شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


بازیگری‌ متعلق‌ به‌ تمامی‌ نسل‌ ها


بازیگری‌ متعلق‌ به‌ تمامی‌ نسل‌ ها
آلفردو پاچینو در ۲۵ آوریل‌ سال‌ ۱۹۴۰ در جنوب‌ محله‌ برانكس‌ نیویورك‌ در خانواده‌یی‌ ایتالیایی‌ متولد شد . آلفردو تنها دو سال‌ داشت‌ كه‌ پدر و مادرش‌ از یكدیگر جدا شدند و بنابراین‌ او با مادر و مادربزرگش‌ زندگی‌ می‌ كرد . از همان‌ دوران‌ كودكی‌ علاقه‌ خاصی‌ به‌ صحنه‌ و تئاتر داشت‌ و معلمهای‌ او كه‌ از علاقه‌ و استعدادش‌ آگاهی‌ یافته‌ بودند، از آلفردو در تئاترهای‌ مذهبی‌ كه‌ در مدرسه‌ اجرا می‌ شد استفاده‌ می‌ كردند . آل‌ پاچینو خودش‌ در خصوص‌ اینكه‌ چه‌ تئاتری‌ بر وی‌ تاثیر فوق‌ العاده‌یی‌ داشته‌ است‌ به‌ نمایش‌ مرغ‌ دریایی‌ نوشته‌ چخوف‌ كه‌ در چهارده‌ سالگی‌ اجرای‌ آن‌ را دیده‌ است‌ اشاره‌ می‌ كندكه‌ او را در تصمیمش‌ مبنی‌ بر ادامه‌ تئاتر بیش‌ از هر زمان‌ دیگری‌ مصمم‌ كرده‌ بود .
آلفردو تلاش‌ فراوانی‌ داشت‌ برای‌ ورود به‌ مدرسه‌ تئاتر اما برای‌ این‌ امر احتیاج‌ به‌ پول‌ داشت‌ و او كه‌ از خانواده‌یی‌ فقیر به‌ شمار می‌ رفت‌ این‌ امكان‌ را نداشت‌، بنابراین‌ برای‌ گذران‌ زندگی‌ به‌ كارهای‌ مختلفی‌ از جمله‌ باربری‌ در اسكله‌ كشتیرانی‌ نیز پرداخت‌. در فاصله‌ بین‌ پیدا كردن‌ كار نیز آل‌ به‌ كارهای‌ غیر قانونی‌ كشیده‌ می‌ شد و از جمله‌ اینكه‌ در ۲۱ سالگی‌ به‌ جرم‌ حمل‌ اسلحه‌ غیر مجاز توسط‌ پلیس‌ دستگیر شد و ۳ روز را در بازداشت‌ گذراند . آل‌ شدیدا دلبسته‌ مادرش‌ بود و زمانی‌ كه‌ در ۲۲ سالگی‌ مادرش‌ را از دست‌ داد آنقدر این‌ ضربه‌ روحی‌ برای‌ او سنگین‌ بود كه‌ دچار افسردگی‌ شد و مدتی‌ را درآسایشگاه‌ روانی‌ گذراند.
آل‌ پس‌ از پشت‌ سر گذاشتن‌ این‌ بحران‌ با جدیت‌ بیشتری‌ به‌ كار تئاتر پرداخت‌ و ۴ سال‌ زمان‌ لازم‌ بود تا او به‌ بزرگترین‌ مدرسه‌ بازیگری‌ آمریكا یعنی‌ آكتورز استودیو پای‌ گذارد، جایی‌ كه‌ بزرگانی‌ چون‌ مارلون‌ براندو و پل‌ نیومن‌ را در خود پرورش‌ داده‌ بود و البته‌ موسسی‌ چون‌ چارلی‌ چاپلین‌ را داشت‌ و كسی‌ چون‌ استدلا آدلر شیوه‌ استدلا آدلر را درآنجا تدریس‌ می‌ كرد.
به‌ هر حال‌ ورود به‌ این‌ مدرسه‌ بازیگری‌ برای‌ هر كسی‌ كه‌ عاشق‌ این‌ كار بود آرزو بود و آل‌ پاچینو نیز از این‌ فرصت‌ به‌ خوبی‌ استفاده‌ كرد و پیشرفت‌ او در كار تئاتر بسیار عالی‌ بود و او زیر نظر استراسبرگ‌ یكی‌ از بزرگترین‌ استادان‌ تئاتر در آكتورز استودیو پیشرفت‌ بسیار خوبی‌ داشت‌، بطوری‌ كه‌ پس‌ از چند اجرا برای‌ نمایش‌ «سرخپوستی‌ كه‌ برانكس‌ را می‌ خواهد» توانست‌ جایزه‌ obie را از آن‌ خود كند و همین‌ موفقیت‌ او در تئاتر بود كه‌ باعث‌ شد نظر كارگردانان‌ سینمایی‌ نیز به‌ او جلب‌ شود و برای‌ نخستین‌ تجربه‌ سینمایی‌ اش‌ :من‌ ناتالی‌» در سال‌ ۱۹۶۹ دعوت‌ شد و پس‌ از آن‌ در فیلم‌ وحشت‌ در نیدل‌ پارك‌ محصول‌ ۱۹۷۰ دعوت‌ شد اما كاری‌ كه‌ باعث‌ پیشرفت‌ برق‌ آسای‌ آل‌ پاچینو در حرفه‌ بازیگری‌ خصوصا در سینما شد انتخاب‌ او برای‌ ایفای‌ نقش‌ مایكل‌ كورلئونه‌ در فیلم‌ مشهور پدر خوانده‌ بود. نكته‌ جالب‌ توجه‌ در اینجاست‌ كه‌ تنها اصرار فرانسیس‌ فورد كاپولا كارگردان‌ فیلم‌ عاملی‌ برای‌ حضور وی‌ در این‌ فیلم‌ شد و تهیه‌ كننده‌ گان‌ به‌ هیچ‌ وجه‌ با حضور او موافق‌ نبودند و مخالفت‌های‌ فراوانی‌ با این‌ انتخاب‌ كاپولا داشتند، اما كاپولا كه‌ بازی‌ آل‌ پاچینو را در صحنه‌ برادوی‌ دیده‌ بود تردیدی‌ در انتخاب‌ او نداشت. حتی‌ در این‌ بین‌ بازیگران‌ مطرح‌ و محبوبی‌ چون‌ رابرت‌ رد فورد، مایكل‌ اونیل‌ و جك‌ نیكلسون‌ مد نظر روسای‌ استودیو بودند اما كاپولا كه‌ آدمی‌ یك‌ دنده‌ بود بر سر انتخاب‌ خود پافشاری‌ كرد و جالب‌ تر اینكه‌ آل‌ پاچینو در نخستین‌ تستهای‌ بازیگری‌ اش‌ اصلا خوب‌ عمل‌ نمی‌ كرد، اما زمانی‌ كه‌ شانس‌ به‌ كسی‌ رو كند حتی‌ قدرتمندترین‌ تهیه‌ كنندگان‌ هم‌ قادر به‌ جلوگیری‌ از آن‌ نیستند.
به‌ هر حال‌ پدر خوانده‌ با حضور آل‌ پاچینو ساخته‌ شد و مارلون‌ براندو ستاره‌ مغرور هالیوود نیز هنگام‌ فیلمبرداری‌ از حضور آل‌ حمایت‌ كرد و همین‌ امر هم‌ باعث‌ شد تا ترس‌ آل‌ پاچینو از حضور مقابل‌ غول‌ بازیگری‌ چون‌ براندو بریزد و از همان‌ اولین‌ صحنه‌ فیلمبرداری‌ كه‌ قرار بود در یك‌ رستوران‌ چند نفر را به‌ قتل‌ برساند آنقدر قدرتمند ظاهر شد كه‌ تهیه‌ كنندگان‌ نیز به‌ انتخاب‌ كاپولا آفرین‌ گفتند.
پس‌ از موفقیت‌ در فیلم‌ پدرخوانده‌ بارها نامزد دریافت‌ جایزه‌ اسكار شد كه‌ از آن‌ جمله‌ می‌ توان‌ به‌ نامزدی‌ اسكار برای‌ دو فیلم‌ پدر خوانده‌ در سالها ۱۹۷۲ و ۱۹۷۴ اشاره‌ كرد ونامزدی‌ برای‌ فیلم‌ سرپیكو در سال‌ ۱۹۷۳ و نامزدی‌ برای‌ اسكار بخاطر بازی‌ در فیلم‌ بعدازظهر نحس‌ در سال‌ ۱۹۷۵ اشاره‌ كرد كه‌ آل‌ پاچینو خیلی‌ خوش‌ اقبال‌ نبود .
شهرت‌ و موفقیت‌ آل‌ پاچینو به‌ آن‌ مرحله‌ رسیده‌ بود كه‌ او حتی‌ بازی‌ درنقشهای‌ بسیار مهمی‌ چون‌ فیلم‌ كرایمر علیه‌ كرایمر را نپذیرفت‌ و این‌ نقش‌ به‌ داستین‌ هافمن‌ رسید كه‌ با آن‌ توانست‌ جایزه‌ اسكار بهترین‌ بازیگر نقش‌ اول‌ را به‌ دست‌ آورد .
البته‌ این‌ شهرت‌ ناگهانی‌ و یك‌ شبه‌ تا حد زیادی‌ برای‌ آل‌ پاچینو دردسر ساز شد و باعث‌ شد كه‌ او در مصرف‌ مشروبات‌ الكلی‌ افراط‌ كند وهمین‌ امر هم‌ باعث‌ شد، تا برای‌ مدتی‌ از ایفای‌ نقشهای‌ قابل‌ توجه‌ دور بماند و البته‌ شكست‌ چند فیلم‌ او در گیشه‌ باعث‌ شد كه‌ او تا حد زیادی‌ دچار مشكلات‌ روحی‌ روانی‌ شود، اما با ایفای‌ نقش‌ در فیلم‌ صورت‌ زخمی‌ ساخته‌ برایان‌ دی‌ پالما محصول‌ ۱۹۸۳ او دوباره‌ به‌ اوج‌ بازگشت.
ایفای‌ نقش‌ یك‌ قاچاقچی‌ كوبایی‌ كه‌ ناگهان‌ به‌ ثروت‌ و قدرت‌ می‌ رسد و همین‌ موضوع‌ باعث‌ می‌ شود كه‌ او دست‌ به‌ كارهای‌ خشونت‌ آمیز و وحشتناكی‌ بزند بار دیگر ثابت‌ كرد كه‌ آل‌ پاچین‌ گزینه‌ بسیار خوبی‌ برای‌ نقش‌ اول‌های‌ ضد قهرمان‌ است. اما شكست‌ فیلم‌ انقلاب‌ باعث‌ شد تا مدتی‌ آل‌ پاچینو دوباره‌ به‌ صحنه‌ برادوی‌ بازگردد، كاری‌ كه‌ همواره‌ اذعان‌ كرده‌ است‌ خیلی‌ بیشتر از سینما دوست‌ دارد. بازگشت‌ آل‌ پاچینو به‌ تئاتر بسیار قدرتمندانه‌ بود و او توانست‌ دوباره‌ خود را بازیابد و البته‌ حد تعادلی‌ نیز در استفاده‌ از مشروبات‌ الكلی‌ پیدا كند و شخصیتی‌ متعادل‌ تر پیدا كند و در سال‌ ۱۹۸۹ با ایفای‌ نقش‌ در فیلم‌ دریای‌ عشق‌ دوباره‌ به‌ سینما بازگشت. سال‌ بعد در سومین‌ قسمت‌ از پدرخوانده‌ ایفای‌ نقش‌ كرد، فیلمی‌ كه‌ به‌ هیچ‌ وجه‌ در حد دو قسمت‌ اول‌ خود نبود و نتوانست‌ نظر كارشناسان‌ را به‌ خود جلب‌ كند، اما در همان‌ سال‌ در فیلم‌ دیك‌ تریسی‌ به‌ ایفای‌ نقش‌ پرداخت‌ كه‌ نقشی‌ بسیار متفاوت‌ و البته‌ با گریمی‌ بسیار عجیب‌ بود و یك‌ نامزدی‌ اسكار دیگر را برایش‌ به‌ همراه‌ داشت‌.
اما به‌ نظر می‌ رسید با تمام‌ موفقیتهای‌ آل‌ پاچینو در دریافت‌ جوایز مختلف‌ در تئاتر، سینما و هفت‌ بار نامزدی‌ اسكار و محبوبیت‌ و شهرتی‌ غیر قابل‌ وصف‌ یك‌ چیز همچنان‌ برایش‌ یك‌ كمبود به‌ شمار می‌ رفت‌ و آن‌ دریافت‌ جایزه‌ اسكار بود و او را تبدیل‌ به‌ یكی‌ از بدشانس‌ ترینها در هالیوود كرده‌ بود تا اینكه‌ بالاخره‌ آل‌ پاچینو در این‌ زمینه‌ هم‌ به‌ موفقیت‌ رسید و در سال‌ ۱۹۹۳كه‌ برای‌ هشمین‌ بار نامزد دریافت‌ اسكار شده‌ بود، بخاطر فیلم‌ بوی‌ خوش‌ زن‌ توانست‌ جایزه‌ اسكار بهترین‌ بازیگر مرد را از آن‌ خود كند و این‌ جایزه‌ آنقدر برای‌ آل‌ پاچینو خوشحال‌ كننده‌ بود كه‌ رازی‌ را كه‌ چند سال‌ بود پنهان‌ كرده‌ بود فاش‌ كرد و اعلام‌ كرد كه‌ از یك‌ ازدواج‌ غیر رسمی‌ چند سال‌ پیش‌ صاحب‌ دختری‌ شده‌ است‌ كه‌ طی‌ این‌ سالها این‌ موضوع‌ را پنهان‌ كرده‌ بوده‌.
با كسب‌ این‌ جایزه‌ هر چند خیلی‌ دیر اما فصل‌ جدیدی‌ در كارنامه‌ بازیگری‌ آل‌ پاچینو گشوده‌ شد، به‌ هر حال‌ بازیگران‌ بزرگ‌ هم‌ در مراحلی‌ از كار خود احتیاج‌ به‌ دلخوشی‌ و تشویق‌ دارند و حتی‌ بازیگر نقش‌ پدرخوانده‌ هم‌ از این‌ قاعده‌ مستثنی‌ نبود.
آل‌ پاچینو كه‌ همواره‌ عاشق‌ تئاتر و خصوصا عاشق‌ نمایشنامه‌ های‌ شكسپیر بود به‌ سراغ‌ یكی‌ از دغدغه‌های‌ اصلی‌ اش‌ یعنی‌ ساخت‌ فیلمی‌ وام‌ گرفته‌ از آثار شكسپیر رفت‌، كه‌ در سال‌ ۱۹۹۶ این‌ آرزو را تحقق‌ بخشید هرچند كه‌ این‌ فیلم‌ كاملا شخصی‌ هیچگاه‌ اجازه‌ نمایش‌ عمومی‌ نیافت‌، اما مطمئنا یكی‌ از تامل‌ برانگیز ترین‌ فیلم‌ها در خصوص‌ شكسپیر بود كه‌ بیشتر به‌ این‌ موضوع‌ پرداخت‌ كه‌ مردم‌ عادی‌ در غرب‌ تا چه‌ حد با آثار شكسپیر آشنایی‌ دارند.
طی‌ سالهای‌ اخیر همواره‌ حضور آل‌ پاچینو در هر فیلمی‌ باعث‌ اعتباری‌ برای‌ آن‌ فیلم‌ شده‌ است‌ هر چند كه‌ او نیز گاهی‌ در انتخابهایش‌ دچار اشتباه‌ می‌ شود كه‌ از آن‌ جمله‌ می‌ توان‌ به‌ ایفای‌ نقش‌ در فیلم‌ جیگلی‌ اشاره‌ كرد كه‌ نامزدی‌ تمشك‌ طلایی‌ در قسمت‌ بدترین‌ بازیگر نقش‌ دوم‌ مرد را برای‌ او به‌ همراه‌ داشت‌ . اما حضور قدرتمند او در فیلمی‌ نظیر بی‌ خوابی‌ كه‌ او شخصیتی‌ خاكستری‌ را ایفا كرد كه‌ مرتبا در بین‌ خوبی‌ و بدی‌ در نوسان‌ بود یا نقش‌ منفی‌ او در فیلم‌ تاجر ونیزی‌ كه‌ در نقش‌ یك‌ سوداگر سنگدل‌ یهودی‌ به‌ ایفای‌ نقش‌ پرداخته‌ بود از نكات‌ برجسته‌ كاری‌ او در هزاره‌ جدید به‌ شمار می‌رود .
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید