جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


چرا هرچه پیشرفت می کنیم کمتر آسایش داریم؟


متأسفانه در جامعه فعلی ما، مردم گرفتار یك فكر قدیمی شده اند و آن نیز «بیشتر یعنی بهتر» است. وقتی امور مالی و اقتصادی فردی خوب باشد، بیشتر تولید و مصرف كنیم، به ظاهر راحت تریم؛ اما هزاران مشكل دیگر پیش رویمان قرار می گیرد. ما در مقایسه با والدینمان كه نسل پیش از ما هستند، سرگرمی و تجهیزات بیشتری داریم؛ اما امنیت كمتری داریم و احتمال این كه قربانی جنایت شویم ۳ برابر بیشتر از زمان والدینمان است. امنیت شغلی كاهش یافته و بی اعتمادی و افسردگی افزایش یافته، ما ثروت های ملی را مصرف و هوا را آلوده می كنیم. دریك نظرسنجی مشخص شد كه ۷۲ درصد از افراد نسبت به والدینشان، درآمد بیشتری دارند؛ اما كمتر از نصف آنها گفته اند كه شادتر از والدینشان هستند. پس آیا وقت آن نرسیده كه معیارهای خود را برای سنجش موفقیت تغییر دهیم؟ آیا موفقیت چیزی غیر از رضایتمندی، آرامش قلبی و پیمودن راه درست است؟ همگی ما خواهان امنیت، صلح و آرامش بیشتر هستیم البته به طور حتم، ایجاد امكانات نیز در رشد و موفقیت یك جامعه مهم است؛ اما ما قصد داریم در این مقاله به عوامل حقیقی در رسیدن به موفقیت بپردازیم. به طور كلی ویژگی های انسان ها، توصیف كننده موفقیت و شكست آنهاست؛ زیرا چگونگی تفسیر شما از موفقیت و شكست، تعیین كننده زمان و انرژی است كه به كارهای آینده اختصاص می دهید. مردم اغلب موفقیت را به عوامل درونی (یعنی كار سخت) نسبت داده و شكست را ناشی از عوامل بیرونی (یعنی بدشانسی) می دانند پس نخستین كاری كه در این باره باید انجام دهیم، تفكر صحیح در مورد مسائل است. درك برتری ها، استعدادها و فرصتها به ما در تفكر و درك آنچه اتفاق افتاده كمك می كنند. یكی از عوامل مؤثر در موفقیت، انگیزه است. بسیاری از عوامل در انسانها ایجاد انگیزه می كند. مانند نیازهای روان شناسانه، زنده ماندن، فشارها، احساسات، صدمات ترس و تهدیدها، دارایی ها، علایق و… باید بدانیم كه برای رسیدن به موفقیت، نیازمند تغییر هستیم و تغییر نیز دربرگیرنده آگاهی ازی نحوه آن (یادگیری) و خواستن (انگیزه) است. وقتی انگیزه قوی داشته باشیم، در رسیدن به آنچه می خواهیم بیشتر سعی كرده و وقت بیشتری می گذاریم. هیچ چیزی در جهان جایگزین پشتكار نخواهد بود، حتی استعداد و وجود افراد با استعدادی كه ناموفق هستند، دلیلی بر این ادعاست. تحصیلات نیز به تنهایی موثر نیست. یكی از صاحب نظران گفته است: «ادیسون، یك درصد تفكر و ۹۹ درصد انگیزه و تلاش بی وفقه بود.» پس فردی كه قصد رسیدن به چیزی را دارد، باید در مدتی كه ممكن است طولانی هم باشد، سعی كند و با انگیزه و پشتكار به مقصد بیندیشد. یكی دیگر از عوامل مهم، تعیین هدف است. اهداف ما در زندگی به منزله كشتی بوده و ما را به جلو می راند. توجه داشته باشید كه اهداف مثبت، بیشتر افراد را به موفقیت می رساند. برای مثال این كه بگویید «می خواهم به مردم كمك كنم.» در چنین مواردی هم راحت تر به خواسته خود می رسید و هم از سلامت روحی و آرامش بیشتری برخوردار خواهید شد؛ اما اهداف منفی مثلا این كه «می خواهم مردم را كنترل كرده و بر آنها نفوذ داشته باشم.» می تواند به سلامت روحی ما صدمه وارد كند. در هر موردی، اهداف كوتاه مدت و بلند مدت داشته باشید تا از طریق اهداف كوتاه مدت، بتدریج به اهداف بلند مدت خود نیز برسید. اگر اهداف بلند مدت به تحقق ارزشهای مهم و فلسفه زندگی كمك كنند، انگیزه بیشتری را نیز ایجاد خواهد كرد. بعلاوه باید درحد امكان، اهداف خود را به صورت عبارات رفتاری خاص تعریف كنید. در اینجا به نمونه هایی از این عبارات رفتاری در ورزش اشاره می كنیم:
مهارت های فیزیكی (جسمی): من در این هفته نسبت به هفته گذشته، چه حركت ورزشی بیشتری انجام خواهم داد.
مهارت های شناختی: من با پرورش خود، باید ترسهایم را كاهش و توانایی ضربه زدن را افزایش دهم.
كسب آگاهی: من به منظور جلوگیری از صدمات ناشی از آسیب در بازی، موارد بیشتری خواهم آموخت.
تشویق: من ۲ هفته ضربات سریع را تمرین می كنم و سپس سعی می كنم عضو تیم مدرسه شوم.
همواره به خاطر داشته باشید كه اهداف مثبت بیش از اهداف منفی انگیزه ایجاد می كنند و مؤثرترند. برای مثال بهتر است به جای این كه بگویید: «من دوست دارم كمتر از توپ بترسم.» بگویید «من می خواهم بیشتر از۳۰۰ ضربه بزنم.» از طرف دیگر، اهداف باید مطلوب و قلبی باشند نه این كه از بیرون بر فرد تحمیل شده باشند. همواره به اهداف حقیقی و دست نیافتنی فكر كنید؛ زیرا اگر وقت و انرژی خود را صرف اهداف دست نیافتنی كنید، دچار عدم رضایت و اضطراب خواهید شد.
سعی كنید برای دستیابی به اهداف، موانع موجود در انجام كار را به كمترین حد ممكن برسانید. تعهد به انجام كار نیز از عوامل مهم در رسیدن به موفقیت است. سعی كنید با نگرشی امیدوارانه و مثبت به انجام برنامه های خود متعهد باشید. با آگاهی از راه پیش رو و اهداف خود، رفتاری در پیش بگیرید كه سالم باشد و بتواند در شما و اطرافیان انگیزه كافی ایجاد كند. بسیاری از افراد تمام توجه خود را به كار معطوف می كنند و توجهی به جوانب و زیر مجموعه ها ندارند. در چنین شرایطی نوآوری كاهش می یابد و تردید ایجاد می شود. پس همواره مسؤولیت پذیر باشید و در صورت لزوم از تغییرات و اصلاحات استفاده كنید و با فكری سالم گام بردارید. بدیهی است كه در راه رسیدن به اهداف باید ۶ مهارت اصلی را نیز كسب كنیم كه عبارتند از: آگاهی از احساسات: لازم است بدانید كه تمام افراد، انواع احساسات را از خشم و غضب گرفته تا شادی و خوشحالی تجربه می كنند. پس باید بتوانید در مواردی با اینگونه احساسات كنار بیایید.
كار و تمركز: بر كار خود تمركز كنید و در صورت لزوم با افرادی متخصص مشورت كنید و تصمیم بگیرید چه كارهایی باید متوقف شود و كدام ها بایدپیش روند.
گسترش ارتباطات: با افزایش ارتباطات، اطلاعات خود را افزایش دهید و تغییری نیز در روحیه خود ایجاد كنید.
استفاده از استعدادها: بهترین استفاده را از توانایی های خود ببرید.
نوآوری: توجه داشته باشید كه همیشه كارها از یك راه انجام نمی شود. به دنبال روشهایی برای به حداقل رساندن موانع و دلپذیر كردن كار باشید.
پذیرش اشتباهات: مطمئن باشید كه در عموم كارها مشكلاتی ایجاد می شود. پس انتظار اشتباهات را داشته باشید؛ اما تمركز خود را بر رفع نیازها و افزایش سرعت در تصمیم گیری ها و تحقق اهداف و تحقق اهداف بگذارید.
منبع : بنياد انديشه اسلامي


همچنین مشاهده کنید