یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
مجله ویستا
چنگ «نکیسا» عود «باربد»
ساسانیان اقوامی آریایی بودند كه در استان فارس زندگی می كردند. به دلیل داشتن نام ساسان این سلسله به نام جدشان نهاده شد.
ساسانیان آخرین و هفتمین سلسلهیی بود كه پیش از ظهور اسلام در ایران به حكومت رسیدند و متجاوز از ۴۰۰ سال در این سرزمین حكومت كردند.طبق تمام اسناد و مدارك موجود در آن دوران، دولتمردان حتی شهریاران ساسانی، اغلب از دوستداران موسیقی بودند و حتی بعضی از آنان نیز با موسیقی آشنایی كامل داشتند.
اردشیر ساسانی (اردشیر اول) یا )(اردشیر بابكان) موسس این سلسله بود. این حكومت از سال ۲۲۴ تا سال ۶۲۵ میلادی، ادامه داشت.اردشیر اول: نخستین شهریار ساسانی، موسیقیدانها را در طبقهبندی ویژه قرار داد. اردشیر شجاع و چابك بود. با روی كار آمدن او، حكومت پارسیان (حكومت فدرال) از میان برداشته شد و قدرت در دست حكومت مركزی متمركز شد و به این دلیل شكست حكومت مركزی به دست اعراب، به شكست عمومی ایران انجامید، این همان اتفاقی است كه در دوره هخامنشیان رخ داده بود.در این دوره علم و هنر از ارزش زیادی برخوردار بود. ادبیات، نقاشی مانوی، كتابهای خداینامه، كتاب هزار و یك شب و صدها اؤر ارزشمند دیگر مربوط به دوره پادشاهی اردشیر بابكان و پادشاهان هنر دوست ساسانی است.
توجه پادشان ساسانی به دانش و ادب و بالا بردن هنرمندان در سطح جامعه باعث شده بود كه آنها براحتی به تحقیقات و خلق آثار هنری زیبایشان بپردازند و به شكوفایی دست پیدا كنند. در تمام دوران ساسانیان مردم همه به علم و هنر علاقه نشان میدادند. از آن عصر به عنوان دورهیی پر از افتخارات هنری و علمی یاد میكنند.
خسرو پرویز در تشخیص آثار هنری و تشویق هنرمندان، انوشیروان در قانونگذاری و بهرام گور در چامهسرایی، از شاهان حامی پیشرفت دانش و هنر بودند.یكی از مورخان و متفكران مشهور درباره هنر موسیقی قبل از اسلام در ایران مینویسد: «موسیقی در نزد ایرانیان قبل از اسلام كاملا مطلوب و محبوب بوده و رواج بسیار داشت و پادشاهان توجه و علاقه زیادی به اهل و فن موسیقی مبذول مینمودند و خنیاگران و موسیقیدانان را در دربار پادشاهان ایرانی منزلت و مقامی ارجمند بوده است.»در تمام دوره ۴۳۰ ساله حكومت ساسانیان میتوان به این نكته رسید كه حدود چهل پادشاه در آن حكومت وجود داشتند كه چهار نفر از آنان تغییراتی در اوضاع موسیقی و موسیقیدانان آن زمان دادهاند. اولین پادشاه اردشیر بابكان است كه از سال ۲۲۶ میلادی تا ۲۴۱ به حكومتش ادامه داد.
در تاریخ آمده است قبل از اینكه اردشیر به سلطنت برسد، او به دستور اردوان آخرین پادشاه اشكانی در ستورگاه (اصطبل)زندانی شده بود و در همان زمان بخاطر دلتنگیاش در قفس تنبور مینواخته است.
