یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


برای پسر محبوب سینمای ایران


برای پسر محبوب سینمای ایران
مدتی است که موج جدیدی از ستاره کشی در فضای مطبوعاتی کشور علیه ستاره‌های سینما به راه افتاده که البته تیر پیکان بیشتر منتقدین به سوی ستاره‌ گیشه سینمای ایران، محمدرضا گلزار نشانه رفته است، به این بهانه که این بازیگر مردمی، نان تیپ و قیافه‌اش را می‌خورد و به همین خاطر است که فیلم‌های او در گیشه می‌فروشد، به راستی چرا باید این‌چنین عمل کنیم؟ «ایرانی‌ها آدم‌های عجیبی هستند، شاردن فرانسوی که سال‌ها قبل به ایران سفر کرده بود در سفرنامه خود می‌نویسد: «ایرانی‌ها، دو دسته‌اند، گروهی که از پیشرفت و موفقیت همسایه‌شان خوشحال می‌شوند و گروهی که چشم دیدن پیشرفت دیگران را ندارند. این بخشی از جامعه‌شناسی شخصیتی ایرانیان است» شاید به همین خاطر است که امیرکبیر در حمام فین کاشان کشته شد و می‌بینیم که هر از چند گاهی اسطوره‌هایی البته در اندازه‌های کوچکتر در هنر و ورزش مورد هدف و در معرض نخبه‌کشی قرار می‌گیرند. همین چند سال پیش بود که سعید فائقی معاون وقت سازمان تربیت‌بدنی در برابر هتاکان به علی دایی گفته بود: «در هیچ جای دنیا به اندازه ایران، شکستن اسطوره رواج ندارد.»
در عرصه سینما، تلویزیون و تلویزیون ملی در طول سه دهه اخیر، جوانان بسیاری در این عرصه اثبات کردند که چیزی از هنرپیشه‌های قدیمی کم ندارند، جوانانی که باعث فروش بیشتر فیلم‌های بعد از انقلاب شدند، آنهایی که شاید سن و سالی نداشتند، اما انگیزه، نشاط و طراوت جدیدی را به سینمای ایران دمیدند و باعث فروش و رونق دوباره سینمای ایران شدند چرا که صنعتی که فروش نداشته باشد، معنایی ندارد و یکی از این ستاره‌های نوظهور ایران که درا ین صنعت موفق بود، گیتاریست جوانی است از یک خانواده متوسط، که پا به عرصه سینما گذاشت.
شاید اکنون برخی نشریات غیرخصوصی با نگاه مدیریت دولتی از آنجایی که سینمای خصوصی را بر نمی‌تابند و فروش یک تهیه‌کننده بخش خصوصی را قبول نمی‌کنند پیشرفت چنین بازیگرانی را و یا فروش چنین فیلم‌هایی را برنتابند، چرا که آنها دغدغه کاغذ، آگهی و فروش ندارند. مجله غیرخصوصی، روزنامه غیرخصوصی و بنیاد سینمایی غیرخصوصی نمی‌تواند مشکل بخش خصوصی را درک کند و به همین خاطر است که هرگاه دلشان خواست به خودشان جرات می‌دهند تا فردی را تخریب کنند و مطلب منفی بنویسند، بدون این‌که اطلاعی از زندگی او داشته باشند .
محمدرضا گلزار به هیچ چیز نمی‌نازد جز خدمتی که برای فرهنگ ایران انجام داده است. او از یک خانواده ثروتمند نیست، او رشد و پیشرفت خود را مدیون هیچ سازمان یا روزنامه یا بنیاد سینمایی غیرخصوصی هم نیست، اکنون شاید به راحتی در یک ساختمان غیرخصوصی و در مجله غیرخصوصی بتوان، محمدرضا گلزار و یا نسل او را به چالش کشید و یا برخی از نشریات را زرد و مشکی و... نامید، اما اگر بپذیریم این سخن مقام معظم رهبری را که تولید و فعالیت اقتصادی مهمترین عرصه سال‌های اخیر است، پس بازیگری که چون یک سرباز و یک کارگر موجب فروش بیشتر یک فیلم در شرایط امروزی سینمای ایران می‌شود، نیز باید مورد تقدیر قرار بگیرد.
اگر کاریکاتور محمدرضا گلزار هم باعث فروش مجله‌‌ ما می‌شود، پس نباید به قیافه او خرده گرفت، نکته دیگر این است که فراموش نکنیم، آدم‌های حرفه‌ای باید رفتار حرفه‌ای داشته باشند، بکن باوئر زمانی که به همراه تیم ملی آلمان به ایران آمده بود با هیچ شبکه و خبرنگاری گفتگو نکرد، چرا که با شبکه FDZ کشورش قرارداد داشت، به این خاطر که او یک حرفه‌ای بود و باید حرفه‌ای عمل می‌کرد. پرسش این است اگر حضور یک بازیگر در یک تیم ورزشی موجب درآمدزایی است؟ پس چرا نباید این درآمد و یا مقداری از آن در اختیار او قرار گیرد؟ «چرا که مدیریت این درآمد بیش از هر کس حق خود اوست» فراموش نکنیم در سالی که قرار است، وحدت ملی داشته باشیم، باید تخریب یکدیگر را کنار بگذاریم. از غریبه‌ها که انتظاری نیست، اما از «همشهری»‌ها توقع این است که ساز مخالف نزنند.
«بیل گیتس مدیر موفق مایکروسافت می‌گوید: همواره پیشرفت دیگران را وسیله‌ای برای پیشرفت خود قرار دادم». ما هم می‌توانیم این‌گونه باشیم، حتی ظاهر آراسته دیگران نمی‌تواند ما را عصبانی کند. «گلزار» گلزار است، همان طور که دی کاپریو، دی کاپریوست، با یک تفاوت بزرگ که گلزار یک ایرانی است. در حال حاضر سینمای ایران بیش از هر زمان دیگری نیاز به مخاطب دارد و هر کسی که بخواهد مخاطب زیادی را جذب نماید، با عنوان یک اسطوره باید به کمک سینما بیاید. اگر بازیگری باعث آشتی تماشاگران با سینما شود، نباید به او خرده گرفت که چرا سیمایش زیباست، هر پدیده‌ای که موجب آشتی مردم و سینماست را باید به فال نیک گرفت، چرا که خدمت به فرهنگ ایرانی است. ای کاش مجله‌های غیرخصوصی، خصوصی می‌شدند تا آن گاه معلوم شود که در مقابل کوبیدن ستاره‌های سینمای ایران افکار عمومی چگونه واکنش نشان می‌دهد.
در چند سال اخیر جوانگرایی در مدیریت کشور شعار همه شده است، همان طور که در ریاست جمهوری، در شهرداری و... انجام شد، چه اشکالی دارد که در سینما هم این اتفاق خوش یمن روی می‌دهد.
چه بهتر که رسانه را ابزار تصفیه حساب‌های شخصی خودمان نکنیم و بیاییم یاد بگیریم، مجله‌ای که خصوصی نیست و با پول مردم ساختمان‌هایش بالا رفته، متعلق به همه مردم است، پس باید عقیده مردم را هم در نظر گرفت. مردم گلزار را دوست دارند، به همین خاطر برای دیدن فیلم‌هایش به سینما می‌روند. رمز ماندگاری گلزار چشم و ابرو و سیمای او نیست، رمز ماندگاری‌اش برخورد او با مردم است. او زمانی که در گروه آریان بود، در کنسرت‌هایش، نگاه و نفس مردم را حس می‌کرد، زمانی که در سالن‌های والیبال، بازی می‌‌کند، هزاران جفت چشم را حس می‌کند که به او احترام می‌گذارند و او هم، این گونه عمل می‌کند. این مردم هستند که تشخیص می‌دهند ، چرا گلزار در گیشه موفق است و به قولی نجات‌دهنده گیشه‌هاست. در مقابل تشخیص «مردم» ایستادن و به آن احترام ننهادن فرجام خوشی را برای یک رسانه در پی نخواهد داشت.
منبع : مجله خانواده سبز


همچنین مشاهده کنید