاده قرار می دهد. این ویژگی بیانگر آن است كه اگرچه هر كس تا اندازه ای روانشناس است و می تواند رفتار دیگران را مورد بررسی قرار داده یا قادر است رفتار بعدی آنها را پیش بینی كند، اما همچون یك روانشناس دست به مطالعه دقیق و نظام دار رفتار نمی زند. از طرف دیگر در پزشكی، داروشناسی، حقوق جزایی و قوانین كیفری نیز با توجه به راهكارهایی در مورد تبیین رفتار در خصوص تقویت یا خاموشی آن بحث می شود، اما این تنها روان درمانگر است كه مشاهده، توصیف و تحلیل نظام دار خود را صرفاً با اتكا به دانش پایه روانشناسی و براساس «نقشه فرآیندهای روانشناختی» به عمل می آورد. انجام روان درمانی مستلزم نیروی كارآمد و حرفه ای است كه از آموزش و تعالیم علمی و عملی طولانی در رشته روانشناسی برخوردار باشد. روان درمانگر به گونه ای هدفمند به مداخله درمانی دست می زند و فعالیت خویش را براساس قوانین علمی استدلال می كند و مورد ارزیابی قرار می دهد. در روان درمانی افرادی مورد مداوا قرار می گیرند كه به لحاظ روانی آسیب دیده یا نابهنجار ارزیابی می شوند و به واسطه نقصان قابلیت ها و عملكردهای روانی یا مشكلات رفتاری موجود، خود یا افراد مرتبط با آنها در رنج هستند. شایان ذكر است كه به مراجع، زمانی كه به دلخواه خود به یك مركز مشاوره یا موسسه خدمات روانشناختی مراجعه می كند و به صورت سرپایی از روان درمانی برخوردار می شود، لفظ «مددجو» اطلاق می شود. افرادی كه با شدت بیشتری دچار اختلال هستند یا در موسسات پزشكی غالباً به صورت «بستری شده» مورد مداوا قرار می گیرند، «بیمار» تلقی می شوند. با این حال، از آنجایی كه مفهوم بیماری با یك سری مفروضات تلویحی همراه است، این كلمه بین روانشناسان به لحاظ علمی بسیار كم و با احتیاط مورد استفاده قرار می گیرد.
•نظریه ها و مكاتب
همان گونه كه قبلاً عنوان شد، بسته به برداشت خاصی كه از «ماهیت انسان» در ذهن مفروض است، می توان یك پدیده روانی را از دیدگاه گوناگون مورد بررسی قرار داد. روش های بررسی پدیده های روانی را كه امروزه مطرح هستند، می توان به طور عمده در قالب رویكرد عمده معرفی نمود. مفهوم رویكرد در نوشتار حاضر با حداقل سه ویژگی زیر مدنظر است: هر رویكرد دربردارنده پیش فرض های اساسی است، مبنی براینكه ماهیت انسان چیست و شخصیت چگونه شكل می گیرد. درك معینی از ماهیت انسان شرایطی برای پاسخگویی به این سئوال فراهم می آورد كه چطور می توان پدیده ها و فرآیندهای روانی را توصیف كرد. این اساس به نوبه خود راه هایی را پیش پا می نهد كه تلویحاً نشان می دهد، چگونه می توان ایجاد اختلال روانی و رفتاری را توضیح داد و متناسب با آن رویكردهای عملی جهت مداوا و بهبودی ارائه داد.
۱- نظریات مربوط به روان تحلیلی كه به لحاظ تاریخی قدیمی ترین رویكرد روان درمانی محسوب می شود. در این رابطه تعدادی مكاتب روان درمانی وجود دارند كه همگی به نوعی در پیوند با این رویكرد قرار دارند: روانكاوی، روان درمانی فردی و گروه درمانی مبتنی بر حل تعارض.
۲- نظریات مبتنی بر رفتارگرایی شامل: رفتار درمانی، یادگیری اجتماعی و آموزش مهارت های اجتماعی.
۳- نظریات انسان گرایانه، مثلاً مراجع محوری، گفتار درمانی و روان درمانی گشتالتی.
۴- روان درمانی با رویكردهای شناختی، نظیر درمان «عقلی _ هیجانی» و درمان مبتنی بر كنترل افكار خودكار و جایگزینی آن با افكار مطلوب تر توسط خود شخص.
۵- رویكردهای سیستمی، شامل ارتباط درمانی و خانواده درمانی.
در كنار این رویكردهای درمانی كه در نوشتار حاضر جای پرداختن مفصل تر به آن نیست، همچنین تعداد بیشماری شیوه ها و راهكارهای جانبی مطرح هستند، كه هر كدام تنها بخشی از فرآیند تغییرات روان را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهند و نسبت به دیگر بخش های این فرآیند كم توجه اند. این چنین رویكردهای حاشیه ای یا جنبه های نظری شان را از یك دیدگاه نظری دیگر وام گرفته اند، مثلاً دیدگاه های زیست شناختی، سایكو دراما و بازی درمانی و یا آنكه در اساس نظری شان بیشتر افراد بهنجار، یعنی اشخاصی كه به لحاظ روانی كمتر آسیب دیده اند را مدنظر دارند، نظیر گروه های رویارویی و یا تعامل موضوع مدار .
•درمان فردی و گروهی
روان درمانی به واسطه برخورداری از وجوه گوناگون، اشكالی گوناگون و متمایز از یكدیگر یافته است كه در آن درمان براساس فرض های ویژه تشخیصی به اجرا درمی آید. به طور كلی فرددرمانی نوعی مداوا است كه تاكنون به وفور، و به لحاظ رعایت چارچوب علمی، بهتر مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است، درحالی كه گروه درمانی نیز در سبك و سیاق های گوناگونی صورت می گیرد. درمان گروهی نه تنها به خاطر كم هزینه تر بودن، بلكه به خاطر اینكه بسیاری از متخصصان معتقدند كه این درمان دست كم می تواند در مورد گروه و فرد به صورت یكسان كارآمد باشد، به كار می رود. ویژگی بارز و روال درمانی گروهی آن است كه درمان جویان می توانند تلاش های انطباقی و غیرانطباقی را در حل مشكلات شخصی مشاهده كنند و رابطه شان را با درمانگر و یا رابطه سایر اعضا را با وی مقایسه كنند. برخی شواهد حاكی از آن است كه روان درمانی گروهی نسبت به درمان انفرادی نتایج بهتری دارد. یافته های دیگر نشان می دهند كه گروه درمانی، زمانی كه فرصت هایی به شركت كنندگان داده شود، تا از طریق سرمشق گیری، مهارت های اجتماعی جدیدی كسب كنند، نسبت به درمان فردی كارآمدتر خواهند بود. حامیان روان درمانی گروهی معتقدند، فرصت برای مرور یا تمرین این مهارت ها در گروه، این احتمال را كه شركت كنندگان واقعاً مهارت های اكتسابی خود را در زندگی روزمره به كار برند، افزایش می دهد. در حالی كه درمانگر «شناخت گرا» در آغاز بیشتر به نظرات غیرمنطقی اعضای گروه راجع به آنچه در موقعیت های اجتماعی روی می دهد، یا باید روی دهد علاقه مند است، درمانگران پیرو «درمان جومداری» نقش درمانگر در گروه را اساساً همانند مشاوره فردی می دانند. در هر دو موقعیت، درمانگر تسهیل كننده رشد شخصی است. درمانگران «رفتاری _ شناختی» به طور فزاینده از فنونی مثل «مدل سازی» و «یادگیری مشاهده ای» در گروه ها استفاده می كنند.
منبع : باشگاه اندیشه


همچنین مشاهده کنید