سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

وحشت بغداد در چشمان بیروت


وحشت بغداد در چشمان بیروت
«رابرت فیسک» روزنامه نگار سرویس خاورمیانه روزنامه انگلیسی «ایندیپندنت» و نویسنده کتاب معروف «بر این ملت بگریید» در مقاله یی به بررسی وضعیت نامناسب خاورمیانه و تحولات جاری در لبنان پرداخته است. فیسک در این مقاله با انتقاد از عملکرد دولت های غربی هشدار می دهد که اوضاع در خاورمیانه ساعت به ساعت در حال بدتر شدن است.
من در حال صحبت کردن در تاریکی هستم زیرا در بیروت برق وجود ندارد. همه ترسیده اند. قرار بود رئیس جمهور انتخاب شود ولی هنوز این اتفاق نیفتاده است. در جاده بیرون خانه من ماشینی رفت و آمد نمی کند. کسی هم نمی خواهد که در کنار دریا قدم بزند. هنگامی که برای گرفتن صبحانه معمولم (پنیر) به کافه رفتم هیچ میهمان دیگری در آنجا وجود نداشت. همه ما نگرانیم. راننده من «عابد» که در کنار من به تمام نقاط جنگی لبنان سفر کرده از رانندگی در شب نگران است. توصیف شرایط در کشوری که روی ظرفی شیشه یی نشسته است کار دشواری است. مطمئن بودن از اینکه ظرف شیشه یی نخواهد شکست غیرممکن است. هنگامی که یک قانون اساسی می شکند (همانطور که قانون اساسی لبنان در حال شکستن است) شما هرگز نخواهید دانست که چه وقت ظرف شیشه یی خواهد شکست.
مردم در حال ترک خانه هایشان هستند، همانطور که مردم خانه هایشان را در بغداد ترک می کنند. ممکن است من به خاطر اینکه یک خارجی هستم نترسم ولی لبنانی ها ترسیده اند. من هنگامی که جنگ داخلی در سال ۱۹۷۵ در لبنان شروع شد آنجا نبودم ولی در سال ۱۹۷۶ که جنگ جریان داشت آنجا بودم. من جوانان لبنانی زیادی را می بینم که می خواهند در این کشور زندگی کنند، جوانانی که ترسیده اند و البته حق دارند که بترسند. اما ما چه کاری می توانیم انجام دهیم.
هفته گذشته در «جیوانی» یکی از بهترین رستوران های بیروت ناهار خوردم و با «شریف سماها» که صاحب رستوران May flower است بیرون رفتم. من بسیاری از میهمانانم را در ۳۱ سال گذشته به این هتل فرستاده ام ولی شریف این بار نگران بود چون من به او گفتم که در میان میهمانانش شبه نظامیانی هستند که برای سعد حریری کار می کنند؛ پسر رفیق حریری نخست وزیر پیشین لبنان که به باور بسیاری از لبنانی ها ۱۴ فوریه سال ۲۰۰۵ توسط سوریه یی ها به قتل رسید.
شریف بیچاره، او هرگز در هتلش میهمانان شبه نظامی نداشته است و البته حق دارد که نگران باشد.
دوست همسرم که با یک دکتر ازدواج کرده دو روز پیش با من تماس گرفت و گفت؛«رابرت بیا و ساختمانی که آنها در حال ساختن در کنار ساختمان ما هستند را ببین.» من هم با عابد راننده ام برای دیدن آن ساختمان ترسناک رفتم. آن ساختمان تقریباً هیچ پنجره یی نداشت و تمام تاسیسات آن فلزی بودند. ساختمان مذکور از نظر مجازی یک زندان نظامی است و من مطمئنم که به همین منظور ساخته شده است. عصر همان روز به خاطر اینکه برق رفته بود در بالکن خانه ام نشستم تا این مطلب را بنویسم. البته هیچ کسی در خیابان نبود چون همه ترسیده اند.
ما غربی ها از مرزهای رشته کوه های هندوکش در افغانستان گرفته تا ساحل مدیترانه در حال به وجود آوردن بحرانی جهنمی در خاورمیانه هستیم.
در روزهای آینده نیز نشست آناپولیس برگزار می شود که قرار است منجر به صلح با ایهود اولمرت نخست وزیر اسرائیل شود که مثل آریل شارون علاقه زیادی به تشکیل ملت فلسطینی ندارد.
ما در حال به وجود آوردن چه بحرانی هستیم؟ اجازه بدهید نقل قولی از یکی از خوانندگان در بریستول داشته باشم. این خانم در نامه خود از من خواسته است نقل قولی از یکی از استادان دانشگاه بغداد داشته باشم. شخص محترمی که داستانی از یک جهنم واقعی تعریف کرده که شما باید آن را بخوانید؛«الدهامیا نایتز» یک نیروی جدید است که سربازان امریکایی را به سوی مخفیگاه های گروه های شبه نظامی القاعده، توحید و جهاد هدایت می کند. این نیروی ۳۰۰ نفره حملات خود را در اوایل سحر در حالی که یونیفورم های سیاه به تن کرده اند و ماسک های سیاه به صورت زده اند، آغاز می کنند. آنها چند روز پیش ۱۵۰ نفر را بازداشت کردند. در واقع این گروه نیروهای امریکایی را به سوی شهروندانی راهنمایی می کنند که سابقاً در کنار آنها علیه نیروهای امریکایی جنگیده اند. این اقدامات با واکنش شدید القاعده مواجه شده است. به همین علت جنگجویان القاعده و شبه نظامیان گروه های توحید و جهاد شعار هایی را در مساجد و مخصوصاً مسجد ابوحنیفه توزیع کردند و حزب اسلامی، گروه های انقلابی al-Ishreen و گروه سنی «دیوان» را به مرگ تهدید کردند زیرا این سه گروه در تاسیس گروه الدهامیا نایتز مشارکت داشتند. بعد از توزیع شعارها نیز برخی جنایت ها اتفاق افتاد و دو نفر از سنی های گروه دیوان و یک نفر از حزب اسلامی کشته شدند.
اعضای القاعده در خیابان ها حضور دارند، مردم عادی را متوقف می کنند و نام و هویت آنها را می پرسند. آنها لیستی از نام افراد مورد نظرشان دارند و هر کسی که نامش در لیست آنها باشد را ربوده و به مکان نامعلومی منتقل می کنند. تاکنون ۱۱ نفر از خیابان «عمربن عبدالعزیز» دزدیده شده اند.
این خانم در نامه خود توضیح می دهد که چگونه دوست استاد دانشگاهش روبوده و به زندان منتقل شده. آنها به من کمک کردند که روی صندلی بنشینم (چشمان من را بسته بودند) و یک نفر آمد و به من گفت؛ «ما شما را می شناسیم اما نمی دانیم اهل کجایی.» «آنها نه کیف من را بازرسی کردند و نه از من بازرسی بدنی کردند. آنها تنها از من پرسیدند که اسلحه دارم یا خیر. یک ساعت بعد یکی از آنها مجدداً بازگشت و خواست که با او بروم. آنها مرا به سوی خیابانی که ماشینم در آنجا بود، بردند و دیگر هیچ چیز نگفتند.» گروه الدهامیا نایتز کیستند؟ چه کسی از آنها حمایت مالی می کند؟ ما غربی ها در خاورمیانه چه می کنیم؟ و اینکه ما چطور می توانیم از لحاظ اخلاقی خاورمیانه را درک کنیم .
منبع؛ ایندیپندنت
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید