شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


بی‌باک آخرین فیلم رزمی جت‌لی


بی‌باک آخرین فیلم رزمی جت‌لی
بی‌باک داستان یکی از شناخته شده‌ترین افسانه‌های هنرهای رزمی چین، هوئویو آنجیا، آخرین فیلم کونگ‌فوی جت‌لی می‌باشد.جت‌لی پرجنب و جوش‌ترین ستاره سینما است که من تاکنون دیده‌ام. هنگامی‌که مصاحبه ما شروع شد، این بازیگر بر روی صندلی‌اش پرید و چهارزانو نشست و مثل بچه‌های کوچک به این‌طرف و آن‌طرف نگاه می‌کرد.در طی مصاحبه حرکات شیطنت‌آمیز او ادامه داشت. او وقتی با شور و حرارت با زبان چینی اصیل درباره موضوعات مختلف از باورهای معنوی خود گرفته تا آرزوهایش برای دخترش و هم‌چنین فیلم بی‌باک صحبت می‌کرد، دستانش دائما در حرکت و اشاره بود.لی که در زندگی واقعی بدون هیچ صحبتی چهره‌ای بشاش و خنده‌رو دارد با چهره معمولاً عبوس افسانه هنرهای رزمی، هوئویو آنجیا که او در فیلم جدیدش، بی‌باک به تصویر درآورده است فاصله بسیاری دارد. در حقیقت او بیشتر یک راهب بسیار بشاش را در ذهن من یادآور می‌شود تا یک ستاره سینما.
با این وجود این بازیگر ۳۶ ساله دلایل بسیاری برای سرحال و شاداب بودن دارد. بی‌باک در روزهای اخیر طوفان بزرگی در چین برپا کرده است و فروش خوبی هم داشته است.
لی با خنده عمیقی گفت: ”خیلی خوب است که ما چنین پاسخی دریافت کردم. اما برای من این اهمیتی ندارد. آنچه که اهمیت دارد این است که اغلب مردم فیلم را تماشا خواهند کرد. فیلم‌سازی صرفاً برای کسب درآمد نیست این کار برای انتقال پیام‌های با ارزش به بینندگان نیز صورت می‌گیرد.“
”البته فشار زیادی به من وارد می‌شد چرا که هر کسی که اطراف من بود می‌خواست تا با این‌کار پول بسازد. اما من احساس می‌کنم که در زندگی فرد باید بر باورهایش پافشاری داشته باشد و در برابر سختی‌ها از خود مقاومت نشان دهد.“
در جریان این حرفه، لی با بازی در نقش اساتید افسانه‌ای کونگ‌فو مانند وونگ فئی هونگ و فونگ سای یوک، و همچنین هوئو بنیانگذار مدرسه هنرهای رمزی جینگ وومن آوازه‌ای برای خود دست و پا کرده است.
و بنابراین نباید در کارش اضطراب و دلهر‌ه‌ای احساس نماید. با این‌حال این نقش خصوصیات منحصربه‌فرد و ویژه‌ای داشت چرا که لی سال گذشته اعلام کرده بود که بی‌باک آخرین فیلم رزمی او خواهد بود و پس از آن به پروژه‌ای دیگر مشغول خواهد شد.
می‌گفت که این تصمیم را بدین دلیل گرفته است که او در این ژانر چیز دیگری برای ارائه و اثبات کردن ندارد. ”من اساساً تمام مطالب را در این نوع فیلم‌ها بیان کرده‌ام و اینک وقت آن است که به حیطه‌های دیگری وارد شوم.“
بی‌باک حتی بدون در نظر گرفتن انگیزه‌هائی که به‌علت آخرین فیلم کونگ‌فوی او بودن در پشتش وجود داشته است، فیلمی است که لی با شور و هیجان خاصی در آن کار کرده است. علت این امر آن است که هوئو علاوه بر اینکه یکی از افسانه‌های هنرهای رزمی چینی بوده است، هموطنی بوده که شهرت خود را با ارتقاء هنرهای رزمی و دمیدن روح میهن پرستی در چین در زمانی‌که کشور به‌علت فساد و تباهی فلج شده بود به‌دست آورده است.
با در نظر گرفتن این جنبه، لی آئینه مطلوبی برای به تصویر کشاندن این فرد افسانه‌ای است. گذشته از همه اینها، چیزی‌که لی را برای ساخت این فیلم ملهم ساخت خبری بود که او را شوکه کرد. در سال ۲۰۰۳، ۰۰۰/۲۰۸ جوان در چین اقدام به خودکشی کردند.
او می‌گوید: ”در آن‌زمان این سؤال برایم مطرح شد که چه چیزی می‌تواند باعث شود که آنها به این سادگی زندگیشان را تسلیم نمایند، به همین دلیل بود که تصمیم گرفتم فیلمی درباره هوئویو آنجیا بسازم تا ارزش زندگی را به آنها یادآور شوم.“
او از این‌که می‌بایست حدود ۴۰ دقیقه از فیلم سانسور و حذف می‌شد، مأیوس و دلخور شد. ”البته من ترجیح می‌دادم که فیلم به‌صورت اصلی و اولیه‌اش باقی می‌ماند تا بتوانیم زندگی هوئو را با جزئیات بیشتری نشان دهیم.“
لی به‌عنوان مثال یکی از صحنه‌هائی که در نسخه نهائی حذف شد را ذکر می‌کند که در آن هوئو در حین بالا رفتن از سکوئی بلند برای مبارزه با حریف به‌صورت نگران‌کننده‌ای پاش سر می‌خورد.
لی شرح می‌دهد: ”بینندگان ممکن است تعجب کنند که او چرا در این صحنه این‌قدر از بالا رفتن می‌ترسد. این صحنه ترس او از ارتفاع را نشان می‌دهد. این یکی از جزئیات مهم است چرا که نشان می‌دهد که هر کسی یک نقطه‌ضعف دارد. لی علی‌رغم شخصیت پرجوش و خروش، اعتقادات نسبتاً عمیق و ریشه‌داری دارد. او می‌گوید: ”گاهی اوقات پیش می‌آید که مردم به من می‌گویند امپراطور کونگ‌فو. مردم واقعاً فکر می‌کنند که من یک امپراطور هستم. اما هنگامی‌که با دید عمیق به قضیه نگاه کنیم، متوجه می‌شویم که این عنوان صرفاً یک توهم است و براساس کارهائی که من در گذشته انجام داده‌ام ساخته شده است.
”به‌نظر من گذشته دیگر اهمیتی ندارد. من ترجیح می‌دهم که به آینه نگاه کنم.“
او به‌گونه‌ای کلیشه‌ای اما زیبا اعتقاد دارد که عشق بر همه چیز فائق می‌آید، به‌خصوص عشق به خانواده.
او ضمن بحث درباره خطرات غافل شدن از کسانی‌که به آنها عشق می‌ورزیم همان‌طور که هوئو در فیلم مرتکب این‌کار می‌شود، می‌گوید: ”عشق هیچ محدودیت و هیچ دشمنی ندارد“.
”گاهی اوقات، آنقدر سرمان شلوغ می‌شود که از خانواده خود غافل می‌مانیم و تنها زمانی متوجه می‌شویم که دیگر خیلی دیر شده است. وقت خود را اول باید به خانواده خود اختصاص دهید و پس از آن به سایرین، شامل دوستان، همکلاس‌ها و...“.
”اگر از خانواده خود غافل شوید، چطور امکان دارد که از دوستان خود مراقبت نمائید؟“
تعجبی ندارد که خانواده لی در نهایت اهمیت برای او قرار دارند (او یک دختر پنج‌ساله در کنار همسرش نینا که سابقاً هنرپیشه بوده دارد).
او با خنده از گذشته یاد می‌کند: ”برخوردی که هوئویو آنجیا با دخترش دارد، دقیقاً مثل برخورد من با دخترم است. من عادت داشتم که او را پشت سر خودم بگذارم و سواری بدهم تا اینکه آن‌قدر رشد کرد و سنگین شد که دیگر نمی‌توانستم این‌کار را انجام دهم.“
او که خودش یک ستاره بزرگ است آیا موافقت خواهد کرد که دخترش هم در آینده به عرصه کار نمایش وارد شود؟
وی می‌افزاید: ”من احساس می‌کنم که ما به‌عنوان والدین باید همیشه به تصمیمات بچه‌هایمان احترام بگذاریم. من ترجیح می‌دهم که او خودش برای خودش تصمیم بگیرد و در آینده هر کاری که می‌خواهد را انجام دهد.“
”اما مسئله مهمتر این است که من اطمینان حاصل کنم که او ارزش مشورت کردن را درک کرده باشد.“
”او بسیار خردمندانه می‌گوید: ”در دنیای امروز هرکسی تمایل دارد که فقط به خودش فکر کند و هنگامی‌که مورد توهین قرار می‌گیرد. بسیار سخت و دفاعی برخورد می‌کند. اگر همه ما بتوانیم بیاموزیم که توهین‌ها را امری فردی در نظر نگیریم و زود تسلیم نشویم، جهان جای بهتری خواهد شد.“
در ادامه لی درباره نحوه تولید فیلم برنامه‌هایش صحبت می‌کند.
● این فیلم چه تفاوت‌هائی با فیلم‌های هالیوودی شما دارد؟
فکر می‌کنم دنیائی از تفاوت در این بین وجود دارد. وقتی یک فرد حقیقی همانند هوئویو آنجیا را به تصویر می‌کشید همه چیز فرق می‌کند. من در طی سال‌های متمادی فیلم‌های زیادی در هنگ‌کنگ، اروپا و ایالات متحده ساخته‌ام اما دائماً در جست‌وجوی موضوعی بوده‌ام که بتواند به‌صورت مناسبی فلسفه هنرهای رزمی چه هستند. و یک رزمی‌کار از آنها چه می‌خواهد... نشان دهد. فکر می‌کنم این فیلمی است که این خواسته را به ثمر می‌رساند.
● چرا این فیلم و چرا این زمان؟
سال‌هاست من تأکید داشته‌ام که خشونت تنها وسیله حل مشکلات نیست. گزارشگران غربی همه از من ایراد می‌گیرند که من که چنین عقیده‌ای دارم، چرا هنوز فیلم‌های خشن می‌سازم. فکر می‌کنم هیچ‌کدام از فیلم‌های من آنچه که من واقعاً به آن اعتقاد دارم را نشان نمی‌دهند. سخن درستی است و اینکه فکر می‌کنم که کار درستی که می‌تواند به من برای دستیابی به این هدف کمک کند را پیدا کرده‌ام. من سال‌هاست که می‌خواهم این کار را انجام دهم. ممکن است که ما در زمینه متولدشدنمان در این دنیا نقشی نداشته باشیم اما اینکه چگونه در این دنیا زندگی می‌کنیم کاملاً تحت اختیار خودمان است. همه ما باید اشتیاق و انگیزه زندگی داشته باشیم و باید بتوانیم آنچه که فکر می‌کنیم و آنچه که اعتقاد داریم را بیان کنیم.
● این شاهکار خودتان را چطور می‌بینید؟
من فکر می‌کنم این فیلمی است که فلسفه شخصی من در زندگی را بیان می‌کند. من در زندگی به نقطه‌ای رسیده‌ام که احساس می‌کنم برای بیان تفکراتم شور و اشتیاق زیادی دارم. هیچ‌کس نمی‌داند که در آینده چه اتفاقی می‌افتد. من حتی نمی‌دانم آیا قادر خواهم بود که در آینده فیلم‌های دیگری را هم بسازم یا نه. زندگی غیر قابل پیش‌بینی است.
● آیا در کارتان دوباره به آسیا باز خواهید گشت؟
نه لزوماً. بی‌باک رویائی بود که به حقیقت رسید فکر می‌کنم در آینده تنها ۵۰ درصد وقت و انرژی‌ام را به فیلم‌سازی اختصاص خواهم داد. من به نقطه‌ای رسیده‌ام که احساس می‌کنم می‌توانم کارهای دیگری هم انجام دهم. شبیه زمانی که ۱۶ ساله بودم و ۵ عنوان قهرمانی ملی پی‌درپی را در هنرهای رزمی کسب کردم و تصمیم گرفتم به آن‌کار پایان دهم و به ساخت فیلم بپردازم. این بدان علت بود که من به خودم و سایرین ثابت کرده بودم که قادر به انجام آن‌کار هستم. اینک با ساخت این فیلم احساس می‌کنم که اینجا بخش پایانی دوره ساخت فیلم‌های هنرهای رزمی برای من است.
● این بخش پایانی در چه حسی است؟
اجازه دهید تأکید کنم که فیلم هنرهای رزمی و فیلم‌های حادثه‌ای دو چیز جدا از هم هستند. حادثه می‌تواند به‌صورت مدرن و در میان خیابا‌نهای شهر انجام شود، منظور من از فیلم هنرهای رزمی چیزی همانند سریال وونگ فئی هونگ (روزی روزگاری در چین) است. من احساس می‌کنم که زمان پایان دادن به صرفاً این بخش در زندگی‌ام رسیده است.
● برنامه‌هایتان پس از ساخت این فیلم چیست؟ آیا کلاً کارتان را عوض می‌کنید؟
چیزهای زیادی وجود دارد که من همیشه آرزوی انجامشان را داشتم. خودم را آماده کرده‌ام اما نمی‌خواهم اطلاعات زیادی درباره نحوه فعالیت‌هایم در آینده بروز دهم. وقتی آنها را انجام دادم متوجه خواهید شد. بالاخره خواهید فهمید. در قلب من چیزهای بسیار زیادی وجود دارندکه منتظر هستم انجامشان دهم.
● آیا باز هم پروژه امپراطور چین را انجام خواهید داد؟
احتمالاً خیر. فیلم‌های بسیار زیادی وجود دارند که می‌خواهم انجام دهم، داستان‌های بسیار زیاد و موضوعات بسیار فراوان. اما مشخص است که انجام همه آنها غیرممکن است. ساخت یک فیلم به‌صورت یک شاهکار و کار درخشانی بسیار دشوار است و عوامل بسیاری باید در ارتباط با هم کار کنند تا این امر محقق شود.
● در زمان فیلمبرداری فیلم ایا حادثه یا آسیب‌دیدگی برای شما پیش آمد؟
اجتناب از آسیب‌دیدگی در فیلم‌هائی شبیه این بسیار دشوار است. ما راهکارهای پیشگیری کننده بسیاری به‌کار می‌گیریم. اما حوادث باز هم اتفاق می‌افتند. من در این زمینه تجربه زیادی دارم اما در ۱۶ ژوئن سال گذشته از یک سکوی بلند سقوط کردم. یک حادثه غیرقابل اجتناب بود.
● آیا حس می‌کنید بی‌باک بخش پایانی مناسبی برای شما باشد؟
من یک بودائی هستم. من عقیده دارم در هر کاری ابتدا باید تمام تلاشتان را بکنید و سپس و به‌دنبال نتیجه آن بروید. فکر می‌کنم این فیلم در مکان‌های بسیار و برای تماشاگرانی با زمینه‌های فرهنگی متفاوت نمایش داده خواهد شد و بسته به محلی که آنها زندگی می‌کنند و اصالتی که دارند تفاسیر متفاوتی از آن به‌عمل خواهد آمد. احساس می‌کنم در این فیلم تمام تلاشم را انجام داده‌ام و این مهمترین مسئله است.
● می‌توانید نقشی که توسط بتی‌سون، بازیگر زن مقابل شما در این فیلم، بازی شد را برای ما توصیف کنید؟
فکر می‌کنم پشت سر هر مرد موفقی، زنی وجود دارد که از او حمایت می‌کند. هوئویو آنجیا سختی‌های زیادی را در زندگی تحمل کرد و شخصیت بتی پناهگاه امن او بود. درست همانطور که من همیشه همسرم را به‌عنوان بزرگ‌ترین و مهمترین حامی خود می‌دانسته‌ام.


همچنین مشاهده کنید