سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا


حقوق مولف ، رادیو و تلویزیون


مقدمه
انتشار آثار فكری بدنبال پیشرفت قابل ملاحظه ای كه در زمینه وسایل جدید تكثیر و انتقال این آثار صورت گرفته ، توسعه قابل ملاحظه ای یافته است .یك اثر در اماتیك یا موزیكال ، برای مثال ، می تواند مورد نشر قرار گیرد و یا بر روی صفحه نوار ویا فیلم ضبط گردد . این اثر می تواند عرضه و اجرا شود و در همان زمان از طریق رادیو و تلویزیون پخش گردد . اقمار ارتباطاتی می توانند پخش و انتقال این اثر را در سطح قاره ها تأمین نمایند . به هر طریق كه باشد انتقال وانتشار اثر فكری می تواند در سراسر جهان انجام پذیرد . از طریق دیگر پیشرفت میكرو فیلم وظهور تكنیكهای جدید تكثیر، مانند xerrographe و استفاده از محتوای اثر فكری ( به وسیله كامپیوتر ) مسائل تازه ودشواری را درمورد حمایت حقوق مؤلفین ایجاد كرده كه خود مباحثات شدیدی را برانگیخته است . این مسائله ومشكلات در انتظار راه حل می باشند .پیشرفت روز افزون مسائل ارتباط جمعی وتوسعه بی رویه ونامنظم انتشار آثار فكر در تمام جهان با توسعه قانونگذاری دراین زمینه همراه نبوده است . به عنوان شاهد ، قوانین ملی وداخلی و قراردادهای بین المللی را ذكر می نماییم . قوانین مخصوص حاكم برحقوق مؤلف در كشورهایی كه گزارش ملی آنها به ما رسیده و ما در گزارش كلی خود اشارات خود را به آنها محدود میكنیم، بعضی مربوط به اواخر قرن نوزدهم و شروع قرن بیستم و برخی مربوط به سی سال اخیر بوده اند .مثلاً در بلژیك قدمت قانون حق مؤلف به ۲۲ مارس ۱۸۸۶ می رسد ( سال تدوین كنوانسیون برن ). در ایالات متحده ، حقوق مؤلف بر طبق قانون ۴ مارس ۱۹۰۹ تنظیم شده است . مطالعاتی كه پس از ۱۹۵۵ بوسیله دفتر حقوق مؤلف انجام گردید ، در ۱۹۶۱ منجر به تدوین لایحه اصلاحی شد كه در ۱۹۶۴ تقدیم كنگره گشت و از آن پس نیز تغییراتی در آن داده شد .
در ایتالیا مواد ۲۵۷۵ تا ۲۵۸۳ قانون مدنی مورخ ۱۶ مارس ۱۹۴۲ ، قانون اوریل ۱۹۴۱ در مورد (( حمایت حقوق مؤلف و سایر حقوقی كه ملازمه با اجرای آن دارد )) و همینطور مقررات خاص دیگر ،مطالب مربوط به حقوق مؤلف را در بر گرفته وآن را تنظیم می نمایند .در فاصله بین ۱۹۵۲ تا ۱۹۵۷ قوانین متعددی درباره حقوق مؤلف به تصویب رسیده اند كه عبارتند از : قانون ۱۰ ژوئیه ۱۹۵۲ در لهستان ، قانون ۵ دسامبر ۱۹۵۶ در انگلستان كه مقررات خاص متعددی را به دنبال داشته است ، قانون ۲۷ ژوئن ۱۹۵۶ در رومانی و قانون ۱۱ مارس ۱۹۵۷ در فرانسه .تصویب قانون ۹ سپتامبر در آلمان غربی كه قسمتی از آن بوسیله قانون ۱۰ نوامبر ۱۹۷۲ اصلاح گردیده و همچنین قانون ۶ مه ۱۹۷۰ در ژاپن، كار ده سال اخیر را در این زمینه مشخص و چشمگیر نموده است . كلیه این كشورها به قرارداد سال ۱۸۸۶ برن ملحق شده اند وبه اصلاحات و تجدید نظرهای آن ویا به برخی از آنها پیوسته اند . از این كشورها باید ایالات متحده را مستثنی نمود كه معذلك نقش مهمی را در تهیه قرارداد سال ۱۹۵۲ ژنو برعهده داشته كه به آن نیز از میان ممالكی كه ما درباره آنها بحث و تحقیق می نمائیم ، آلمان ، بلژیك ، فرانسه، بریتانیای كبیر و ایتالیا ملحق گشته اند .كوشش و سعی ما ارائه مقررات حقوق مؤلف و اثرآن در زمینه انتشار از طریق رادیو و تلویزیون در حقوق كشورهائی است كه گزارشهای ملی آنها را دریافت كرده ایم . این امر به ما اجازه می دهد كه از وضع حقوقی تطبیقی در این مورد با توجه به این خصوصیت كه حقوق كشورهای مورد بحث ما نماینده نظامهای مختلف حقوقی هستند ، آگاه كردیم .شایسته بنظر میرسد كه مطالب خویش را به سه قسمت كه با عنوان موضوع ما تطبیق دارند ، تقسیم نماییم : یعنی حقوق مؤلف - رادیو - تلویزیون .
قسمت اول - حقوق مؤلف
فصل اول : نظریه های اساسی راجع به حقوق مؤلف
۱- نظریه حمایت مؤلف به عنوان پدید آورنده اثر
در این نظریه از حقوق مؤلف برای تأمین حمایت شخص مؤلف و هنرمند به عنوان خالق اثر ، استعانت جسته می شود . اثر مؤلف بدان سبب حمایت می شود كه بیان كننده عقاید ، تخیلات و احساسات وی و منعكس كننده شخصیت اوست .حقوق مؤلف از طریق حمایت اثر، به خصوص از منافع اخلاقی و معنوی مؤلف حمایت می كند . امتیازاتی كه حقوق مؤلف در بردارد ، از خلاقیت اثر ناشی می گردد و قانون جز شناختن و رسمیت بخشیدن و حمایت از آنها كاری انجام نمی دهد . مهمترین این امتیازات یا چنانچه معمولاً ( گفته می شود ، این حقوق ، آنهایی هستند كه جنبه معنوی دارند . بویژه حق مؤلف مبنی بر آزادی اتخاذ تصمیم درباره نشر اثر خویش كه مقدمه و شرط تأمین حقوق اقتصادی او می باشد .این نظریه ای است كه اساس كنوانسیون برن قرار گرفته و با شرایط خاصی بطور عمومی ، جز در كشورهای انگلوساكسون، پذیرفته شده است .
۲- نظریه حمایت واقعی اثر
در این نظریه، حقوق مؤلف از انتشار اثر ناشی می گردد ، نه از خلق آن . در اینجا قانون است كه برای تشویق و برانگیختن مؤلفین به نشر آثار خود امتیازات اقتصادیی تعیین می كند كه مؤلف یا قائم مقام او كه به انتشار اثر مبادرت ورزیده است ، می تواند از آنها بهره مند گردد .
آقای آ . فرانسون A. Francon در ۱۹۵۵ چنین نوشته است « در این سیستم منافع مردم قبل از نفع مؤلف قرار می گیرد و بیشتر بر انتشار اثر تكیه می شود تا برخلق آن .رابطه ای كه اثر را به هنرمند یا به نویسنده پیوند می دهد، یعنی عنصر شخصی حق مؤلف در ابهام باقی می ماند . حقوق معنوی یا غیر مادی جائی در چنین مقرراتی ندارد . حمایت آثار انتشار یافته به اعطای حقوق مادی خلاصه و محدود می گردد . این نكته با استعمال اصطلاح Copyright یا مالكیت ادبی بهتر بیان می شود تا حق مؤلف .این طرز فكر ، خاص حقوق ایالات متحده آمریكاست كه قانون اساسی آن پیش بینی می كند كه كنگره می تواند پیشرفت علم وهنرهای مفید را تشویق كند و برای زمان محدودی حق انحصاری مؤلفین و مخترعین برروی آثار و اختراعات آنان را تأمین نماید . ( ماده ۱ بخش ۸ ).این متن به گزارش دهنده امریكایی اجازه می دهد كه تأكید نماید : (( حقوق ایالات متحده به دلیل آنكه قانون اساسی اش حمایت قانون از حق مؤلف را تابع ضابطه اعتلا و پیشرفت دانش می داند ، در نوع خود بی مانند و استثنائی است )) و نتیجتاً ممكن است كه نوعی از حق مؤلف در بعضی از كشورها از حمایت برخوردار شود ولی در ایالات متحده مورد حمایت قرار نگیرد .در انگلستان هم مفهوم حمایت واقعی اثر پایه حقوق مؤلف است ، گواینكه بریتانیا به كنوانسیون برن ملحق شده است . حذف تشریفاتی كه انجام آنها سابقاً ضرورت داشت و تمدید مالكیت ادبی بعد از مرگ مولف برای یك دوره پنج ساله ، اصل سیستم را تغییر نداده است . گزارش دهنده ملی انگلیس معتقد است كه (( حقوق مؤلف در انگلستان به دلیل نفوذ ناشی از ساختمانش، مفهوم محدودی را حفظ كرده است كه درآن منافع تجاری كارفرمایان (صاحبان چاپخانه ها و ناشران و مدیران تئائرها و مؤسسات صفحه پركنی و سازمانهای رادیویی ) نقشی را كه اهمیت آن به اندازه اهمیت نقش نویسندگان و آهنگسازان وهنرمندان است ، ایفا می كنند و اگر هم حقوق معنوی در این كشور شناخته شده است ، این كار بدون علاقه و اشتیاق و بطور ناقص انجام گردیده است )).
۳- ماهیت حقوقی حق مؤلف :
در حقوق انگلستان وآمریكا كه به جنبه معنوی حقوق مؤلف كمتر توجه می شود ، مسأله ماهیت حقوقی این حق موردبحث نیست . در این سیستم عموماً توافق بر این است كه به این حقوق عنوان حق مالكیت داده شود ( Copyright ) ، گرچه در حقیقت به نظر می رسد كه این امتیازی است كه قانون به مؤلف برای نفع عموم ، تحت بعضی شرایط و تشریفات اعطاء كرده است.مؤلف برای دفاع از حق معنوی خود، باید از مفاهیم دیگر استعانت بجوید . مسأله ماهیت حقوقی حق مؤلف بخصوص در كشورهائی مورد بحث قرار می گیرد كه در آنها حقوق مؤلف ، مجموعه ای از حقوق معنوی و مادی تلقی می گردد و به حقوق معنوی اهمیت خاصی داده می شود .نظریه غالب در سالهای اخیر تئوری ثنویت ( دوئالیست ) است كه حقوق مؤلف را بدو عنصر متمایز تقسیم می نماید: یكی حق منع دیگران از بهره بردرای از اثر - كه به نام امتیاز یا انحصار بهره برداری مؤلف نیز خوانده می شود كه یك حق مادی قابل تقویم به پول است و دیگری حق « معنوی » سلطه براثر و حق حرمت آن كه شامل اختیار مطلق مؤلف است در اتخاذ تصمیم مبنی بر اینكه اثر خود را منتشر سازد ، اصلاح كند ویا حتی از بین ببرد. حق معنوی همانند حقوق مربوط به شخصیت ویا حتی یكی از مصادیق آن شمرده شده است .و اما حقوق مالی( حق انحصاری بهره برداری ) كه یا جزء حقوق مربوط به اموال غیرمادی ( برحسب اصطلاح كوهلر Kohler ) ویا در زمره حقوق فكری ویا به اصطلاح حقوق نسبت به خواستاران druits de clientele طبقه بندی شده است،بطرز قابل ملاحظه ای شبیه به حق مالكیت نسبت به یك مال شناخته شده است .با این توضیح كه این یك مالكیت غیر مادی و فاقد امتیازاتی است كه مالكیت یك مال مادی دربردارد ویا اینكه شكل جدیدی از مالكیت است كه اصطلاحاً ((مالكیت خلاقیت )) نامیده می شود.مارتی و رنو معتقدند كه اگر این حقوق نوعی خاص از حقوق تلقی شود ، باید تصدیق كرد كه این حقوق به علت اینكه در مقابل همه قابل استناد می باشد و دارای خصیصه بلا واسطه بودن ( مستقیم ) است ، به حقوق عینی شباهت دارد و به آن نزدیك است .نظریه دیگری كه در اواخر قرن نوزدهم در آلمان (گیركا ) مورد دفاع قرار گرفته و در آغاز قرن بیستم قسمتی از رویه قضائی فرانسه آن را پذیرفته است و جمعی از مؤلفان فرانسه نیز به آن گرویده اند مانند م . ناست ( M. Nast ) اینست كه یك اثر فكری ادامه شخصیت خلق كننده آنست و بالنتیجه چون حقوق مؤلف از اثر او سرچشمه می گیرد ، نمی توان آنرا جزء دارائی به شمار آورد .در چهارچوب تئوری ثنویت (دوئالیست ) گرایش به سوی قائل شدن اولویت برای جنبه های معنوی مشاهده می گردد و این امر بخوبی در قانون فرانسه راجع به مالكیت ادبی و هنری مورخ ۱۱ مارس ۱۹۵۷ به چشم می خورد . این فانون در واقع از یك طرف پیش بینی می كند كه مؤلف با وجود واگذاری حق بهره برداری خود، می تواند حتی بعد از انتشار اثر از حق انصراف یا پس گرفتن اثرش استفاده كند ، مشروط بر اینكه قبلاً از عهده جبران خسارتی كه بدین مناسب به امتیاز گیرنده وارد می آید ، برآید ( ماده ۳۲ ) . از سوی دیگر ، این قانون پیش بینی می كند كه در كلیه زژیم های مالی زناشوئی حق انتشار اثر و تعیین شرایط بهره برداری و دفاع از تمامیت واصالت آن به همسری كه مؤلف اثر است اختصاص دارد و شرط خلاف این قاعده باطل است ( ماده ۲۰ ) .از گزارشهای ملی اینطور استنباط می شود كه نظریه ثنویت در فرانسه ( با این توضیح كه این نظریه به علت اینكه قانونگذار برای حقوق معنوی مؤلف اهمیت بیشتری قائل شده تا برای حقوق مادی او تعدیل گردیده ) و همچنین در ژاپن و لهستان پذیرفته شده است ونظریه وحدت در آلمان مورد قبول قرار گرفته است .در مورد ایتالیا و رومانی باید گفت كه مؤلفین درباره پیروی از یكی از این دو نظریه با یكدیگر اختلاف نظر دارند . ما با توجه به خصوصیت مهم حق مؤلف كه جنبه فكری و معنوی آن است ،پس از بررسی قانون رومانی ۲۷ ژوئن ۱۹۵۶ اظهار عقیده كردیم كه حق مؤلف یك حق شخصی با ماهیت معنوی واخلاقی است كه دارای نتایج مالی نیز می باشد .اگر چه امتیاز مالی كه شامل بدست آوردن پولی از انتشار اثر است ، طبیعتاً با خلق اثر ایجاد می شود ، معذلك این امتیاز به واقعیت در نمی آید مگر از لحظه ای كه مؤلف تصمیم بگیرد كه اثرش را به اطلاع مردم برساند . تااین لحظه حقوق مالی، حقوقی است كه در یك حالت انتظار به سر می برد ویك حقوق احتمالی وبالقوه است كه تبدیل به واقعیت نگشته و به ارداه مستقل و خود مختار مؤلف بستگی دارد . آنچه به معنی واقعی مؤلف را از حقوق مالی بهره مند می سازد، تصمیمی است كه برای رساندن اثرش به اطلاع عموم اتخاذ می كند ، یعنی اعمال مثبت حق انتشار اثر كه مهمترین حقوق فكری و معنوی او به شمار می رود كار خلاقیت فكری از روح مؤلف و شخصیت او سرچشمه می گیرد . به همین دلیل حقوق مؤلف كه از اثر حمایت می كند ، بطرز نزدیكی به شخص مؤلف بستگی دارد . با توجه به این واقعیت وخصوصیت مهم معنوی آن ، در نظر ما حق مؤلف همانندیك حق شخصی است با ماهیت معنوی كه دارای نتایج مالی می باشد كه بصورت اختیارات مالی متجلی می شود . معذلك این اختیارات تابع اختیارات معنوی هستند .
آقای ژ - سنا G . Sena گزارش دهنده ملی ایتالیائی ، وقتی كه عدم امكان تفكیك و فرق گذاشتن واضح بین جنبه شخصی یا معنوی حقوق مؤلف و جنبه مالی آن را خاطر نشان می سازد ، به نتایج مشابهی میرسد ، به نحوی كه لزوم تأمین حمایت شخصیت مؤلف مانع خواهد شد كه حقوق مالی بتوانند بطرزی نامحدود و كاملاً مستقل منتقل بشوند . مشارالیه بعد از برشمردن حقوقی كه جنبه معنوی دارند چنین نتیجه گیری می كند : ( این ها عبارتند از حقوق شخصی كه روی حق مالی مبتنی بر بهره برداری از اثر منعكس می شود و بدین ترتیب همانطور كه گفتیم تفكیك واضح بین دو حقوق لازم الاجرا را امكان ناپذیر می سازد ) .
فصل دوم - موضوع حقوق و مؤلف
۱- فرق بین اثر فكری و مال مادی كه اثر فكری در قالب آن بیان می شود .برای تعیین موضوع حق مؤلف ، باید بین اثر فكری كه موضوع حق مؤلف است و مال مادی كه اثر فكری برای بیان خود از قالب آن استفاده می كند و موضوع حق مالكیت را تشكیل می دهد ، فرق گذاشت .
معمولاً خود قانون چنین فرقی را قائل می شود . مثلاً بند اول ماده ۲۹ قانون ۱۹۵۷ فرانسه اشعار می دارد ( مالكیت غیر مادی تعریف شده در ماده یك ، از مالكیت یك شیء مادی مستقل است ). همیشه این اثر فكری است كه موضوع حق مؤلف می باشد. حتی در زمینه هنرهای پلاستیكی كه آفرینش هنری بطور غیر قابل تفكیكی در یك شیء مادی تجلی می كند . در اینصورت، كار هنرهای پلاستیكی از جهت خلاقیت هنری موضوع حق مؤلف قرار می گیرد . و ازجهت جنبه مادی اثر ، موضوع حقوق مالكیت را تشكیل می دهد .
۲- اصل حمایت كلیه آثار فكری
اغلب قوانین صراحتاً اصل حمایت از حقوق مؤلف را در مورد تمام آثار فكری صرفنظر از نوع ، طرزبیان ، ارفصل چهارم - محتوای حق مؤلف
۱- تمایز بین محتوای معنوی و مادی حق مؤلف :
حقوق ملی كشورهایی كه نظریه حمایت از مولف بعنوان آفریننده اثر را كه مبنای عهدنامه برن می باشد ، پذیرفته اند ، بین محتوای معنوی ومادی حق مؤلف فرق قائل شده اند و برای توجیه این امر استدلال می كنندكه از طریق حمایت اثر مؤلف نه تنها منافع مالی او بلكه بخصوص منافع معنوی و روحی وی نیز حفظ می گردد . بدین ترتیب حقوقی كه مجموع آنها محتوای حق مؤلف را تشكیل می دهند برحسب اینكه منافع معنوی یا منافع مادی مؤلف را حفظ می كنند ، بطور جداگانه درنظر گرفته می شوند واین امر تفاوت رژیم حقوقی آنها را توجیه می كند ، بی آنكه حقوق مذكور به دو دسته مستقل تقسیم شوند زیرا منافع معنوی بر منافع مادی برتری دارند واین دو به یكدیگر مرتبطند .
۲- حقوقی كه جنبه معنوی دارند
مهمترین و برجسته ترین حق معنوی مؤلف ، حق انتشار است كه مقدمه و شرط حقوق دیگر بخصوص حق منتفع شدن از بهره برداری از اثرش به شمار می رود شناساندن افكار خود به دیگران یكی از مسلم ترین حقوق شخصی هر انسانی است .انتشار اثر بدون رضای مؤلف آن ، تجاوز به شخصیت وآزادی فردی او تلقی می شود . به همین سبب حق شناساندن اثر به مردم یك حق شخصی ، انحصاری و بی قیدو شرط مؤلف به حساب می آید . به موجب این حق فقط مؤلف می تواند انتشار یا معرفی كردن اثرش را اجازه دهد ویا موافقت كند كه دیگران از اثرش به منظور تنظیم یك اثر تركیبی ویا جمعی استفاده نمایند .
حق معنوی دیگری كه به شخصیت مؤلف بستگی دارد و از او به عنوان پدید آورنده اثر جدائی ناپذیر است ، حق ولایت یا سلطه او بر اثرش می باشد یعنی حقی كه به موجب آن باید او را خالق اثرش شناخت حتی اگر اثرش بنام مستعار ویا بدون نام منتشر شده باشد ونیز حق منع دیگران از اینكه حق ولایت او ب اثرش را غضب كنند ( واثر را به خود نسبت دهند ) .حق دیگری كه به حق انتشار بسیار نزدیك است ، حق حرمت اثر است . زیرا فرض براین است كه مؤلفی كه تصمیم گرفته است اثرش را به اطلاع عموم برساند ، بطور ضمنی توافق كرده است كه اثرش بدون هیچگونه تغییر وبدانگونه كه خلق شده است ، منتشر گردد . هرگونه تغییراتی در اثرش داده شود ، از هرنوعی كه باشد ، ( حذف ، اضافه ، جرح و تعدیل ، تغییر طرح ، محتوا، ویا اسلوب و غیر آن ) تجاوز به اثر شناخته می شود وبه مؤلف اجازه می دهد كه خواستار برگرداندن اثر بصورت اولیه اش گردد و همچنین تقاضای جبران خسارت بنماید .این حقوق كه جنبه معنوی دارند معمولاً در كشورهایی شناخته شده اند كه نظریه توسل به حق مؤلف برای حمایت از شخصیت مؤلف به عنوان خالق اثر را نیز پذیرفته اند .این حقوق معنوی مؤلف مشمول مرور زمان نمی گردد ودر زمان حیات مؤلف غیر قابل انتقال می باشند ولی معمولاً پس از مرگش قابل انتقال هستند. معذلك در بعضی از سیستم های قانونگذاری حق ولایت یا سلطه بر اثر و حق حرمت آن بعد از فوت مولف به انجمن ویا اتحادیه مورد نظر خلق كننده اثر و یا در فقدان آنها به این سازمان ذیصلاحیت دولتی انتقال می یابد . حق انتشار اثر با مرگ مؤلف خاتمه می یابد وبنایراین هركس می تواند این حق را اعمال كند ، مگر آنكه مؤلف در زمان حیاتش انتشار اثر را منع كرده باشد .حق دیگری كه جنبه معنوی دارد و صریحاً فقط بوسیله چند قانون پیش بینی شده است حق عدول یا پس گرفتن droit de repentir ou de retrait است كه بموجب آن مؤلف می تواند اثر خود را پس از واگذاری حق بهره برداری از آن و حتی پس از انتشار آن پس بگیرد یا اصلاح كند . ماده ۱۴۲ قانون حق مؤلف ایتالیا استفاده از حق پس گرفتن اثر را مشروط برآن دانسته است كه استفاده از این حق مبتنی بر دلائل معنوی قانع كننده باشد كه تشخیص آنها در صلاحیت مقامات قضائی است . ماده ۳۲ قانون حق مؤلف فرانسه ، حق عدول وپس گرفتن اثر را ، بدون این كه آن را تحت كنترل مقامات قضائی قرار دهد ، می پذیرد ولی به منظور محدود ساختن اجرای این حق ، پیش بینی می كند كه مؤلف باید قبلاً خساراتی را كه محتملاً پس گرفتن اثر به انتقال گیرنده وارد می آورد ، جبران كند .به نظر ما حق عدول و پس گرفتن اثر نتیجه مسلم حق انتشار است و بنابراین در تمام سیستم های قانونگذاری برای مؤلف حق آزادی انتشار اثر را قائل هستند حتی اگر بطور صریح در قانون پیش بینی نشده باشد ، قابل قبول است. مؤلفی كه قراردادی را برای انتشار اثرش امضاء كرده است ، چنانچه به علت ناراحتی وجدان از تصمیم خود براینكه اثرش را به اطلاع مردم برساند منصرف گردد می تواند از تعهد خود عدول كند ، مشروط بر اینكه پرداخت خسارت وارده به طرف دیگر قرارداد را بپذیرد .مؤلف كه صاحب اثرش می باشد ، باید حاكم بر سرنوشت آن نیز باقی بماند . حق عدول و پس گرفتن اثر با مرگ مؤلف پایان می پذیرد زیرا تنها اوست كه صلاحیت اعمال این حق را دارد .
۳- حقوقی كه جنبه مالی دارند :
حقوق مالی مؤلف عبارتند از :
حق نشر و تكثیر اثر كه متضمن منافع مادی است و شامل عمل تثبیت و ضبط مادی اثر به طرق مختلف ( از قبیل چاپ، عكاسی ، طراحی، گراوور ، قالب گیری ضبط مكانیكی، سینمائی و مغناطیسی ) می گردد و امكان می دهد كه اثر بطور غیر مستقیم به اطلاع عموم برسد . حق دیگر حق نمایش واجرا همراه با كسب منافع مادی می باشد كه عبارت است از ارائه مستقیم اثر به مردم از طریق نمایشهای در اماتیك ، اجرای آثار غنائی و شاعرانه پخش گفتارها ، صداها ، تصاویر و هرگونه نمایش دیگر . در بعضی از كشورهای مثلاً در فرانسه حق تعقیب droit de suite نیز وجود دارد كه به خالق یك اثر هنری امكان می دهد كه چند درصدی از قیمت فروش مجدد اثر خود، مثلاً از قیمت فروش مجدد یك تابلو نقاشی را دریافت دارد و در نتیجه از ارزش اضافی این اثر كه در نتیجه به شهرت رسیدن خالق آن حاصل گردیده بهره مند شود .یكی دیگر از حقوق مادی ، حق بهره برداری از اثر بهر وسیله مشروع و حق تحصیل سود مادی از آن است . البته باید به فهرست این حقوق، حق مؤلف به خسارت را در صورتی كه به حقوقش لطمه ای وارد آمده باشد ، اضافه كرد .برخلاف حقوق معنوی،حق مادی مؤلف قابل واگذاری و انتقال به وراثش می باشد و جنبه موقتی دارد و در مدت حیات مؤلف و معمولاً تا پنجاه سال پس از فوتش به قوت خود باقی می ماند .
فصل پنجم
قرارداد سفارشی و قراردادهائی كه راجع به بهره برداری از حقوق مالی مؤلف منعقد می شوند :
۱- قرارداد سفارش
قرارداد سفارش ، به خلق یك اثر ادبی یا هنری در آینده مربوط می گردد .مؤلف به وسیله این قرارداد متعهد می شود كه برای آفرینش یك اثر هنری در آینده كه در قرارداد تعیین شده است ، نیروی فكری خلاق خود را بكار بندد . این یك تعهد انجام فعل است . ضمناً در قراردادهای سفارشی كه با مؤسساتی كه به كار نشر ( تكثیر، نمایش و غیره ) آثار فكری می پردازند ، منعقد می گردد ، مؤلف متعهد می شود كه موقتاً حق خود را مبنی بر ارائه اثر خویش به مردم به طرق مختلف از قبیل تكثیر و نمایش و غیره به طرف دیگر قرارداد واگذار كند . این نیز یك تعهد انجام فعل است .در قراردادهای مربوط به آثار هنری پلاستیك كه با اشخاص طبیعی ویا حقوقی منعقد می گردند دومین تعهد مؤلف عبارت است از انتقال مالكیت اثری كه در آینده خلق خواهد كرد به طرف دیگر قرارداد .این یك تعهد به واگذاری است . بدیهی است كه مؤلف ، تعهد دوم را بر فرض آفرینش اثر كه در آینده بعهده می گیرد و تنها در موردیكه پس از اتمام اثر حق خود مبنی بر اتخاذ تصمیم به انتشار آن را بطور مثبتی اعمال كند ، لازم الاجرا خواهد بود .
۲- قرارداد بهره برداری از حقوق مالی مؤلف :
معمولاً مؤلف با واگذاری موقت حق خود بر تكثیر و نمایش آثارش به یك ناشر ویا یك سازمان نمایشی در مقابل دریافت عوض ، از حق مادیی كه به اثرش تعلق می گیرد بهره مند می گردد.این قرارداد ها بر اساس مقررات خاص قوانین ملی تنظیم می شوند و مهمترین آنها عبارتند از قرارداد انتشار - قرارداد بهره برداری از یك اثر هنری بوسیله سینما - قرارداد پخش یك اثر هنری بوسیله رادیو و تلویزیون وغیره . در اینجا برای ذكر این مقررات خاص مجالی نیست . فقط خاطر نشان می سازیم كه به منظور حمایت مؤلفان كه اصولاً فكر قانونگذاران اغلب كشورها را به خود مشغول داشته است ، در قوانین ملی كشورها ، مقرراتی به این شرح دیده می شود : واگذاری نمی تواند شامل خود حق تكثیر و یا نمایش اثر گردد بلكه فقط شامل حق اعمال این حقوق می گردد .واگذاری وانتقال این حقوق موقت است . انتقال تمامی آثاری كه در آینده خلق شد ممنوع است انتقالها باید به طریق مضیق تفسیر گردند . هر ماده قرارداد كه برای مؤلف نامساعد تر از مقررات قانونی باشد كان لم یكن تلقی میگردد و مقررات قانونی مربوط خودبخود جایگزین آن تلقی خواهد شد . قرارداد باید بوسیله خود مؤلف منعقد شود و كتبی باشد .
قسمت دوم - رادیو
۱ـ اصل اجرای مقررات مربوط به حق مؤلف در مورد برنامه های رادیوئی :
پخش برنامه های رادیویی یك وسیله ارتباط مستقیم می باشد . این برنامه ها برای یك گروه نامشخص از مردم ویا به تمام كسانی كه با پیچاندن دكمه دستگاه گیرنده رادیو ، می خواهند آنها را بشنوند ، پخش می شوند . محدودیتهای ویژه سایر وسایل ارتباطی مستقیم ( مانند ظرفیت سالن نمایش و جابجا كردن جمعیت و غیره ) در مورد پخش برنامه های رادیویی وجود ندارند . پخش برنامه های رادیویی با توجه به گسترش دامنه عملش شكل بسیار مهمی از عرضه كردن آثار ادبی و هنری به شمار می رود . بنابراین كاملاً طبیعی است كه ایستگاه فرستنده رادیویی ناچار باشد كه برای پخش آثار یك مؤلف موافقت قبلی او را كسب كند و ما با زائی به او بپردازد .غالباً یك اثر بیش از آنكه از رادیو پخش گردد ، نمایش یا اجرای آن ضبط می شود تا بتوان آن را در آینده بارها به وسیله رادیو پخش نمود . این یك نوع تكثیر اثر از طریق مكانیكی است كه به مؤلف امكان می دهد كه از حق بهره برداری خود استفاده كند . بنابراین ایستگاه فرستنده رادیویی ناچار است موافقت مولف را برای تجدید تولید اثرش بوسیله دستگاه ضبط كسب نماید و در مقابل ، مبلغی به او بپردازد . بنابراین حق بهره برداری مؤلف از اثرش بصورت نمایش یا تكثیر شامل پخش رادیویی اثر نیز می گردد ، حتی اگر قوانین بعضی از كشورها از حق پخش رادیویی اثر كه از حقوق مؤلف ناشی می گردد ، یاد نكرده باشد .معذلك برای اینكه به برنامه های رادیویی مربوط به پخش اخبار ، آموزش دانش آموزان مدارس ، تبلیغات فرهنگی و مباحث انتقادی ، لطمه ای وارد نیاید ، در اجرای این اصل چندان سختگیری نمی شود. بعلاوه این اصل دارای استثنائاتی است كه بر حسب كشورها فرق می كنند . ولی این استثنائات نباید عملاً خود اصل را از بین ببرند .
۲- آثارمختلفی كه موضوع برنامه های رادیوئی قرار می گیرند و دارندگان حقوق مؤلف نسبت به این آثار :
آثاری را كه موضوع برنامه های رادیویی قرار می گیرند ، می توان به سه قسمت تقسیم كرد : آثاری كه فقط برای پخش رادیوئی خلق شده اند ،آثار ادبی وهنری كه برای اجرا در رادیو مورد اقتباس قرار گرفته اند ، آثار ادبی و هنری كه بدون هیچگونه تغییری بصورت اولیه خود پخش می گردند .در بعضی كشورها آثاری كه برای پخش از رادیو بوسیله سازمان رادیو ویا تحت نظرآن خلق می شوند، كارهای جمعی تلقی میگردند وبا آنكه یك شخص حقوقی نمی تواند پدید آورنده یك اثر فكری باشد ، عنوان صاحب حق مؤلف نسبت به مجموع این گونه آثار طبق قانون ، به سازمان رادیو تعلق می گیرد .اشخاص طبیعی كه در آفرینش اثر فكری همكاری نموده و به وسیله یك تعریف قانونی یا از طریق ذكر و اعلام نام آنان مشخص شده اند ، به تناسب سهمی كه در ایجاد اثر مشترك داشته اند ، صاحب حق مؤلف شناخته می شوند .به موجب نظریه دیگری كه مختص حقوق فرانسه است اثر رادیویی یك اثری كه ( با همكاری دیگران ) بوجود میآید ، ( اثر مشترك oeuvre de Collaboration ) تلقی شده است نه یك اثر جمعی،به موجب قانون ، عنوان پدید آورنده auteur یا پدید آورنده مشترك coauteur اثر رادیویی برای اشخاص طبیعی « كه خلق فكری این اثر را میسر ساخته اند »شناخته شده است ( ماده ۱۸ قانون فرانسه در مورد حقوق مؤلف ) .برای مشخص كردن این افراد، قانونگذار می تواند فهرستی تهیه نموده ویا به یك فرمول انعطاف پذیر و كلی نظیر فرمولی كه ذكر كردیم ، اكتفا كند . چنانچه اشخاص طبیعی كه خالق اثر رادیویی هستند ، به موجب قرارداد اجاره خدمت ویا كار در خدمت سازمان رادیو درآمده باشد ، این وضع به هیچ وجه مانع برخورداری آنها از حقی كه قانون برای مؤلفان شناخته است نخواهد شد ( بند ۳ ماده یك قانون حق مؤلف فرانسه ).
سازمان رادیو به عنوان شخص حقوقی نمی تواند دارنده اصلی حقوق مؤلف باشد ، اما این امر مانع از آن نیست كه بتواند دارنده حقوق مالی ای كه مؤلف به آن واگذار می كند ، گردد .عنوان صاحب حق مؤلف نسبت به اثر جدیدی كه از اقتباس رادیویی یك اثر ادبی قبلی بوجود می آید ، بموجب طرز فكر اول به سازمان رادیو كه با ابتكار و مدیریت ، اقتباس این اثر را بعهده داشته است ، تعلق میگیرد و به موجب نظریه دوم به اشخاص طبیعی كه آن را بوجود آورده اند تعلق دارد . قانون فرانسوی حق مؤلف به منظور تقویت حمایت از منافع مؤلف اثر قبلی با عدول از منطق برای او عنوان پدید آورنده مشترك اثر جدید را حتی اگر در خلق آن همكاری نكرده باشد ، می شناسد .باید اضافه كرد كه اقتباس رادیویی اثری كه قبلاً وجود داشته است، مستلزم كسب اجازه مؤلف قبلی این اثر می باشد و او می تواند در مقابل دادن این اجازه ، ما بازائی مطالبه كند . بدیهی است كه در مواردی كه آثار ادبی وهنری همانگونه كه هستند ، یعنی بدون هیچگونه تصرفی ، بوسیله رادیو پخش می شوند ، مشكلی درباره عنوان ( دارنده حق مؤلف ) پیش نمی آید .۳- استفاده مؤلف از حقی كه به او در نتیجه اجرای رادیویی اثرش تعلق می گیرد .حق مؤلف نسبت به نمایش اثرش در مواردی بوجود می آید كه اثر وی بوسیله رادیو مستقیماً یا پس از ضبط اجرا گردد .بنابراین حق مؤلف نسبت به نمایش اثرش در موارد زیر بوجود می آید :
الف- اگر پخش رادیوئی اثر مؤلف همزمان با اجرای خصوصی آن در استودیو انجام گیرد . ب- اگر پخش رادیویی اثر مؤلف همزمان اب نمایش عمومی آن صورت گیرد . در چنین موردی مؤلف از دو حق نمایش استفاده می كند ( اجرای عمومی اثر و پخش رادیویی آن ) .
ج- اگر اثر ضبط شده مؤلف بوسیله رادیو پخش شود .
د- اگر پخش رادیویی اثر مؤلف بوسیله بلندگو یا وسایل مشابه دیگری به یكی از اماكن عمومی از قبیل هتل ،رستوران ، كافه ، به منظور جلب مشتری برده شود ، در این صورت مؤلف باید حق خود نسبت به نمایش اثرش را از پیشه وری كه ترتیب انتقال پخش رادیویی آن را داده است مطالبه كند . این مورد در بند ۴ ماده ۴۵ قانون حقوق مؤلف فرانسه پیش بینی شده است .
ه – اگر پخش اثر به كمك رله رادیویی توسط سازمان فرستنده ویا یك سازمان ثالثی بمنظور بهره مند ساختن گروه جدیدی از شنوندگان صورت گیرد . در تمام این موارد كسب اجازه مؤلف در مقابل پرداخت ما بازا ضرورت دارد و حتی ممكن است این كسب اجازه چندین بار یعنی به تعداد دفعاتی كه حق مؤلف نسبت به نمایش اثرش مطرح میگردد ، ( اجرای عمومی اثر توأم با پخش رادیویی ، اجرای عمومی ، انتقال پخش رادیوئی به یك محل عمومی دیگر و غیره ) ضرورت پیدا كند .
۴- حق مؤلف نسبت به پخش رادیوئی اثرش بوسیله یك صفحه تجاری كه اثر روی آن ضبط شده باشد ویا بوسیله ضبطی كه مخصوصاً به منظور پخش رادیوئی انجام گرفته باشد .
در وضع اول ، اگر در روی صفحه قید شده باشد كه نباید آنرا بوسیله رادیو پخش كرد، برای پخش رادیوئی آن موافقت مؤلف نخست از لحاظ اینكه اثرش بطور گسترده ای انتشار می یابد و سپس به لحاظ نمایش آن بطور كلی ، چنانكه قبلاً اشاره كردیم ( ۲ و ۳ ) ضرورت دارد . بنابراین دو موافقت باید كسب گردد و دو دستمزد پرداخت شود . وضع دوم مربوط به ضبطهائی است كه بوسیله خود سازمان رادیو انجام می گیرد .غالباً اینگونه ضبطها چون امكان می دهندكه پخش رادیوئی در صورت لزوم بتأخیر بیفتد و بدین ترتیب تسهیلاتی در اجرای برنامه های رادیوئی بوجود می آورند ، ضرورت پیدا می كنند. آنها را ضبط موقت می نامند زیرا برای مدت كوتاهی مورد استفاده قرار می گیرند . ماده ۱۱ مكرر قرارداد برن پیش بینی می كند كه قانون ملی كشورهای عضو اتحادیه می توانند ضبط موقت را از شرط موافقت مؤلف معاف نمایند . معذلك قانونگذاران ملی گاهی از حدود ضبطهائی كه استثنائاً می توانند بدون موافقت مؤلف انجام گیرند تجاوز می كنند . در این موارد صدور پروانه قانونی است كه پرداخت دستمزد عادلانه ای را به مؤلفان ایجاب می نماید .به استثنای ضبطهای موقت و ضبطهای تابع پروانه های قانونی هر ضبطی كه از اثری بوسیله سازمان رادیو انجام گیرد ، مستلزم كسب موافقت مؤلف نسبت به تكثیر اثرش می باشد كه البته این موافقت با اجازه ای كه مؤلف برای نمایش رادیوئی اثرش می دهد ، فرق دارد .
۵- قرارداد سفارش یك اثر رادیوئی
به موجب چنین قراردادی مؤلف دو تعهد ( انجام فعل ) را بعهده می گیرد :یكی خلق یك اثر رادیوئی در آینده و دیگری تعهد واگذاری حق مالی نمایش اثرش از طریق پخش رادیوئی ، به سازمان رادیو و غالباً نیز حق تكثیر اثرش از طریق ضبط در مقابل دریافت دستمزدی كه در قرارداد تعیین شده است برادیو واگذار می شود .مؤلفی كه در نتیجه خلق یك اثر، صاحب حق مؤلف می گردد ، تمام مزایای معنوی حق مؤلف و نیزتمام مزایای مالی آن را كه واگذار نكرده باشد ، حفظ می كند ، به عقیده ما،وی در زمینه مزایای معنوی از حق عدول و پس گرفتن اثرش ، چنانچه این حق در قانون كشورش شناخته شده باشد ، بهره مند می گردد .
۶- قرارداد پخش اثر از رادیو
اصولاً سازمان رادیو باید با تمام مؤلفانی كه میخواهد آثارشان را بوسیله رادیو اجرا و پخش نماید ، قراردادهای فردی منعقد سازد . ولی در اغلب كشورها كه مؤلفان عضو انجمن ها یا اتحادیه نویسندگان هستند ، سازمان رادیو با این انجمن ها و اتحادیه ها قرارداد می بندد و بدین ترتیب حق پخش رادیویی آثار اعضای این انجمنها و اتحادیه ها قرارداد می بندد و بدین ترتیب حق پخش رادیوئی آثار اعضای این انجمنها و اتحادیه ها را در مقابل پرداخت یك مبلغ كلی كه بعداً میان اعضا به تناسب پخش اثرشان تقسیم می گردد بدست می آورد .
قسمت سوم - تلویزیون
۱- اجرای رژیم پخش برنامه های رادیویی نسبت به پخش برنامه های تلویزیونی در مورد آثار ناشی از حقوق مؤلف
معمولاً قوانین ملی ، آثار ناشی از حق مؤلف در مورد پخش برنامه های تلویزیونی را بطور مستقلی مورد توجه قرار نمی دهند . مقررات این قوانین ، این دو نوع وسیله پخش برنامه ها ، یعنی رادیو و تلویزیون را به یك چشم می نگرند . بدین معنی كه راه حلهای مربوط به حقوق مؤلف در زمینه پخش برنامه های رادیوئی كه به شرح آن پرداختیم درمورد پخش برنامه های تلویزیونی نیز قابل اجراست . به همین جهت در مورد تلویزیون هم مانند رادیو ، بین آثاری كه مخصوصاً برای تلویزیون خلق می شوند ( كارهای تلویزیونی ) ادبی ای كه برای تلویزیون اقتباس می گردند و بالاخره آثار ادبی و هنری ای كه بدون هیچگونه تغییر و تصرفی بوسیله تلویزیون اجرا می شوند ، باید فرق قائل شد .مسأله ( دارنده حقوق مؤلف ) نسبت به اثرش نیز به همان نحو حل می گردد . حق مؤلف نسبت به نمایش تلویزیونی اثرش و همچنین حق او نسبت به تكثیر اثرش از طریق ضبطآن بمنظور پخش تلویزیونی ،طبق همان شرایطی كه در مورد رادیو ذكر گردید ، مورد استفاده قرار می گیرند .
قرارداد سفارش و قرارداد پخش تلویزیونی یك اثر نیز دارای خصوصیات قراردادهای سفارش و قراردادهای مربوط به پخش رادیوئی می باشند . معذلك نظر به بعضی ویژگیهای خاص اجرای برنامه های تلویزیونی ، بهتر است كه تأثیرناشی از حقوق مؤلف در این زمینه بطور جداگانه ای مورد توجه قرار گیرد .ما در اینجا به ذكر دو مسأله اكتفا می كنیم .یكی مسأله فرق بین استفاده از صفحات تجاری و استفاده از فیلم های تجاری بوسیله سازمان رادیو - تلویزیون و دیگری مسأله مفهوم اجازه پخش اثر از رادیو و بخصوص اینكه آیا این اجازه بطور ضمنی شامل پخش اثراز تلویزیون نیز می گردد یا خیر .
۲ـ فرق بین استفاده از صفحات تجاری و استفاده از فیلمهای تجاری بوسیله سازمان رادیو تلویزیون .
بین استفاده از صفحات تجاری و استفاده از فیلمهای تجاری سازمان رادیو تلویزیون یك وجه تشابه وجود دارد و آن اینست كه در هردوی آنها حق مؤلف نسبت به تكثیر اثرش مطرح می گردد . معذلك اهمیت تفاوتها از وجوه تشابه بیشتر است . مثلاً صفحات همه جا در بازار یافت می شوند و همین امر به سازمان رادیو تلویزیون امكان می دهد كه آزادانه آنها را بدست آورد ، در حالیكه فیلمها فقط در اختیار تهیه كننده ( یا نمایندگان او می باشند و او می تواند برای واگذاری آنها شرایطی كه حقوق و منافعش را حفظ كنند قائل گردد . از سوی دیگر پخش رادیوئی صفحات زیانی به كسی وارد نمی آورد ولی برعكس پخش فیلمها بوسیله تلویزیون ضرر مهمی به بهره برداران از سالن های سینما وارد می آورد و بدین ترتیب مناقشاتی كه حل آنها دشوار و مستلزم دقت است ، بوجود م آورد .این تفاوتها ایجاب می كنند كه یك رژیم مخصوص در مورد استفاده سازمان رادیو تلویزیون از فیلمهای تجاری ، درمقام مقایسه با استفاده از صفحات تجاری ، در نظر گرفته شود .
۳- آیا اجازه پخش رادیویی یك اثر شامل پخش آن بوسیله تلویزیون نیز می گردد ؟
وضع انحصاری كه سازمان رادیو تلویزیون در اغلب كشورها ازآن برخوردار است و رابطه نزدیكی كه قوانین كشورها بین پخش رادیوئی و پخش تلویزیونی قائل می شوند، موجب گردیده است كه بعضی از مؤلفان معتقد گردند كه اجازه پخش رادیوئی یك اثر شامل اجازه پخش آن بوسیله تلویزیون نیز می گردد .این موضوع به تفسیر قرارداد واگذاری حق انتشار اثر بستگی دارد . ما براساس اصل تفسیر مضیق واگذاری حق انتشار كه حمایت از مؤلفان را تأمین می كند ، معتقدیم كه در صورت بروز شك و تردید ، نمی توان اجازه پخش رادیوئی یك اثر را بعنوان ،پخش تلویزیونی آن نیز تلقی كرد .
نتیجه
در پایان گزارش خود مایلیم چند مسأله مهم را كه حقوق مؤلف مطرح می سازد یادآوی كنیم .اولاً معتقدیم كه مسأله حق مؤلف بر عدول و پس گرفتن اثرش باید مورد توجه قانونگذاران قرار گیرد . آزادی خلق اثر فكری و حق شخصی ، انحصاری و اختیاری مؤلف مبنی برعرضه داشتن اثر خود به عموم مردم ، ایجاب می كند كه این حق در تمام سیستمهای قانونگذاری شناخته شود . موضوع دیگر مسأله حمایت از هنرمندان و هنر پیشگانی كه آثار را اجرا می كنند و نیز از تولیدكنندگان صفحات گرامافون و سازمانهای رادیو تلویزیون می باشد كه این حمایت باید از طریق شناختن حقوقی نزدیك به حقوق مؤلف برای آنها تأمین گردد . این حقوق بوسیله بسیاری از كشورها شناخته شده و در عهدنامه رم ۱۹۶۲ كه انتظار می رود تعداد زیادی از كشورها به آن ملحق شوند ، نیز پیش بینی گردیده است .بالاخره به خصوص مسأله تأثیر حقوق مؤلف در پخش برنامه های رادیوئی تلویزیونی مطرح می گردد كه یافتن راه حلهای صحیح و كافی برای آن مستلزم بكار بردن كوششهای مداوم است .حق مؤلف كه در بدو امر به منظور حمایت از انتشار آثار فكری از طریق وسایل كلاسیك و سنتی از قبیل نمایش های عمومی ( نمایش های تاتری - موزیكال ، رقص وغیره ) و انواع هنرهای پلاستیك ( تجسمی ) تدوین گردیده بود در مورد حمایت از انتشار این آثار از طریق وسایل جدید مانند رادیو و تلویزیون به نحو كاملاً رضایتبخشی اجرا نگردیده است . پخش برنامه های رادیوئی و تلویزیونی نشانه ای از خود به جا نمی گذارد و مسافتها را از بین می برند و مخاطب آنها گروههای مختلف و نامحدودی هستند كه در جامعه ملی و حتی بین المللی مخلوط می شوند . این ویژگیها تفاوتهائی را بوجود میآورند . بنابراین باید یك حقوق جدیدی كه از عناصر حقوق عمومی ،حقوق خصوصی و حقوق بین المللی تركیب شده باشند ،برای رادیو و تلویزیون تدوین كرد و در چارچوب آن ، از حق مؤلف برای حمایت از همه مؤلفان و پدید آورندگان آثار فكری در شرایطی كه متناسب با وسایل جدید فنی پخش و انتشار باشد ، استفاده نمود .
نوشته استاد AURELIAN IONASCO
عضو آكادمی علوم اجتماعی رومانی واستاد وابسته سابق دانشگاه حقوق ، اقتصاد و علوم اجتماعی پاریس .
ترجمه از دكتر محسن فرشاد
منبع : سایت حقوقی دادخواهی