آشنایی او به موسیقی باعث میشد كه در دوران حكومتش به موسیقی و موسیقیدانان اعم از آوازخوانان و نوازندگان ارج بسیار بگذارد و آنان را در جایگاه خاص قرار دهد.در زمانی كه او درباریان و بزرگان كشور را به طبقات ممتاز تقسیم میكرد، به دلیل عشق به موسیقی مقام رامشگران و خنیاگران را ارتقا داد به صورتی كه هم رده با درباریان به شمار میآمدند. درباریان را به هفت صنف تقسیم كرده بود كه موسیقیدانان به صنف پنجم رسیده بودند تمام پادشاهان بعد از اردشیر بابكان به این تقسیمبندی ارزش نهادند و در تمام دوران سلطنتشان تا قبل از بهرام گور موسیقیدانان را در همان صنف نگه داشتند كه در زمان پادشاهی بهرام گور مرتبه موسیقیدانان به مقام اول رسید.روایت است كه اردشیر رجال دولت را به هفت دسته تقسیم كرده بود. وزرای مخصوص شاه و دربار در صف اول این طبقهبندی قرار داشتند. بعد از آنها موبدان بزرگ و قاضی كل و در صف سوم مامورین مهم دولت كه هر كدام در قلمرو خاصی از كشور حكومت میكردند به همراه معاونانشان و در رده بعدی خوانندگان و نوازندگان، یا هر كسی كه شغلش مربوط به موسیقی بوده است. آنان را در ردیفی قرار داده بودند كه عالیترین مامورین دولت قرار میگرفتند.اردشیر بابكان وزیر مخصوصی برای موسیقی استخدام كرد و همین طور شخصی را به عنوان «خرمباشی» برای پردهداری عیش و عشرت معین كرد. كار خرم باشی به آن صورت بود كه به فرمان او نوازندگان و خوانندگان پشت پرده در بارگاه سلطنتی به نواختن و خواندن میپرداختند و موسیقی مورد علاقه شاه را اجرا میكردند.اردشیر برای ندیمان و درباریان بارگاه خود هم درجات و مراتبی را تعیین كرده بود و آنها را به سه دسته تقسیم كرد كه از آن جمله رامشگران بودند و هر طبقه برای او جایگاه خاصی داشت. گروهی از موسیقیدانهای درجه اول را با شاهزادگان و اسواران مثل دو خط مساوی قرار داده بود و در طبقه سوم هم ظرفا و بذله گویان درباری قرار داشتند.دستهیی از رامشگران كه چنگ مینواختند و با ساز تنبور آشنا بودند در مقام والاتری قرار داشتند. طبق رسم ایرانی در آن زمان ساززنها (نوازندگان) مهمتر از خنیاگران بودند. یكی از قدیمیترین نویسندگان دوره اسلامی در رسالهاش از عزیز بودن موسیقی و اهمیت نوازندگان دوره ساسانی نوشته است:«اردشیر دو جوان نویسنده و هوشمند را بر خود گماشته بود تا سخنان او را هنگام بزم، واژه به واژه بنویسند. یكی سخنان او را باز میگفت و دیگری مینوشت. این دو جوان زمانی چنین میكردند كه مستی بر اردشیر چیره شده بود چون بامداد فرا رسید و پرده را بر میگرفتند، جوان نویسنده همه آنچه را كه اردشیر هنگام خوابیدن گفته بود برایش میخواند، اگر در آنچه میخواندند، دستوری بود به نای زنی كه او از دستورش سرتافته بود، نای زن را فرا میخواند و به او پاداش میداد و به او میگفت «تو در آنچه كردهیی به راست بودهیی و شاه در فرمانی كه داده بود خطا كرده.»در كتاب كارنامه اردشیر بابكان هم آمده است كه اردشیر در هنگام اقامت اجباری در طویله به خواندن آواز و نوای سهتار مشغول بوده است.حكیم ابوالقاسم فردوسی نیز در شاهنامهاش از سازهای رزمی در دوران اردشیر بابكان نام برده است. بهرام گور (ورهرام یا بهرام پنجم) پانزدهمین شاهنشاه ساسانی بود كه از سال ۴۲۹ تا ۴۳۸ میلادی حكومت كرد. او در جوانی به تحصیلات و علم پرداخت. به حیره رفت تا نزد «نعمان نحمی» دانشهای مختلف را بیاموزد. او در كنار علوم مختلف به تعالیم موسیقی هم پرداخت. در دوران فرمانروایی او موسیقیدانان جایگاه والاتری پیدا كرده بودند. اولین كار بهرام پس از نشستن بر تخت شاهی آن بود كه به وضعیت موسیقیدانان و سرایندگان رسیدگی كند. میگویند در زمان او مردم موظف بودند كه نیمی از روز را به كاركردن بپردازند و نیمی دیگر را به رامشگری و شادی مشغول باشند.علاقه بهرام گور به موسیقی آنچنان بوده كه در داستانهایی كه كم و بیش در ایران جنبه افسانهیی دارد از آن حكایتها میكنند. در قصرش هزاران نوازنده و خواننده بود، با گرفتن ایالت سند از پادشاه هند، از آنان درخواست كرد كه رامشگران آن سرزمین را به ایران بفرستند و گروهی نوازنده و رقصنده به نام لولی و لوری و سوری (كابلی) از هند به ایران آمدند تا ایرانیان از موسیقی و آواز آنها استفاده كنند.این موسیقیدانان هنری در روستاهای ایران در كوچه و بازارش راه میافتادند و برای مردم ترانه میخواندند و آنها نغمههای خاص كشورشان را به گوش ایرانیان میرساندند.بهرام گور حتی در موقع شكار هم از موسیقی غافل نمیشد. در شاهنامه بیان شده كه در شكارگاه هنگام نشستن بر ركابهای زرین شتر، كنیزكی رامشگر چنگ نواز حضور داشته كه شاه در حین شكار از نوای دلنشین ساز محروم نباشد.در روایت است كه بهرام گور عاشق دوشیزه خنیاگری به نام آزاده شده بود و آنقدر این داستان عاشقانه شهرت پیدا كرد كه هنرمندان و نگارگران ایرانی از آن برای آؤار هنریشان استفاده میكردند.این پادشاه ساسانی در ترفیع مقام اجتماعی و رسمی موسیقیدانها بذل توجه كرد. در زمان او پستترین مطربها هم به والاترین رتبه رسیدند هركس كه در موسیقی او را به شور میآورد از گروه فرو دست به گروه برین بالا میرفت و اگر كسی او را به شور نمیآورد از گروه نخستین به گروه دومین نزول میكرد. این آیین ادامه پیدا كرد تا دوران پادشاهی انوشیروان كه او دوباره گروهها را به همانگونه اول به جای نخست خود نشاند.خسرو اول از سال ۵۳۱ تا ۵۷۸ میلادی به پادشاهیاش ادامه داد. با تثبیت پایههای حكومتش، بنیانهای اجتماعی به تباهی و ویرانی رسیدند بطوری كه در یك روز سه هزار تن را به جرم اعتقاد مذهبی گردن میزدند.در چنین شرایطی هنر و موسیقی هم نمیتوانست از جایگاه واقعی خود برخوردار باشد. مقام رامشگران و موسیقیدانان روبه نزول رفت تا به رتبه پنجم رسید.انوشیروان داستانها و قصههای ملی كهن را گردآوری كرد و خواست كه در كتابخانهها باقی بماند. در زمان سلطنت او سازهای اصیل ایرانی و قدیمی پراكنده شدند. سازهایی مثل بربط، عود، تنبور و كمانچه به عربستان برده شد و تا به امروز هم جایگاه قدیمش در ایران پیدا نشده است.مزدك در آن زمان مدعی آیینی شد با بنیان موسیقی، او در اصول خود چنین آورده كه:«خداوند آسمانها، مانند پادشاهی بر تخت نشسته و چهار قوه یعنی شعور، عقل، حافظه و شادی در پیش او ایستادهاند و این چهار نیرو به دستیاری شش وزیر، امور عالم را اداره میكنند و وزیران در میان دوازده روح در حركتاند. یكی از نیروهای معنوی چهارگانه سهقوه شادی و نماینده موسیقی است.» این عبارت بیانگر آن است كه موسیقی در زندگی روزانه مردم تا چه پایه موؤر و جزو احتیاجات روحی آنها بوده است.سقوط هنر موسیقی از اوج نشان میدهد كه در دوران سلطنت خسرو اول كشورگشایی و جنگ از اهمیت بیشتری برخوردار بود و موسیقی در هنگام برگشت شاه و لشگر از فتح بزرگ نواخته میشد.عصر طلایی موسیقی ساسانی مصادف با دوره خسروپرویز است. در طول سال ۵۹۰ تا ۶۲۷ میلادی با زمینهیی كه از پیش فراهم شده بود و استادان ماهری كه در فن موسیقی به وجود آمدند، موسیقی در ایران رتبه والایی گرفت.
