شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

از دیکتاتوری آشکار تا استبداد پنهان


از دیکتاتوری آشکار تا استبداد پنهان
هر چند طی سال های اخیر و با ظهور دولت های کارآمد غیر دموکراتیک نظیر چین، روایی نظام های دموکراتیک با چالش های جدی مواجه شده و حتی اندیشمندانی نظیر «فرانسیس فوکویاما» که در پایان دهه ۸۰ با طرح نظریاتی چون «پایان تاریخ»، مدل لیبرال - دموکراسی را مدینه فاضله جهانی قلمداد می کردند، اکنون و در برابر چالش ناکارآمدی دولت های دموکراتیک و موفقیت نظام های شایسته سالار نظیر دولت چین در حال تجدیدنظر در دیدگاه های خود می باشند، اما هنوز نظام های دموکراتیک برتری آشکاری بر نظام های استبدادی یا حکومت دیکتاتورها دارند.
این در حالی است که در پایان دهه نخست قرن بیست ویکم نیز جهان یا دست کم خاورمیانه، مملو از نظام های استبدادی است. هرچند برخی از این نظام ها از حالت بسیط قرن بیستم صورتی پیچیده تر پیدا کرده اند. اما ماهیت دیکتاتوری و غلبه نظر یک فرد، یک خانواده و یا یک محفل بر رای جامعه، با آراستن ظاهری دموکراتیک، قابل استتار نیست.
در این میان نگرشی به کشورهای مختلف نشان دهنده نسل های متفاوت از نظام استبدادی و دیکتاتوری عریان یا پوشیده است.
۱) صورت نخست دیکتاتوری، استبداد ناب و آشکار است، دیکتاتوری که زحمت پوشیدن لباس امروزین را به خود نمی دهد، حکومت های سلطنتی خانوادگی مصداق بارز این نوع دیکتاتوری هستند که سابقه ای چند هزار ساله در تمدن بشری دارند، در خاورمیانه، به ویژه کشورهای عربی نمونه های فراوانی از این نوع استبداد به چشم می خورد.
بزرگترین نظام استبدادی سلطنتی را می توان در عربستان سعودی به عنوان قدرتمندترین و ثروتمندترین کشور عربی یافت و نمونه های کوچکتر آن در اردن و شیخ نشین های حاشیه خلیج فارس به چشم می خورند. هرچند این رژیم های استبدادی طی دو دهه اخیر در جهت ارتقای کارآمدی و افزایش ثروت و قدرت ملی خود کوشیده اند، اما ماهیت استبدادی این نظام ها از شکنندگی آنان در برابر امواج دموکراتیک نکاسته است.
گرایش به افزایش توانمندی در برخی از این کشورها موجب شده است تا با حکمرانی چهره های کارآمد نظیر امیرعبدالله در عربستان، این رژیم ها پایداری بیشتری نسبت به نظام های سلطنتی با دیکتاتوری ناکارآمد نظیر پادشاهی اردن داشته باشند.
۲) دومین صورت دیکتاتوری که تا حدودی سعی در تطبیق خود با ادبیات امروز جهان دارد را می توان در نظام های استبدادی حاصل از کودتاهای نظامی مشاهده کرد. پاکستان و حکومت های بعثی عراق و سوریه، نمونه هایی از این نوع استبداد هستند.
در مدل مذکور، دیکتاتوری با توسل به زور و از طریق کودتای نظامی حکومت را به دست می گیرد که پس از تثبیت قدرت، سعی در تطبیق ظاهر حکومت با نظام های مردم سالارانه دارد.
حکومت های بعثی در عراق و سوریه که در دهه ۶۰ میلادی به قدرت رسیده و با تثبیت چهره هایی نظیر صدام حسین و حافظ اسد، شاهد حکومت سی ساله این چهره ها بودند، از نمونه های آشکار این نوع نظام استبدادی به شمار می روند.
کودتای ژنرال پرویز مشرف در دهه ۹۰ در پاکستان نیز نشان داد این مدل دستکم در بخشی از کشورهای جهان همچنان ظرفیت استفاده در قرن بیست ویکم را داراست.
در این شیوه از استبداد، با به قدرت رسیدن دیکتاتور از طریق کودتا، وی پس از حکومت و قلع و قمع مخالفان خود، به برقراری یک حکومت مادام العمر دست می زند اما با برگزاری انتخابات نمایشی و فرمایشی، سعی در ایجاد تصویری دموکراتیک از خود به عنوان رئیس جمهور قانونی کشور دارد.
هر چند میزان استبداد و خشونت در این نوع حکومت ها در درجات متفاوت است و از بالاترین حد آن در حکومت رعب و وحشت صدام حسین در عراق تا استبداد ملایمتر در حکومت حافظ اسد در سوریه و حکومت نیمه استبدادی ژنرال مشرف در پاکستان طیف گسترده ای را در بر می گیرد، اما ماهیت یکسان این نوع حکومت ها در مطلق انگاری راس نظام سیاسی و به کارگیری تمامی ابزار قدرت برای تداوم حکومت وی، این نوع از نظام های سیاسی را در طبقه ای واحد جای می دهد.
۳) سومین شیوه از استبداد، تبدیل حکومت های دموکراتیک به دیکتاتوری با خودکامه شدن راس نظام سیاسی است.
اکنون نمونه های متعددی از این نوع نظامهای استبدادی در جهان می توان سراغ گرفت که چهره ای با استفاده از فرایند مردم سالارانه به قدرت می رسد، اما برای بقای حکومت خود، نظام سیاسی را به حکومتی دیکتاتوری تبدیل می کند، پدیده روسای جمهور مادام العمر از نشانه های این نوع نظام استبدادی است.
حکومت سی ساله حسنی مبارک در مصر که پس از ترور انور سادات رفته رفته به دیکتاتوری تمام عیار در لباس رئیس جمهور تبدیل شد و با تمدید مکرر حضور خود در انتخابات نمایشی، نظام سیاسی مصر را به نظام استبدادی تبدیل کرد، از نمونه های تمام عیار این شیوه از دیکتاتوری است.
این مسیر، راهی است که به نظر می رسد هوگو چاوز، رئیس جمهور ونزوئلا نیز که با اتمام دوره دوم ریاست جمهوری خود، نگران وداع از قدرت است و سعی در تغییر قانون اساسی این کشور و فراهم کردن امکانات ریاست جمهوری مادام العمر «تا ۹۵ سالگی» دارد، در آن پای نهاده است گرچه چاوز در گام اول طی کردن این مسیر ناکام ماند اما به نظر نمی رسد طعم قدرت که به کام این نظامی سابق بسیار خوش آمده او را از ادامه تلاش برای باقی ماندن در قدرت منصرف کند.
فیدل کاسترو، رهبر انقلابی کوبا نیز با اصرار بر تداوم حکومت خود که بیش از چهل سال از آن سپری شده است، نمونه دیگری از تولید یک دیکتاتور از یک چهره مردمی به شمار می رود.
نویسنده : فواد صادقی
ir.agaahi.www
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید