جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا
آن سوی آبهای آتلانتیک چراغ خاموش
به نوشته خبرنگار بیبیسی اگرچه پیشبینی جایز نبود و لیست درازی از نامها برای این پست قدرتمند وجود داشت، اما همه انتظار داشتند بوش به ظاهر اینكه زیر فشار سنگینی است، جای خانم ساندرادی اوكانر را كه بخاطر كهولت سن كناره گرفته است،با انتخاب یك زن پر كند. عكسهای جودیت هم پخش شده بود و با توصیف گزارشگر بیبیسی این عكسها یك زن جذاب، میانسال با موهای بلوند را نشان می داد كه چهرهیی شبیه یك معلم مهربان مدرسه داشت. به گفته گزارشگر این چهره به فناتیكهای افراطی از آن تیپ كه طرفدار قوانینی مثل لغو آزادی سقط جنین یا مجازات مرگ هستند و چپگراها این همه از آنها متنفرند شباهت نداشت. بنابراین در تمام روز روزنامهها سعی میكردند سوابق جودیت را كه او را جوی میخوانند كشف كنند. این در حالی بود كه لارابوش همسر بوش و خانم كلینتون هم از انتخاب یك زن حمایت میكردند، احتمالا به امید حفظ آزادیهای كنونی در مورد سقط جنین هر چند هر دو اكنون در ابراز خواست آزادی سقط جنین محافظهكار شدهاند. گزارشگر بیبیسی در ادامه میگوید اما بوش به جای جوی یك نام مردانه را معرفی كرد:جان رابرتز. با این توصیف كوماراسای گزارشگر بیبیسی در واشنگتن گویا تاكتیك چراغ خاموش در آن سوی آبهای آتلانتیك هم یك تاكتیك موؤر و كارآمد است!
پست رابرتز بسیار مهم است. اما او از لحاظ فمینیستها در رابطه با حقوق شهروندی زنان در سابقه خود پرونده روشنی ندارد.آنها میگویند آرای او در مقابل حقوق زنان و حقوق شهروندان بوده است. طرحهای زیر را دربرگیرنده تفكرات خاص او میدانند كه برخی تصویب شد و برخی با مخالفت روبرو شد.
كلینیكهایی كه از دولت فدرال بودجه میگیرند، حق ندارند سقط جنین را با بیماران خود مطرح كنند.
دفاع از ممنوعیت سقط جنین
حمایت از خواندن دعا هنگام مراسم فارغالتحصیلی.نظر رابرتز این بود كه درست است كه نمی توان دانشآموزان را مجبور به شركت در مراسم مذهبی كرد، اما دانشجویانی كه با خواندن دعا در مراسم فارغالتحصیلی مخالفند، نمی توانند این را به عنوان مانعی برای شركت خود در مراسم تلقی كنند.
سازمانهایی كه راه زنان را برای دسترسی به كلینیكهای سقط جنین سد میكنند، تبعیض جنسی روا نمیدارند.دفاع از شركتهای تجاری در عدم اجبار به ایجاد تسهیلاتی برای معلولان .
دفاع از لغو امتیازاتی به نفع كودكان خلافكار (نسبت به بزرگسالان).
همین ها كافی نیست تا موجب شود حضور جان رابرتز و تقویت تركیب محافظهكارانه دادگاه عالی نگرانی فعالان حقوق زنان را دامن زند و موج اعتراض برانگیزد؟! اما تكنیك چراغ خاموش را فراموش نكنیم.هدف سیاست چراغ خاموش این است كه فكر مردم را در جایی مشغول كنند، بعد در خفا اهداف خود را پیاده كنند. به نظر میرسد در این ماجرا نیز دولت بوش و محافظهكاران حاكم بر امریكا از همان سیاستی پیروی می كنند كه طی چند دهه اخیر پیگیرانه دنبال كردهاند،بر پاكردن غوغای فرهنگی و تبلیغات مذهبی علیه حقوق و آزادیها در ظاهر و در پشت این غوغا تصویب بیسر و صدای گارد پشتیبان شركتهای بزرگ چند ملیتی. حقیقت این است كه هم دموكراتها و هم نئوكانهای افراطی نامزدهای دیگری برای آن پست داشتند و هنگامی كه قرار بود جرج بوش كاندیدای خود را معرفی كند آنها سرگرم مبارزهیی جدی برای نشاندن كاندیدای خود روی صندلی اقتدار دادگاه عالی بودند. به گفته الكساندر كابرل كه اطلاعات كارشناسانه در مورد محافل قدرت امریكا دارد، دموكراتها و مسیحیان راست حدود ۲۰ میلیون دلار برای تصرف این پست سرمایهگذاری كرده بودند. نامزد دموكرات ها مایكل مككنل بود اما شانس او از قبل سوخته بود زیرا او از جمله حقوقدانانی بود كه در سال ۲۰۰۱ وقتی كه معلوم شد آرای الگور بیش از بوش است و تقلبهایی در ایالت فلوریدا صورت گرفته، با رای دادگاه عالی به نفع بوش مخالفت كرد. رابرتز در آن زمان از شركای اصلی یك شركت حقوقی خصوصی به نام قكللگضپ قضعكپ بود كه تمام ظرفیت خود را ورز داد تا رای دادگاه عالی به نفع او تمام شود. مسیحیان راست یا نئوكان هاكر و ایدئولوژیستها هم كسی را ترجیح میدادند كه مستقیم به سراغ قانون سقط جنین برود. فمینیستها میگویند: همین خانم جودیت كلمنت كه به قول گزارشگر بیبیسی ظاهر معلم نمای مهربان و لیبرال داشت شاید كاندیدای بهتری بود. چنانكه میدانیم نام زنانه در میان كادرهای بالای یك حكومت تا مغز استخوان مردسالار مشكل زنان را حل نمیكند.خانم كلمنت به صراحت گفته است كه مایل است تصمیم دادگاه ۱۹۷۳ در مورد سقط جنین را لغو شده ببیند. به هرحال بوش شخصیتی با ویژگی دیگر را انتخاب كرد. در حقیقت تحلیلگران متخصا سیاست چراغ خاموش هم حدسهایی میزدند و انتخاب رابرتز برخلاف صحنه دراماتیكی كه خبرنگار بیبیسی توصیف میكند خیلی هم غیرمنتظره نبود. چون بوش در اساس همان ماموریتی را دنبال میكند كه از آغاز ریاست جمهوریاش در دور اول برعهده گرفته بود. از همان موقع همه میدانستند و میگفتند «اگر میخواهید ببینید شركتهای غولپیكر انحصاری چه شكلی هستند، به بوش نگاه كنید!» و چكیده شركتها انحصاری است كه پا دارد و روی زمین راه میرود و آقای بوش چكیده چنین شركتهایی را برای دفاع از حقوق آنها به دادگاه عالی فرستاد. به گفته جین جرارد نویسنده، تحلیلگر و استاد تاریخ امریكایی رابرتز از آن نوع محافظهكارانی است كه محافظهكاران اقتصادی به او بشدت علاقهمندند، اما محافظهكاران اجتماعی ممكن است او را دوست نداشته باشند، محافظهكاران اجتماعی كسی را میخواهند كه فورا در مورد محدودیت قوانین سقط جنین یا حمله به حقوق همجنسگرایان دست به كار شود و در مورد حوزه خصوصی زندگی مردم جهتگیری قانون را تغییر دهد. ولی رابرتز نماینده دستگاه قدرت تثبیت شده حاكم در واشنگتن است كه محافظهكارند ولی نمیخواهند مثل نئوكانهای مسیحی انقلابی عمل كنند. به نظر جرارد به احتمال قوی رابرتز با دو نفر افراطی از ۹ عضو دادگاه عالی در یك تیم نخواهد رفت بلكه با جناح میانی خواهد بود كه عمدتا روی منافع شركتهای بزرگ متمركزند.فمینیستها میگویند: بهتر است قربانیان آزادی جنونآمیز و بیحد و حصر عملكرد این شركتها، بخصوص طرفداران محیط زیست بسرعت خود را برسانند و در اعتراض علیه رابرتز و سیاستهای او با زبان متحد شوند چون، نامزد آقای بوش در پستی خواهد نشست كه یكی از رفیعترین جایگاههای قدرت در امریكاست. این پست مادامالعمر است. هر قدر هم صدای اعتراض پایین و بالا برود بعید است كه فایدهیی داشته باشد. چون دموكراتها هم بخاطر شركتهایی كه مخارج كارزارهای انتخاباتیشان را تامین میكنند، به این وكیل مدافع شركتهای بزرگ نظر نامساعدی ندارند. اما چرا فعالان محیط زیست باید از بركناری رابرتز در این سمت نگران باشند? زیرا در امریكا علاوه بر شكایاتی كه در مورد حقوق شخصی شهروندان به دادگاه میرودأ مثلا مساله سقط جنین یا پشتیبانی دولت از مذهب بخش قابل توجهی از شكایات مربوط به تاؤیر مخرب فعالیتهای شركتهای بزرگ بر محیط زیست است.
به گفته كابرن، او در شغل قبلی خود در بخش خصوصی (سال ۲۰۰۳) ۱۰۴ میلیون و ۴۳۹ هزار و ۹۵۴ دلار درآمد داشت و باز به گفته كابرن بنابراین او حتی قبل از اینكه در پست جدید بنشیند، مزد خود را از شركتها گرفته است. از سوابق رابرتز در مورد محیط زیست كارشناسان به قضایای قضایی متعددی اشاره میكنند.مثلا نقش رابرتز را در یك پرونده موجب مخربترین اثرات برای تمام دهه پایانی قرن ۲۰ میدانند كه بر یك نسل از فعالان محیط زیست امریكا اؤر گذاشت. موفقیت رابرتز این بود كه بخش مهمی از حقوق مدنی را كه این فعالان برآن تكیه كرده و از آن طریق از فعالیتهای مخرب برای محیط زیست در زمینهای دولتی جلوگیری میكردند، در عمل لغو كرد. این هنگامی بود كه او شغل دولتی داشت ۱۹۹۰ و به وكالت از دولت در مقابل طرفداران محیط زیست انجام وظیفه میكرد! بعدها رابرتز هنگام فعالیت خود در بخش خصوصی به عنوان وكیل شركت زغالسنگ، علیه حق شهروندان در شكایت از شركتها در مورد فعالیتهای مخرب برای محیط زیست اقدام كرد. به گفته محققان رابرتز خود در پاسخ این سوال كه بزرگترین موفقیتش در بخش خصوصی چه بوده است، با افتخار به این سابقه خود در دفاع از شركتهای زغالسنگ اشاره میكند. افتخار به دفاع از حق آلودگی محیط زیست بخاطر سود مدافعان محیط زیست!
منبع : روزنامه اعتماد
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
غزه آمریکا طالبان توماج صالحی حجاب رئیسی رهبر انقلاب سریلانکا کارگران پاکستان مجلس شورای اسلامی دولت
آتش سوزی کنکور سیل هواشناسی تهران سازمان سنجش شهرداری تهران پلیس سلامت فراجا قتل وزارت بهداشت
خودرو دلار ارز قیمت خودرو قیمت دلار قیمت طلا بازار خودرو ایران خودرو بانک مرکزی قیمت سکه مسکن سایپا
ترانه علیدوستی تلویزیون فیلم سینمای ایران کتاب مهران مدیری تئاتر شعر سینما
کنکور ۱۴۰۳
اسرائیل رژیم صهیونیستی جنگ غزه فلسطین روسیه حماس اوکراین طوفان الاقصی جنگ اوکراین اتحادیه اروپا ترکیه انگلیس
فوتبال پرسپولیس استقلال بارسلونا بازی ژاوی باشگاه پرسپولیس باشگاه استقلال فوتسال تراکتور لیگ برتر انگلیس تیم ملی فوتسال ایران
تیک تاک همراه اول بنیاد ملی نخبگان تسلا فیلترینگ ناسا تبلیغات ایلان ماسک اپل
مالاریا سلامت روان کاهش وزن استرس داروخانه پیری دوش گرفتن