دامنه موسیقی در آن عصر و كثرت موسیقیدانان آنقدر زیاد بود كه آن دوره عصر طلایی نامیده شد. روایات تاریخی و افسانهیی از خسروپرویز به عنوان دوستدار تجمل و زندگی اشرافی یاد كرده. گفته میشود كه او بیش از دیگر شهریاران ساسانی به موسیقی توجه داشته تا آنجا كه در مراسم افتتاح سد دجله، موسیقیدانها را هم مانند «ساتراپها» (استانداران) شركت داد.از این دوره دو اثر ارزشمند به جامانده، دو منظره شكارگاه حجاری شده در صخرههای طاق بستان كرمانشاه.
در آن حجاری میتوان عدهیی نوازنده برای سرگرم كردن شهریار ساسانی را مشاهده كرد یا در هنگام شكار در شكارگاه گوزن، هنرمندان روی سكویی مشرف به شكارگاه نشستهاند تا از حمله حیوانات وحشی در امان باشند.سازهایی كه در نگارههای طاق بستان وجود دارند عبارتند از: نوعی چنگ كه جعبه صوتی افقی چوبی و دسته قائم دارد، همانند چنگی كه در آرامگاه سلطنتی سومر و مربوط به هزاره سوم قبل از میلاد است.سازهای بادی و كوبهیی هم در نگاره طاق بستان وجود دارد، قرهنی و شاید، نی و دایرهیی چهارگوش كه شاید همان «گمبر» پهلوی یا چنبر فارسی دری باشد،سازی دیگر از انواع ساز دهنی سازهای رزمی مثل طبل بزرگ كه به آن كوس میگویند و روییننای كه شاید از خانواده كرنا باشد. همچنین «خورازك» كه همانند دف امروزی است و عدهیی نوازنده در حجاری شكارگاه آن را در دست گرفته و مینوازند. در مجموع سازهایی كه در دوره ساسانی وجود داشتهاند عبارتند از: تمبور (تنبور یا طنبور)، خوزاك (نوعی ساز كوبشی شبیه دف یا ضرب امروز)، نای (نی)، چمبر (چنبر)، بربت (بربط)، چنگ،كاپیك (كپیك)، كنار (گیتار)، نقاره، دهله، زنگ، طاس، سیاهنی، سرنا، كرنا، سیمبال و مشتك (نوعی ساز بادی).موسیقیدانان معروفی كه در موسیقی ایران نقش بسزایی داشتند در دربار خسروپرویز به فعالیت میپرداختند. از آن جمله «باربد» كه نام او را فهلبذ، فهلوز، فهربد، فهلیذ، بهلبد و بهربذ نیز میگفتند.باربد برای سیروز ماه لحنی ساخته بود كه آن را «سیلحن باربد» میگفتند و برای سیصد و شصت روز از سال اوستایی، سیصد و شصت لحن ساخته و همچنین برای هفت روز در هفته، هفت آهنگ به نام «خسروانی» كه هر روز یكی را اجرا میكرد.باربد نوازنده عود بود و در نواختن آن استاد، زادگاهش در جهرم فارس یا مرو خراسان ذكر شده است. داستانهایی زیادی به باربد نسبت داده شده كه اغلب آنها مبالغهآمیز است.تدبیر و تمهید باربد برای دیدار با خسروپرویز هم جالب است. به ظاهر باربد بر اثر جسارت به رییس موسیقیدانهای دربار، نمیتوانسته به حضور خسروپرویز برسد، ولی با جلب موافقت «مردویه» باغبان باغ اختصاصی خسروپرویز، توانست در بالای درختی مشرف به تخت شاهنشاه پنهان شود و با هنرنمایی خاص توجه شهریار ساسانی را به خود جلب كند.
این داستان از نمونه قصههایی است كه برای باربد موسیقیدان دربار خسروپرویز نوشتهاند.یكی دیگر از موسیقیدانان دربار «نكیسا» بود كه چنگ را به زیبایی مینواخته و به او «چنگی خسروپرویز» لقب دادهاند.
از دیگر موسیقیدانان دربار ساسانی میتوان به بامشاد، رامتین یا رامین یا رامی یا رامنین، كوسان نواگر، آفرین، سركش یا سركب یا سركس یا سركیس، خاركش، آزادوار چنگی كاسهگر و خسروانی اشاره كرد.
اوج موسیقی قبل از اسلام در دوران سلطنت ساسانیان بوده و اثرات ن را تا به امروز میتوان یافت كرد.
مریم عبداللهی
منبع : روزنامه اعتماد