جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


نکته هایی درباره عوامل سازنده فیلم حکم


نکته هایی درباره عوامل سازنده فیلم حکم
• مسعود كیمیایی(كارگردان)
شكی نیست كه باید او را مولف اصلی و همه كاره فیلم بدانیم. حكم هم مثل فیلم های قبلی این فیلمساز، هر چه دارد و ندارد، آن چه هست و نیست، اوج ها و فرودها، قابلیت ها و كاستی ها و خلاصه اصلاً هویت و حضور و وجودش را از مسعود كیمیایی می گیرد. در تمام طول چهار دهه فیلمسازی مستمر، كیمیایی چهره اول و ستاره فیلم هایش بوده؛ حتی وقتی با ستاره های بزرگ و معتبر هر دوران كار كرده است. به همین دلیل وضعیت و كیفیت فیلم های او ارتباط مستقیمی با حال و روز و اوضاع و احوال سازنده شان دارد و افت وخیزهای فراوان و گاه غیرعادی فیلم های او - خصوصاً در سال های اخیر- را می شود مبنای نموداری برای توصیف و تشریح احوالات كیمیایی در هر سال و دهه ای قرار داد. خوشبختانه این طور به نظر می رسد كه موقع ساخت حكم اوضاع تا حدود زیادی روبه راه بوده است. كیمیایی پس از چند سال خستگی و تحمل فشارهای بیرونی و بی حوصلگی، بار دیگر ثابت می كند كه كارگردان كاربلد و قابلی است. حكم حتی برای آنها كه دوستش ندارند، تجربه بصری قابل اعتنایی است و كیمیایی با رجوع به دنیای سینما و الهام از ژانری كه دلبسته آن است، فیلمی ساخته كه در اغلب صحنه هایش می شود سلیقه ای سینمایی را پشت نماها و لحظه هایش به جا آورد. این بار هیچ لحظه و نمایی به حال خود رها نشده و كیمیایی قدر موقعیت های بالقوه فیلمش را دانسته است. به همین دلیل است كه حكم قبل از همه چیز فیلمی «تماشایی» است كه حاكی از قریحه و تجربه روزهای پختگی یك فیلمساز باسابقه است؛ كسی كه معلوم نیست گاهی در فیلم های ناكام این سال هایش این سلیقه و ذوق و توانایی در اجرای صحنه ها را كجا جا می گذاشت و گاهی در هر فیلم دو سه باری بیشتر استفاده اش نمی كرد. این بار در فیلم آخرش از این ویژگی ها استفاده كاملی كرده و فیلم متمایزی ساخته كه شاید چیزهایی كم داشته باشد، اما حس و حال و ذوق و سلیقه سینمایی كم ندارد؛ و این دقیقاً همان چیزهایی است كه دوستداران سینمای كیمیایی هیچ وقت نتوانستند فقدانش را در بعضی از فیلم های او با چیز دیگری عوض كنند.
• مسعود كیمیایی(فیلمنامه نویس)
در حكم، باز هم مثل همیشه، با دو كیمیایی متفاوت سروكار داریم؛ یكی كه فیلمنامه می نویسد و آن یكی كه این فیلمنامه را می سازد. تا به حال فقط فیلم های معدودی در كارنامه فیلمساز سراغ داریم كه كیمیایی فیلمنامه نویس را هم پا و هم توش و توان كیمیایی كارگردان داشته باشد، و حكم هم از این قاعده كلی مستثنی نیست. اصلاً گاهی انرژی و توان مضاعف كیمیایی كارگردان، صرف پوشاندن كاستی های فیلمنامه ای شده كه اصرار بی دلیل بر مولف بودن شاید مهم ترین دلیلش باشد؛ تفكیك فیلمنامه حكم از ترجمه بصری آن روی پرده به خوبی این موضوع را نشان می دهد. دیالوگ های خاص و منحصربه فرد كیمیایی كماكان در جای جای فیلم شنیده می شود و ابهام روایت و اتكا به كد و رمز و نشانه برای پیشبرد داستان هم هنوز جزء ویژگی های اصلی متن است. باید حكم را ببینید تا متوجه شوید كیمیایی چگونه موفق شده فیلمی بسازد كه در آن دیالوگ های عجیب و غریب و كم وكسری ها و ایرادهای داستان هایش به حسن و امتیاز فیلم تبدیل شود. موفقیتی كه بخش مهمی از آن را مدیون همراهان و عواملی است كه بهترین گروه فیلمسازی كیمیایی در سال های اخیر را تشكیل داده اند.
• علیرضا زرین دست (فیلمبردار)
زرین دست بعد از افت وخیزها و كم كاری های این چند سال، به فیلمی مثل حكم نیاز داشت تا در كنار فیلمساز باتجربه ای كه جنس و قابلیت تصویر را به خوبی می فهمد، یكی از بهترین فیلمبرداری های سال های اخیر را به نام خودش ثبت كند. تنوع بصری حكم، علاوه بر كارگردانی كیمیایی، بیش از هرچیز و هركس حاصل كار قابل توجه زرین دست است؛ چه آن جا كه باید قاب ها و عكس های ثابت و نماهای درشت صورت بازیگران را بگیرد و چه موقعی كه میزانسن های تركیبی و پیچیده فیلمساز را در چند سكانس به بهترین شكلی ثبت و ضبط می كند. بهترین صحنه ها و لحظه های حكم محصول این همكاری موفق است. شاید بشود گفت تكیه بر توان و تجربه زرین دست در یكی از اوج های كارش به كیمیایی اجازه داده تا به تصویر كشیدن میزانسن های دلخواهش را با خیال راحت به فیلمبردار باتجربه و خوش سلیقه اش بسپارد و خیالش از نتیجه كار راحت باشد. زرین دست هم این بار- برخلاف بعضی كارهای قبلی- خودش و دوربینش را كاملاً در اختیار كارگردان گذاشته تا دوباره ثابت كند یكی از خلاق ترین و بهترین فیلمبرداران سینمای ایران است.
• جعفر پناهی (تدوین)
همكاری كیمیایی با پناهی به عنوان تدوین گر حكم یكی از خبرسازترین اتفاق های دوران تولید فیلم بود. شاید برای اولین بار است كه كارگردانی در عنوان بندی ابتدای فیلم نام یكی از عوامل را با جمله ای توصیفی می آورد «تدوین: جعفر پناهی (كه به فیلم یاری رساند)». این كه پناهی چطور به آخرین فیلم كیمیایی یاری رسانده، به ضرباهنگ یكدست سكانس ها و انتخاب ساختاری هوشمندانه برای كنار هم گذاشتن آن همه نما و سكانس و موقعیت ظاهراً بی ارتباط معلوم می شود. كیمیایی البته ریسك بزرگی كرده كه راش هایش را به فیلمسازی از نسل و دنیایی دیگر سپرده و محصول نهایی كار پناهی و ذهنیت و ایده های تازه ای كه به ساختمان آشنای همیشگی فیلم های كیمیایی آورده، حاصل همین اعتماد است.نسخه ای كه در حال حاضر روی پرده است، تفاوت هایی با نسخه اصلی كار پناهی دارد كه چندان هم به سود او نیست. ایده شكستن ساختار خطی ماجرا- در فیلمی كه توان و جذابیتش را مدیون تصاویر وموقعیت های ظاهراً نامرتبط و متنوع است- كمك بزرگی به امروزی تر شدن آخرین ساخته كیمیایی كرده بود. نسخه فعلی طبعاً كمی ساده فهم تر و كلاسیك تر شده و اگر به پسند و رضایت عامه تماشاگران فكر كنیم، باید حق را به تهیه كننده و پخش كننده ای بدهیم كه احتمالاً الگوی مونتاژی نسخه دوم محصول فكر و محاسبات آنها است.
• كیوان مقدم (طراح صحنه و لباس)
فهمیدن این نكته كه طراحی هنری فیلمی مثل حكم تا چه حد محصول ذهن و سلیقه كارگردان است و چقدرش به كار مستقل طراح صحنه و لباس فیلم برمی گردد، در شرایط فعلی، كار آسانی نیست. كیمیایی در مقام مولف فیلم طبعاً بر تمام اجزای كارش نظارت و دخالت مستقیمی داشته و حكم با توجه به ارجاع های سینمایی متعددش به فیلم های محبوب فیلمساز، بخشی از این طراحی را از آن فیلم ها وام گرفته است. صرف نظر از حدس و گمان بی حاصل برای تعیین نقش فیلمساز و طراح هنری اش در حكم، سلیقه جاری در تك تك نماهای فیلم امتیازهای بی چون وچرای آن است. سلیقه و حس زیبایی شناسی قابل توجهی كه در چیدمان صحنه ها، انتخاب لوكیشن و وسایل صحنه و رنگ بندی دكورها و پس زمینه ها به خوبی خودش را نشان می دهد. غیر از این، لباس های فیلم هم نقش مهم و موثری در خلق دنیای ویژه حكم برعهده دارند و بخشی از موقعیت ها و شخصیت های مختلف داستان با همین لباس ها معنا پیدا می كنند. تركیب جوان های امروزی و مردان قدیمی در حكم خیلی با وضعیت و سن وسال فیلمساز و طراح هنری اش همخوانی دارد و می شود نقش ویژه هر كدام را با توجه به همین نكته مشخص كرد.
• عزت الله انتظامی (بازیگر)
اولین همكاری آقای بازیگر با كارگردانی كه در هدایت بازیگران مختلف نسل های مختلف كارنامه قابل اعتنایی دارد. انتظامی در نقشی نامتعارف بخشی از پرسونای همیشگی و آشنا و دوست داشتنی اش را به دنیای كیمیایی آورده و موفق ترین لحظه های بازی اش هم در همین تلاقی و تلفیق شكل می گیرد؛ آن جا كه گنگستر پیر فیلم با دیالوگ های خاص كیمیایی وارش دوباره همان آدم قالتاق تهرونی اصیلی می شود كه انتظامی بی تردید بهترین بازیگرش در تمام حافظه سینمای ایران بوده و هست. غیر از این، چیزی كه به بازی انتظامی در حكم تشخص می دهد، حضور احترام برانگیزی است كه كیمیایی خیلی خوب از آن در مسیر خلق شخصیت فیلمش استفاده كرده است. رضا معروفی- درست مثل بازیگرش عزت الله انتظامی- پیشینه ای دارد كه برای انتقالش به مخاطب نیاز چندانی به حرف و كلام و توضیح اضافی نیست. در عین حال رابطه مراد و مریدی و همراهی نسل ها كه از مایه های آشنای فیلم های كیمیایی است، این جا با حضور انتظامی در كنار چند بازیگر شاخص نسل جوان جنبه ای فرامتنی هم پیدا كرده است. احترام و توجهی كه شخصیت های فیلم برای رضا معروفی قائلند، بخشی از احترام همیشگی بازیگری ایران به یكی از باسابقه ترین و احترام برانگیزترین شمایل های بازیگری است.• پولاد كیمیایی (بازیگر)
باور این نكته كه پولاد كیمیایی- با سابقه چند حضور معمولی و فاقد جذابیت در فیلم های قبلی پدرش- در حكم به ستاره اول فیلم تبدیل شود، تا پیش از تماشای فیلم كمی دشوار است. پولاد كیمیایی در میان این همه بازیگر و ستاره از نسل های مختلف، خیلی از سكانس ها و موقعیت ها را مال خود می كند و میدان داری اش بین این جمع اسم و رسم دار اهمیت كارش را دوچندان كرده است. ابزار اصلی پولاد در این موفقیت، در وهله اول نگاه تلخ و باهوش و پرشیطنت و شرارت باری است كه گاهی بیشتر از همه دیالوگ های توصیفی فیلم می تواند شخصیت محسن را به مخاطب بشناساند. كیمیایی هم كه نشان داده قدر قابلیت چهره و نگاه آدم ها را در فیلم خوب می فهمد، ذره ای از این استعداد و قابلیت را هدر نكرده است.به نظر می رسد پولاد كیمیایی پس از حكم از سایه پدر خارج شده و می تواند بازیگری را مستقل از نام و ساخته های او دنبال كند. تجربه های بعدی نشان می دهد كه درخشش پولاد در حكم تا چه حد از قابلیت های بازیگری اش می آید و چقدر به شناخت و استفاده درست كارگردان بازیگرسازی برمی گردد كه طبعاً پسر خودش را بیشتر از بقیه می شناسد.
• لیلا حاتمی (بازیگر)
كارنامه بازیگری لیلا حاتمی در این سال ها می تواند الگوی مناسبی برای بازیگران هم نسل او و جوان ترهایی باشد كه بعد از او به این عرصه آمده اند. هیچ كدام از فیلم ها و نقش هایی كه لیلا حاتمی تا به حال بازی كرده، ناكام نمانده و این موضوع در سینمایی كه عواملش با ناكامی خو گرفته اند موفقیتی ویژه و قابل توجه است. شخصیت فروزنده در حكم یكی از خطرناك ترین انتخاب های حاتمی بوده كه حاصلش نشان می دهد محاسبات او این بار هم غلط از كار درنیامده است. سادگی و معصومیتی كه شخصیت فروزنده را در دنیای سیاه و كابوس زده حكم متمایز و تاثیرگذار می كند، انگ چهره و رفتار و گفتار حاتمی است و كیمیایی با این انتخاب وجه تازه ای به این شخصیت اضافه می كند. شكنندگی چهره و صدای حاتمی لازمه خلق شخصیتی است كه در اوج معصومیت ناچار به خشونت می شود. در واقع عصیان این شخصیت بدون توجه به سادگی كودكانه ای كه ویژگی اصلی شخصیت خود بازیگر است، می توانست فقط تصویری از یك شرارت و بزهكاری معمولی باشد، اما حضور لیلا حاتمی به آن ابعاد دیگری بخشیده كه فیلم و شخصیت برای تمایز و تاثیرگذاری به آن خیلی احتیاج داشتند.
• بهرام رادان (بازیگر)
تصور این كه بهرام رادان چنین نقشی را بدون توجه به نام و اعتبار سازنده فیلم پذیرفته باشد، كمی دور از ذهن است. شخصیت سهند روی كاغذ نقشی خنثی و بی خاصیت است كه فقط قرار است با حضورش یكی از آكسسوارهای اصلی صحنه باشد یا در بهترین حالت با رفتار و توصیف هایش به جلوه كردن شخصیت های دیگر فیلم كمك كند. رادان در كمال تعجب با حضورش توانسته نقشی با این اوصاف را از بی خاصیتی و حاشیه ای بودن نجات بدهد و در كنار دیگر شخصیت های تاثیرگذار و اصلی فیلم سهم و نقشی بیش از آنچه روی كاغذ می شد تصورش را كرد به آن ببخشد. هر چند صحنه های حذف شده حكم بر حاشیه ای بودن شخصیتش تاثیر گذاشته، اما در نهایت سهند فیلم حكم به هیچ شكلی نمی توانست شخصیتی موثر و به یادماندنی باشد. همین كه بهرام رادان توانسته خودش و نقش را از این بی كاركردی نجات بدهد و به تماشاگر تحمیل كند، برای بازیگرش امتیاز خوبی به همراه دارد. حكم آن قدر آدم جورواجور و موقعیت متنوع و تماشایی دارد كه سهند می توانست در هیاهوی حضورشان به كلی گم و ناپیدا شود؛ در فیلمی كه روی پرده است، خوشبختانه این اتفاق نیفتاده.
• خسرو شكیبایی (بازیگر)
خسرو شكیبایی با قبول نقشی كوتاه در فیلم آخر كیمیایی نسبت به كاشفش در سینما ادای دین می كند. موقعیت طنزآمیز و نگاه هجوآلود كیمیایی به دنیای تاریك و زیرزمینی تبهكاری در حكم باعث شده كه شكیبایی از اغراق و برون گرایی خاصی كه مشخصه آشنای بازیگری اوست، برای به بار نشستن این وجه فیلم استفاده مناسبی ببرد. وضعیت هجوآمیز این شخصیت ها كه اوجش در سكانس عروسی آخر فیلم است، با حذف نماهایی از آن در نسخه فعلی كمرنگ شده و این موضوع تا حدودی به جنس اجرای شخصیت حد میثاق هم لطمه زده است. شكیبایی در همان چند صحنه حضورش كاریكاتوری می سازد كه در تناقض با حرفه پر از خشونت و جدیتش موقعیت های بامزه و رقت انگیزی را شكل داده است. حد میثاق با بازیگری غیر از شكیبایی می توانست خیلی جدی تر از این باشد كه الان در فیلم می بینیم؛ جدیتی كه با نگاه تحقیرآمیز فیلمساز و مضحكه ای كه این آدم ها در آن غرق شده اند به كلی منافات داشت.
• رضا یزدانی (موسیقی)
حاشیه صوتی حكم همان طور كه از سلیقه و شناخت خوب كیمیایی از موسیقی انتظار داریم، كمك زیادی به كامل شدن دنیای مصنوع فیلم كرده است. تنوع صوتی و ترانه های فیلم، لذت بصری حاصل از تماشای حكم را كامل تر می كند و بخش عمده ای از این تركیب مناسب به صدای خاص و اجرای ارژینال یزدانی مربوط است. ترانه لاله زار با شعر خوب یغما گلرویی در طول فیلم و روی تیتراژ پایانی تاثیری دارد كه نشان می دهد كیمیایی تا چه حد به نقش و كاركرد ترانه در فیلمش اشراف داشته و انتخاب رضا یزدانی هم حاصل همین شناخت و اشراف است. بعد از دیدن و شنیدن آن همه موقعیت و شخصیت تازه و نامتعارف و پس از سكانس تاثیرگذار انتهایی فیلم، شنیدن متن كامل ترانه لاله زار با صدای رضا یزدانی بدرقه مناسبی برای تماشاگران فیلم است؛ البته اگر ماموران وظیفه شناس و تماشاگران عجول سالن های سینما بگذارند.

نیما حسنی نسب
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید