شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

شکاف در نظام حکومتی یمن


شکاف در نظام حکومتی یمن
برخی گمانه زنی ها این امر را تنها یك فریب تلقی می كنند، برخی دیگر منظور از نسل جدید را احمد فرزند وی می دانند و برخی دیگر ترك قدرت او را واقعی می بینند. با این همه با یك تحلیل نمی توان مخالفت كرد، یمن در یك بحران امنیتی و اقتصادی مزمن به سر می برد كه شكنندگی حكومت را آشكار و شكاف در نظام حكومتی آن را تعمیق كرده است.دو روز پس از اعلام كناره گیری توسط رئیس جمهور در روز هفدهم جولای، دولت مجموعه ای از یارانه های دولتی بنزین را لغو كرد. سربازان و تانك های رژیم شورش های پیامد این امر را سركوب كردند و طبق اعلام رسمی ۲۲ كشته و ۳۷۵ مجروح بر جای گذاردند. آمار و ارقام غیررسمی كشته شدگان ۳۹ یا حتی بیشتر است. این ناآرامی ها وخامت اوضاع اقتصادی یمن را آشكار و سوء ظن عمیق را درخصوص فساد كنترل نشده رژیم برانگیخت. این شورش ها در واكنش به مبارزه یك ساله دولت با اسلامگرایان مسلح نیز بود كه رژیم زمانی از آنها حمایت می كرد. اكنون تردید جدی درخصوص حق رژیم صالح برای حكومت بر یمن از سوی آنان ابراز می شود.
• دو دور مبارزه
از ژوئن سال ۲۰۰۴ نیروهای دولتی و قبیله ای كه از حكومت پول می گرفتند، نبرد ادامه دار و به صورت غیرمنتظره ای خونین را با گروهی به نام «جوانان معتقد» كه در استان سعدا در مرز عربستان سعودی مستقرند، به راه انداختند. جوانان معتقد كه تعداد آنها بین هزار تا سه هزار نفر تخمین زده می شود در حقیقت پیرو روحانی زیدی حسین الحوثی عضو پیشین پارلمان از حزب زیدی الحق (۱۹۹۷-۱۹۹۳) بودند. زیدیسم نوعی اسلام شیعی است كه در بلندی های شمال یمن رواج دارد. حكومت تلاش كرد مناقشه را كم اهمیت جلوه دهد، از همین رو صالح آن را در نیمه آوریل سال ۲۰۰۵ «عملاً شكست خورده» دانست. رسانه های مختلف و شهود عینی گواهی می دهند كه دست كم تا میانه ماه مه شمار كشته شدگان همچنان زیاد بود. اگرچه نمی توان ارقام جدید را استخراج كرد، دولت در ماه مه تعداد سربازان و شهروندان كشته شده در دو دور نبرد را ۵۲۵ كشته و ۲۷۰۸ كشته اعلام كرد. به نظر می رسد كه شمار واقعی بسیار بیش از این است و این ارقام تعداد شورشیان كشته شده را دربرنمی گیرد. عفو بین الملل گزارش می دهد كه اهداف غیر نظامی «مطابق گزارش نیروهای امنیتی با استفاده از سلاح سنگین و هلی كوپترهای مجهز به تیربار» مورد تهاجم قرار گرفته است. تعداد زیادی از خانه ها در حین نبرد تخریب شده است. برخی عامدانه و برخی به دلیل بمباران كور.
مركز دور نخست نبرد در سعدا بود، جایی كه الحوثی و پیروانش قادر به بمباران بی وقفه نیروهای دولتی از محل استحكامات كوهستانی خود بودند و قربانیان بسیاری به آنها تحمیل می كردند. در پیامد این امر دستگیری های گسترده در استان صورت گرفت و عفو بین الملل گزارش می دهد كه تعداد بی شماری از مظنونان به پیروی از الحوثی در حبس انفرادی دولت به سر می برند. حسین الحوثی در جریان یك درگیری در ماه سپتامبر سال ۲۰۰۴ كشته شد. تنش ها ظرف شش ماه پس از قتل الحوثی فروكش كرد. در این مدت رهبری جوانان معتقد به پدر كهنسالش بدرالدین منتقل شد.
در آغاز سال ۲۰۰۵ صالح بدرالدین الحوثی را به صنعا پایتخت یمن دعوت كرد تا یك توافق دائمی برای آزادی زندانیان و پرداخت غرامت به كشته شدگان و اموال خسارت دیده در طول نبرد پرداخت شود.
حكومت امیدوار بود كه تضمین هایی برای عدم تداوم شورش به دست آورد. بدرالدین به مدت دو ماه در صنعا باقی ماند. گزارش ها درخصوص نتیجه دقیق گفت وگوها متفاوت است. دولت ادعا كرد كه به او مصونیت اعطا شد، در حالی كه الحوثی ادعا كرد دولت به وعده خود مبنی بر آزادی زندانیان و توقف تعقیب هواخواهان شورش عمل نكرد. دو هفته پس از بازگشت وی به سعدا در ماه مارس یك ایستگاه پلیس و یك خودروی نظامی در مناطق مجاور مورد حمله قرار گرفتند. نبردهای شدیدی درگرفت و به سایر شهرها از جمله خیابان های پایتخت سرایت یافت. در حالی كه از میانه ماه مه آرامش حكمفرما بوده است و مذاكرات درخصوص احتمال تسلیم شدن بدرالدین الحوثی ادامه یافته است، وی همچنان آزاد است. فرزند دیگرش عبدالملك به نوشته شماره ششم جولای هفته نامه یمنی الوسط قسم خورده است كه تا آزادی زندانیان سایر نیروهای مسلح در كوه ها باقی می مانند.
• منشاء نامشخص
منشاء شورش الحوثی نامشخص باقی مانده است. مناقشه در تابستان سال ۲۰۰۴ در سعدا آغاز شد و اندكی پس از نماز جمعه مسجد اعظم صنعا كه معمولاً از تلویزیون پخش می شود، در پس زمینه ارتباط ماهواره ای با این مسجد پرچمی دیده شد كه عبارات «مرگ بر آمریكا و مرگ بر اسرائیل» روی آن به چشم می خورد. این نوشته آشكارا رژیم را به چالش می طلبید. رژیمی كه همكاری آن با تلاش های ضدتروریستی ایالات متحده بیش از آنچه رژیم مایل بود بازتاب مردمی و البته منفی پیدا كرده بود. اما از آنجا كه حسین الحوثی سابقه ایراد سخنان شدیداللحن علیه سیاست ایالات متحده در خاورمیانه را داشت، آشكار نیست كه روابط دولت یمن با ایالات متحده موجب برانگیختن واكنش الحوثی شده باشد. شماره نهم مارس هفته نامه الوسط اظهارات بدرالدین را درج كرده بود كه انگیزه فرزند او «حفظ اسلام بوده است.» اتهام رژیم این است كه جوانان معتقد به دنبال استقرار مجدد حكومت زیدیان هستند كه هزار سال (با وقفه های مختصر) تا سال ۱۹۶۲ بر شمال یمن حكومت كرده بودند. الحوثی به عنوان یك سید به طور تئوریك می توانست لقب امام را برای خود برگزیند. مطابق اتهام دیگری كه رواج یافته است، الحوثی امامت خود را اعلام كرده است. حوثی ها و حزب سیاسی سابق آنان حزب الحق هر دو این اتهامات سیاسی سنگین را رد می كنند.


احیای امامت ایده ای است كه اكثریت سنی یمن و بسیاری از اعضای قبایل زیدی با آن مخالفند. چیزی كه در تضاد با هدف انقلاب سال ۱۹۶۲ برای تضعیف قدرت قدیمی سیدها بر سایر زیدیان كه اعضای الیت مذهبی نیستند، قرار می گیرد. رئیس جمهور علی عبدالله صالح كه عضو قبایل زیدی است ولی افسر نظامی سابق محسوب می شود و در عین حال از سیادت برخوردار نیست این هدف را به خوبی برآورده می كند. در سال ۱۹۹۰ رهبران مذهبی زیدی از جمله برخی از اعضای دو حزب زیدی كنونی یمن كنفرانسی در صنعا برگزار كردند كه در آن اعلام شد، الزامی نیست كه سران حكومت از اعقاب حضرت محمد باشد و توافق شد كه «عادلان و اقویا» باید بر این كشور حكومت كنند. این اعلامیه البته تحت فشار صالح صادر شد.
در این كه پیروان حوثی تمایلی برای بازگرداندن امامت ندارند، تردید جدی وجود دارد. طبق نوشته الوسط در نه مارس بدرالدین امامت را در صورت وجود امام «حقیقی و مشروع» «برترین» نظام حكومتی برای یمن برشمرد. به گفته او در صورت عدم وجود امام هر معتقدی می تواند بر كشور حكومت كند. وقتی از بدرالدین پرسیده شد كه آیا صالح را حاكم مشروعی می داند، او سكوت كرد و به مصاحبه كننده گفت: «مرا در محذوریتی قرار ندهید.» این مخالفت او با رژیم و نه صحبت از امامت است كه در میان مخالفان بازتاب می یابد.
• شبكه پیچیده متحدان
در همین ماه آیت الله علی سیستانی دولت یمن را متهم كرد كه نوعی جنگ علیه جمعیت زیدی این كشور به راه انداخته است. اگرچه پیروان حوثی نیز سخنان مشابهی گفته اند، تفسیر رویارویی سنی و شیعه از مناقشه پیش گفته برداشتی ناصحیح است.
بد نیست كه زمینه تاریخی موضوع را مورد بررسی قرار دهیم. پیش از سال ۱۹۰۲ كشور یمن به دو كشور جمهوری عربی یمن (یمن شمالی) و جمهوری دموكراتیك خلق یمن (یمن جنوبی) تقسیم شده بود. مناطق سنی نشین كه در یمن جنوبی سابق قرار گرفته است به همراه بزرگترین شهر آن عدن از سال ۱۸۳۹ بخشی از امپراتوری بریتانیا بوده است. مدت كوتاهی پس از استقلال از بریتانیا در سال ۱۹۶۷ حكومت این قسمت خود را ماركسیستی اعلام كرد. اكثریت سنی های یمن پیرو مكتب شافعی هستند كه میانه رو است. اگرچه اكثریت كوچكی از سنی ها در شمال سابق قرار داشتند، حكمرانان تقریباً همیشه از فرقه زیدی بودند. از سال ۱۹۶۲ تنها یك رئیس جمهور سنی قدرت را به دست گرفته است. (۱۹۷۴- ۱۹۶۷) در كشور واحدی كه امروز یمن نامیده می شود، اگرچه زیدیان حدود بیست تا بیست و پنج درصد جمعیت را تشكیل می دهند، نظام سیاسی كشور را همچنان در اختیار دارند. ریاست جمهوری صالح اثباتی بر این مدعا است.
شیخ عبدالله بن الاحمر زیدی سرشناس اما غیرسیدی است كه در سرنگونی امامت زیدی و برقراری جمهوری عربی یمن نقش ایفا كرد. او كه رئیس سرآمد قبایل، سخنگوی پارلمان و رئیس اصلاح بزرگترین حزب سیاسی مخالف است، به عنوان دومین مرد قدرتمند كشور شناخته می شود. به رغم زیدی بودن او حزبش كاملاً تحت تاثیر دكترین سنی اخوان المسلمین است. جمهوریخواهان زیدی مانند صالح و احمر برای مقابله با تهدیدهای جنوب سابقاً كمونیست به یاری مسلمانان سنی به خصوص اخوان المسلمین چشم امید دوخته بودند.
قبایل زیدی شمال در كنار رهبران مذهبی از زمان انقلاب سال ۱۹۶۲ علیه نظام حكومتی مبتنی بر امامت و پایان جنگ داخلی كه در ادامه آن روی داد، در سال ۱۹۷۰ عموماً تبدیل به پایگاه عمده حمایت از حكومت شمالی شد. مدت كوتاهی پس از عقب نشینی مصریان از جنگ در سال ۱۹۶۷ قبایل شمالی تلاش كردند موقعیت خود در ارتش را مستحكم كنند و دامنه نفوذ سیاسی خود را گسترش دهند. چیزی كه به آنها قدرت بی سابقه ای داد. كنفدراسیون های قبایل شمالی (به خصوص كنفدراسیون هشید) به نفع رژیم صالح و علیه جنوب پیش از اتحاد و پس از آن در طول جنگ داخلی سال ۱۹۹۴ وارد جنگ شدند. تقسیمات سیاسی ملی در یمن مستقیماً براساس فرق مذهبی نیست بلكه براساس یك شبكه پیچیده از اتحادها براساس مصالح قبیله ای، اجتماعی و مذهبی بنا شده است.
منبع: MERIP
سارا فیلیپز
ترجمه: احسان صحافیان
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید