شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

شبانی حضرت محمد (ص)


شبانی حضرت محمد (ص)
شبانی و دامداری از روزگاران كهن از جمله اشتغالات و حرفه‏های رایج جامعه بشری بویژه در اجتماعات بدوی و روستایی بوده است. هر خانواده به طور طبیعی تعدادی، هر چند اندك، دام (گوسفند، گاو، شتر و غیره) با مقاصد اقتصادی و معیشتی نگاهداری می‏كرده و معمولا نوجوانان و جوانان، آنها را به چراگاه و مراتع می‏برده و شبانگاه به روستا برمی‏گردانده‏اند و حتی گاهی به سبب زیادی دام و فقدان نیروی انسانی كافی در درون خانواده، فرد و یا افرادی را به اجیری و مزدوری می‏گرفته‏اند و آنان در برابر دریافت دستمزد دامداری و شبانی می‏كرده و از گاو و گوسفند و شتر، مراقبت می‏كرده‏اند.
یكی از موضوعاتی كه ناقلان اخبار و سیره‏نویسان، درباره زندگانی رسول‏اكرم‏صلی الله علیه وآله بدان پرداخته و سخنان نسبتا فراوان در آن باره گفته و احیانا در این زمینه از حدود ادب خارج شده‏اند موضوع چوپانی و شبانی آن حضرت در دوره نوجوانی و جوانی و پیش از بعثت است. از آن احادیث چنان برمی‏آید كه نقالان و قصه‏پردازان از این موضوع، اصلی كلی ساخته و پرداخته‏اند كه بنابرآن، گویا، همه پیامبران و رسولان حق تعالی باید دوره‏ای از عمر خویش را به شبانی بگذرانند تا برای تصدی امر خطیر رسالت‏شایستگی یابند!
ما در این مقال، موضوع شبانی پیامبران را در چهار عنوان بررسی می‏كنیم:
۱) اصل شبانی و دامداری به عنوان وسیله امرار معاش و زندگانی.
۲) اجیر شدن برای دیگری به همین هدف و مقصد.
۳) چوپانی پیامبران به طور عام و پیامبر اكرم صلوات‏الله علیه و علیهم اجمعین به طور خاص برای تمرین و یادگیری مسؤولیت پیامبری و تحصیل برخی كمالات روحی و نفسانی.
۴) شبانی پیامبر اكرم برای مكیان و اجیر شدن او برای قریش به قصد تامین معاش و گذران زندگی.
▪ اول: شبانی و دامداری
تردیدی نیست كه انسان از بدو پیدایی خود در روی زمین برای آن كه زنده بماند به غذا و طعام نیاز داشته و برای سیر كردن شكم خود و تامین معیشت نیازمند كار و كوشش بوده است و طبیعی‏ترین كار در آن زمینه، كشاورزی و دامداری و امثال آن بوده است وانگهی پیامبران خدا، بعد بشری داشته و از این نظر مانند دیگر آحاد انسان برای زنده ماندن، كار و تلاش می‏كردند و احیانا از طریق كشاورزی و گوسفندداری و شبانی، زندگی می‏گذرانده‏اند. ابراهیم خلیل الرحمان علی نبینا و آله علیه‏السلام با ساره دختر خاله‏اش ازدواج كرد. او كه زنی ثروتمند و صاحب گوسفندان فراوان بود، همه آنها را در اختیار ابراهیم علیه السلام قرار داد و او با سر و سامان دادن به آنها و حسن نگهداری، مال و منال فراوان به دست آورد و در شهر كوثا وضع هیچ كس بهتر از او نبود. (۱)
درباره شبانی پیامبر اكرم‏صلی الله علیه وآله نیز روایات متعددی نقل شده است. جابربن عبدالله گوید: در مرالظهران نزد رسول‏الله‏صلی الله علیه وآله بودیم در حالی كه گوسفند و قوچ می‏چرانید. پیامبر فرمود: بر شما باد گوسفند سیاه كه پاكیزه‏تر است. پرسیدند: آیا شما گوسفند شبانی كرده‏اید؟ فرمود: آری، و هل نبی الا رعاها: آیا پیامبری بوده كه گوسفندچرانی نكند؟! (۲)
از عمار رضی‏الله عنه نقل شده كه گفت: روزی گوسفندان خانواده‏ام را به چرا برده بودم و محمدصلی الله علیه وآله هم شبانی می‏كرد به آن جناب گفتم: آیا مایل هستید تا به فخ برویم كه آن جا مرتع و سبزه‏زاری درخشنده و نیكو است؟ پیامبر فرمود: آری برویم. فردای آن روز به آن جا رفتم. محمدصلی الله علیه وآله پیش از من به آن جا رسیده بود اما گوسفندانش را از آن مرتع و علفزار دور نگاه داشته و نمی‏گذاشت وارد چراگاه شوند تا مرا دید فرمود چون با تو قرار گذاشته بودم خوش نداشتم پیش از آمدن تو گوسفندان را بچرانم. (۳)
طبرسی در تفسیر آیه «و منهم من یلمزك فی الصدقات...» (توبه /۵۸): «و برخی از آنان در خصوص صدقه‏ها و زكات، بر تو طعنه می‏زنند و خرده می‏گیرند» می‏نویسد: رسول خدا غنایم جنگ حنین را قسمت می‏كرد. مردی پیش آمد و گفت: مگر فرمان خدا آن نیست كه صدقات را به فقرا و بینوایان بدهید؟ پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: آری، چنین است. آن مرد گفت: پس چرا همه آنها را به شبان‏ها و گوسفندچرانان می‏دهید؟ پیامبر اكرم فرمود: «ان نبی‏الله موسی كان راعی غنم‏»: «پیامبر خدا موسی، گوسفندچران بود». وقتی آن مرد برگشت كه برود رسول‏الله فرمودند: از این مرد برحذر باشید. (۴)
جابر از ابوجعفر باقرعلیه السلام حكایت كرد كه رسول‏اكرم فرمود: پیش از بعثت‏به گوسفندان و شترانی كه به چراگاه برده بودم می‏نگریستم - و هیچ پیامبری نیست مگر آن كه شبانی كرده است - می‏دیدم آن زبان‏بسته‏ها كه آرام و در جای امن قرار داشتند و چیزی به ظاهر موجب رمیدن آنها نبود ناگهان بدون سبب و علت معلوم، آن گوسفندان و شتران از جا می‏پریدند و رم می‏كردند و من هماره درشگفت‏بودم و با خود می‏گفتم جریان چیست و سبب رمیدن آن زبان‏بسته‏ها كدام است؟ تا این كه جبرئیل حدیث كرد كه آن در نتیجه ضربتی است كه در قبر بر كافر فرود می‏آید و جز انس و جن همه جانداران آن را احساس می‏كنند و صدای آن ضربت را می‏شنوند. پناه به خدا از عذاب و شكنجه قبر. (۵)
در نقلی دیگر داستان‏گونه و در زمینه شق‏صدر پیامبرصلی الله علیه وآله چنین آمده است: داشتم گوسفندان را شبانی می‏كردم كه گرگی پیدا شد گفتم تو در این جا چه می‏كنی؟ گفت: تو چه می‏كنی؟ گفتم: من گوسفندان را شبانی می‏كنم. گفت: تو راهت را بگیر و برو، من گوسفندان را جلو راندم گرگ در میان گوسفندان افتاد و ناگهان گوسفندی را بكشت... (۶)
به مفاد حدیث دیگر آن زمان كه پیامبر سی‏وهفت‏ساله بوده و در میان كوههای مكه شبانی می‏كرده است مردی را می‏دیده كه به وی نوید رسالت و پیامبری می‏دهد. (۷) و براساس حدیثی دیگر، آن وضع موقعی پیش آمده كه پیامبرصلی الله علیه وآله گوسفندان ابوطالب را به چرا می‏برده است. (۸)
ابوهریره روایت كرده كه رسول خدا فرمود: «ما بعث الله عزوجل نبیا الا راعی غنم...» (۹) : خداوند عزوجل جز گوسفندچران را پیامبر نكرده است.!
این است نمونه‏ای از نقل‏های تاریخی و حدیثهای داستان گونه مشعر بر این كه پیامبران الهی و رسول اكرم‏صلی الله علیه وآله همگی برهه‏ای از عمر شریفشان را به شبانی و گوسفندچرانی سپری كرده‏اند و هر چند كه سند برخی از آنها محل كلام و احیانا متن آنها نیز آشفته است لیكن ما به لحاظ آن كه ناممكن نیست كه پیامبران و رسول گرامی ما در خانواده خود و برای اداره زندگی شخصی شبانی و گوسفندچرانی كرده باشند، از مناقشه در این باب چشم می‏پوشیم و به بحث دیگر كه مهمتر است و در ترسیم سیمای درست از پیامبران خدا مؤثرتر است می‏پردازیم.
▪ دوم: شبانی و اجیری برای دیگران
بحث دوم، شبانی پیامبران و رسول گرامی خدا و اجیر دیگران شدن است و در این باب، سخن از پیامبران با كلام از زندگانی رسول‏الله‏صلی الله علیه وآله تفاوت دارد. زیرا در قرآن كریم درباره شبانی موسی برای شعیب‏علیهماالسلام آیاتی صریح و روشن داریم مبنی بر این كه موسی‏علیه السلام مدت ده سال اجیر شعیب‏علیه السلام شد تا برای او شبانی كند، و پس از انقضای مدت مقرر با همسرش راهی وطن خود شد و در طور سینا به رسالت و نبوت برانگیخته گردید. (۱۰)
به زعم ما هر انسانی برای اداره زندگی خود، باید كار و كوشش كند اعم از پیامبران و یا دیگران; و شبانی و گوسفندداری برای خود و یا دیگری از جمله راههای تحصیل معیشت‏حلال است. و هیچ كار شرافتمندانه‏ای، ننگ و عار نیست لیكن این مساله در محیط اشرافی مكه و درباره رسول اكرم‏صلی الله علیه وآله فرق می‏كند.
قرآن مجید، پندار جاهلانه مشركان مكه و جز آنان را كه كار و كوشش را برای پیامبران عیب می‏دانستند و انتظار داشتند كه آنان نخورند و برای زندگی روزمره خود تلاش نكنند به شدت محكوم كرده است.
گفتند: این رسولان را چه شده كه طعام می‏خورند و در بازارها راه می‏روند...؟ ما پیش از تو رسولانی نفرستادیم مگر آن كه آنان طعام می‏خوردند و در بازارها راه می‏رفتند. (۱۱)
سخن ویژه درباره رسول اكرم‏صلی الله علیه وآله آن است كه اگر چه او ممكن است در خانواده خود و برای مادر رضاعی و یا جد و عمویش شبانی كرده باشد لیكن او برای احدی به عنوان اجیر و مزدور شبانی و چوپانی نكرده است.
یعقوبی در این باب كلامی شیوا و صریح دارد: «و لا كان اجیرا لاحد قط‏» (۱۲) : او هرگز اجیر و مزدور كسی نشده است.
به نظر می‏آید راز این نكته آن باشد كه جاهلیت‏بر پندارهای واهی و تخیلات استكباری، كار و كارگر را تحقیر و توهین می‏كند چنان كه یتیمان و مردمان بیكس در آن محیطها مورد بی‏توجهی و بی‏مهری شدید قرار می‏گرفتند. در نظامهای جاهلی، ثروتمندان غالبا از راه رباخواری و بهره‏كشی از زحمتكشان فربه‏تر می‏شوند و در همان حال كار و كارگر را تحقیر می‏كنند. و خداوند متعال خواسته است دشمنان پیامبرصلی الله علیه وآله را پیشاپیش خلع سلاح كند و جلو یاوه‏سرایان مكه را بگیرد.
در این جا ذكر این نكته لازم است كه هر چند محمدصلی الله علیه وآله یتیم بوده لیكن خداوند متعال جدی مثل عبد المطلب كه وی را ابراهیم ثانی می‏خواند (۱۳) و نیز ابوطالب عموی بزرگوارش را به سرپرستی او گماشته است. و نیز اگر چه او از مال دنیا بهره زیادی نداشته است اما هرگز به مشركان مكه نیز محتاج نبوده است و این همان نكته‏ای است كه خصم در طی قصه‏پردازی، آن را جاسازی كرده است.
ابوهریره می‏گوید: خداوند با عزت و جلالت، جز چوپان و شبان را به پیامبری برنینگیخت. از آن حضرت سؤال شد شما چطور یا رسول‏الله؟ فرمود: «انا رعیتها لاهل مكهٔ بالقراریط‏»: من برای مردم مكه با دریافت قیراطهایی، چوپانی و شبانی كرده‏ام.» (۱۴)
«قراریط‏» را جمع قیراط دانسته‏اند و آن، اجزایی از درهم و دینار، و پول سیم و زر است كه با آن اشیای ناچیز و ارزان قیمت می‏خریدند. (۱۵) و به قولی: قیراط در بیشتر بلاد، نصف یك درهم است و در شام، یك بیست و چهارم. (۱۶)
و سویدبن سعید گفت: رسول‏الله هر گوسفند را به یك قیراط شبانی می‏كرد.! (۱۷) ابراهیم حربی گفت: قراریط نام جایی است در مكه زیرا قراریط به عنوان پول سیم و زر در میان عرب، شناخته شده نیست وانگهی در برخی احادیث آمده است كه آن حضرت فرمود: من برای خانواده‏ام به قیراطهایی شبانی كرده‏ام و عادتا هیچ فردی برای شبانی خانواده‏اش دستمزد نمی‏گیرد. در برخی احادیث‏به جای «قراریط‏» «اجیاد» آمده است و آن مؤید این است كه قراریط نام جایی است نه پول سیم و زر. و از سویی دیگر، عرب جایی به نام قراریط نمی‏شناسد پس قطعا مراد از آن واژه، پول زر و سیم است پس شبانی برای خانواده نبوده بلكه برای مردم مكه بوده است و مؤید آن روایت‏بخاری است كه: «كنت ارعاها ای الغنم علی قراریط لاهل مكه‏»: من گوسفندچرانی می‏كردم بر قیراطهایی برای مردم مكه. (۱۸)
ابن حجر، میان آن احادیث كه در برخی «بقراریط‏» و در بعض دیگر «علی قراریط‏» و در سومی «لاهل مكه‏» و در چهارمی «غنم اهلی‏» آمده است، به نحوی جمع كرده است. بدین بیان كه او برای خانواده‏اش بدون دستمزد و اجرت و برای دیگران با دریافت مزد و اجر، شبانی می‏كرده است! و مقتضای جمع ابن‏حجر آن است كه هر «نوع شبانی بی‏مزد و با دستمزد تحقق داشته است و چنین چیزی موقوف بر ثبوت نص و نقل در آن زمینه می‏باشد. (۱۹)
ابن جوزی می‏نویسد روایت‏شبانی محمدصلی الله علیه وآله برای مردم مكه را فقط بخاری از ابن‏هریره نقل كرده است و او در این باب منفرد است. و همان نكات مذكور درباره قراریط را آورده است. (۲۰)
استاد مرتضی عاملی می‏نویسد: مورخان نوشته‏اند: محمدصلی الله علیه وآله در بنی‏سعد، شبانی كرده است و برای خانواده خود نیز دامداری فرموده است و نوشته‏اند برای مردم مكه هم چوپانی كرده است و حدیث‏بخاری را شاهد آورده‏اند اما ما در صحت قصه تردید داریم چون بعید است پیامبر در برابر مزدی كه حتی پیرزنان بدان رغبت ندارند به شبانی بپردازد. اولا: یعقوبی، نص و روایتی صریح در نفی اجیر شدن آن حضرت در طول زندگانی، آورده است. ثانیا: متن روایات، كه حكایت از یك واقعه می‏كنند اختلال و تناقض دارند و همین، سبب شده كه علما در توجیه و تفسیر آن حادیث‏به دست و پا بیفتند و اگر سند آن حدیث‏های صحیح می‏بود می‏شد به آن توجیهات دل بست.
استاد عاملی، وجود واژه‏هایی علی قراریط، بقراریط، لاهلی، لاهل مكه و اجیاد را دلیل اختلال و تناقض متن حدیث دانسته است. (۲۱)
بیهقی در این جا به حدیث دیگری پرداخته است مشعر بر این كه رسول اكرم به امر اجیر شدن خود در جریان سفر شام اعتراف فرموده است.
«آجرت نفسی من خدیجهٔ سفرتین بقلوص‏»: (۲۲) در دو سفر، خودم را اجیر خدیجه كردم به یك شتر جوان. (۲۳)
این حدیث علاوه بر تعارضش با نقل یعقوبی مبنی بر نفی اجیری رسول‏الله برای احدی به طور مطلق، تاریخ بیش از یك سفر با سرمایه خدیجه را یادآوری نمی‏كند وانگهی در سند، ربیع‏بن بدر واقع است و دانشمندان رجالی او را به شدت محكوم كرده‏اند.ابن‏حجر او را ضعیف دانسته است. ابن معین گفت: او چیزی نیست. قتیبه و ابوداود هم او را تضعیف كرده‏اند. نسایی حدیث او را متروك دانسته و جوزجانی حدیثش را سست‏شمرده است و ابوحاتم گفت: با حدیث او سرگرم نشوید و آن را رها كنید و ابن‏عدی گفت‏حدیث‏های او و روایات كسانی را كه از او نقل حدیث می‏كنند پی نگیرید. (۲۴)
اما راجع به ابوهریره، بحثی باز نمی‏كنیم و خواننده را به كتابهای اضواء علی السنهٔ المحمدیه و شیخ المضیرهٔ ابوهریره هر دو از استاد ابوریه دانشمند و نویسنده مصری، و كتاب ابوهریره از شرف‏الدین عاملی، ارجاع می‏كنیم.
نكته جالبتر آن كه یعقوبی آن جمله طلایی را درباره پیوند خدیجه با محمد صلی الله علیه و آله آورده است: «وانه ما كان مما یقول الناس انها استاجرته بشی‏» (۲۵) : آنچه مردم گویند كه خدیجه با مزدی، محمدصلی الله علیه وآله را اجیر گرفته بود، واقعیت ندارد. نتیجه آن كه شبانی محمدصلی الله علیه وآله و دیگر انبیای الهی به اقتضای محیط و شرایط زندگی، امری عادی می‏تواند باشد و حتی اجیر شدن پیامبری مثل موسی‏بن عمران كلیم‏الله نیز پذیرفتنی است لیكن در خصوص حضرت محمدصلی الله علیه وآله به نص كلام یعقوبی و با ملاحظه ضعف‏ها و تناقض‏های موجود در حدیثها، به ضرس قاطع می‏توان گفت كه آن حضرت برای مردم مكه شبانی نكرده و اجیر نشده است و چنان نقلها، یاوه‏های نقالان و قصاص عصر اموی است كه برای شكستن شخصیت محمدصلی الله علیه وآله توسط علم و دین به دنیافروشان جعل و وضع شده است.
▪ سوم: شبانی و رسالت
سومین نكته در احادیث‏شبانی پیامبران و اساسی‏ترین دیدگاه ما در این بحث، رابطه شبانی با رسالت و نبوت است كه گویا چنان چیزی از شرایط پیامبری و از مقدمات ضروری آن بوده است! و برخی نویسندگان معاصر در آن زمینه قلمفرسایی و سعی كرده‏اند ساختار شخصیتی پیامبران و رسولان حق تعالی را در پرتو شبانی، توجیه كنند. آنان امر شبانی و چوپانی را چه از نظر خلوت‏گزینی و اندیشه و چه از جهت ابتلا به زبان بسته‏هایی كه گردآوری آنها و سر و كله زدن با آنها صبر و حوصله فراوان لازم دارد به حیات معنوی و اخلاقی پیامبران ربط داده‏اند.
ـ حدیث:
مروان‏بن مسلم از عقبه، از امام صادق‏علیه السلام روایت كرده است: «ما بعث الله قط نبیا حتی یسترعیه الغنم یعلمه بذلك رعیهٔ الناس‏»: (۲۶) خداوند هیچ پیغمبری برنینگیخت مگر آن كه او را به شبانی و چوپانی گوسفندان واداشت تا بدان وسیله رعیت‏داری به ایشان بیاموزد.
هیكل با در نظر گرفتن مجموعه احادیث‏شبانی می‏نویسد: آنچه محمدصلی الله علیه وآله را بیشتر از هر چیز به تفكر وامی‏داشت اشتغال او به گوسفندچرانی در دوران صباوت است كه بعد از بعثت‏به غبطه از آن حالت‏یاد می‏كرد و خود را همانند موسی و داودعلیهماالسلام شبان می‏دانست زیرا چوپان گوسفندان، دلی ذكی و روحی لطیف و با رافت دارد. در روزها به بیابانهای گسترده می‏نگرد و شبها به آسمانها نظاره می‏كند و با نگرش به ستارگان فروزان مجالی برای اندیشه می‏یابد. او به این عوامل و آیات می‏نگرد تا پشت‏سر آنها را ببیند و برای این جهان تفسیری پیدا كند... (۲۷)
در كتاب سیره حلبی در فلسفه شبانی، چنین می‏خوانیم: حكمت الهی ایجاب می‏كند كه مرد وقتی به شبانی گوسفندان می‏پردازد از آن نظر كه گوسفند ضعیفترین و پراكنده‏ترین بهایم است اقدام به چنان كاری، مایه آرامش و سكون دل می‏شود و قلب انسان مملو از لطف و مهر و رافت می‏گردد و چنان شخصی اگر از شبانی گوسفند به مردم‏داری و رعیت‏پروری بپردازد اولا: حدت طبیعی در وجود او از بین می‏رود و ثانیا: از ظلم و ستم غریزی فاصله می‏گیرد! پس او در معتدلترین حالات و عادلانه‏ترین وضع قرار می‏گیرد. (۲۸)
استاد سبحانی با در نظر گرفتن سخنان پیش‏كسوتان سیره و تاریخ‏نگاری، در این باب بیانی مفصلتر دارد. از جمله می‏نویسد: پیامبران بخشی از عمر خود را پیش از رسیدن به مقام نبوت در چوپانی و شبانی می‏گذراندند. مدتها در بیابان‏ها به تربیت‏حیوانان اشتغال می‏ورزیدند تا در طریق تربیت انسان‏ها شكیبا و بردبار باشند و تمام مصایب و سختیها را آسان بشمارند زیرا اگر شخصی توانست دشواری‏های تربیت‏حیوان را كه از نظر هوش و فهم با انسان قابل مقایسه نیست‏بپذیرد قطعا خواهد توانست گمراهان را كه شالوده فطرت آنان را ایمان به خدا تشكیل می‏دهد برعهده بگیرد.
علت دیگر دوری از جامعه فاسد و منحط مكه و سومین دلیل فرصت مطالعه صفحه زیبای آسمان و اوضاع ستارگان است كه برای او در شبانی میسر بود. (۲۹)
محمدباقر مجلسی در ضمن بحثی چنین می‏نویسد: به حكمت الهی، شبانی در زندگی پیامبران مقدمه‏ای قرار داده شده است تا آنان بتوانند بعدا راعی و شبان مردم باشند و امت‏ها، رمه ایشان به حساب آیند. (۳۰)
چنانت كه ملاحظه می‏كنید از قدیمترین قرن اسلامی تاكنون غالب مورخان و سیره‏نگاران و نویسندگان هماوا با یكدیگر شبانی را در زندگانی انبیای عظام و پیغمبران اسلام به همین دیدگاه نگریسته‏اند. برخی با ذكر متن حدیث و برخی دیگر با توضیح و بیان در صحت و درستی آن تردید نكرده‏اند و كمتر كسی بدین نكته توجه كرده كه اگر پیامبران الهی و بویژه پیامبر اكرم‏صلی الله علیه وآله صاحب خلق والا و صبر و شكیب و صلابت و استقامت و دیگر كمالات خلقی و رفتاری بوده‏اند همه آن كمالها در پرتو وحی و تعلیم و تربیت آسمانی بوده است و بس و هرگز هیچ یك از آن كمالات نمی‏تواند به مساله شبانی مربوط باشد.
سوكمندانه باید گفت: دشمنان و بدخواهان پیغمبر اكرم‏صلی الله علیه وآله از دورترین زمان یعنی عصر بعثت وقتی در ترور شخص آن حضرت ناكام ماندند به توهین و ترور شخصیت آن رسول عظیم‏الشان پرداختند و نسبتهای جنون، یتیمی تحقیرآمیز و آن جمله اشتغال به شبانی از آن قبیل تلاشهای مذبوحانه است. اشراف جاهلی مكه با طرح شبانی و ربط دادن آن به رسالت و نبوت به زعم خود خواستند خدشه بر شخصیت آن بزرگوار وارد سازند لیكن وجود مورخانی همچون یعقوبی و حضور دانشمندان متعهد و تحلیلگران آگاه در درازنای زمان كه مانند صرافان ناقد، اصل از بدل و سره از ناسره بازمی‏شناسند جاده را برای محققان دوره‏های بعد هموار كردند و چنان زمینه مساعدی به وجود آمد كه ما امروز می‏توانیم به سهولت در پرتو آن منابع و نصوص صحیح، قاطعانه نظر دهیم و غبار از چهره گرد گرفته تاریخ و سیره بزداییم.
نتیجه آن كه: اولا: پیامبران به لحاظ با رسالت و پیامبری، شبان نبوده‏اند اگر چه طبیعتا برهه‏ای از عمر شریفشان را در شبانی و چوپانی گذرانده‏اند. ثانیا: پیامبر اكرم ما به شبانی اجیر كسی نشده و آن همه كمالات روحی و معنوی را در كلاس شبانی نیاموخته است‏بلكه چنان كه در وصف امی بودن وی گفته‏اند او درس ناخوانده و استاد ندیده تربیت‏شده آسمانی و وحیانی بوده است، «كان امیا یؤدب‏» (۳۱) همچنین در زمینه اخلاق والا و صبر و حوصله او باید گفت ادب و تربیت وحیانی كارساز بوده است و هر انسان شریفی از این آبشخور مقدس و پربركت‏باید سیراب گردد هر چند كه رسول و پیامبر نباشد.
براستی اگر دانشمندان، به جای بال و پر دادن به آن احادیث ضعیف و سخنان شعرگونه و تخیلی، در آیات قرآن می‏نگریستند منشا كمالات پیامبر را می‏جستند.
«فبما رحمهٔ من الله لنت لهم...» «(آل‏عمران /۱۵۹): در اثر مهر و رحمت‏خداوندی تو برای آنان نرمخوی شدی.
«وانك لعلی خلق عظیم‏» (القلم /۴): حقا كه تو صاحب خلقی بزرگ می‏باشی و در تفسیر آیه فوق گفته‏اند «كان خلقه القران یرضی برضاه و یسخط بسخطه‏»: (۳۲) خلق و خوی محمدصلی الله علیه وآله، خلق قرآنی بود راضی به رضای او و خشمگین به خشم و غضب قرآن بود. و اگر علاوه بر قرآن، آن زلال صافی معرفت و آگاهی، از نهج‏البلاغه امیرالمؤمنین بهره می‏بردند آنچنان ره گم نمی‏كردند. «خداوند از دوران شیرخوارگی بزرگترین فرشته از فرشتگان خود را همراه و همدم رسول الله صلی الله علیه وآله كرده بود كه او را به راه بزرگواری‏ها می‏برد و اخلاق نیكوی جهانی به او می‏آموخت...» (۳۳)
بنابر آنچه گفته شد، چقدر این سخن سست و واهی است كه پیامبران و رسول اكرم از رهگذر شبانی و گوسفندچرانی به مردمداری رسیده و از آن طریق به صبر و حوصله و دیگر كمالات اخلاقی و رفتاری دست‏یافته‏اند!
به نظر نگارنده هر چند در اسرار آفرینش و تامل در آسمان و زمین و همه پدیده‏های هستی، امری است پسندیده و نكته‏ای است كه قرآن به آن دستور داده است و محمدصلی الله علیه وآله شخصا، نخستین عامل به فرمانهای قرآن شریف بوده است لیكن رسالت و پیامبری را معلول تفكر و اندیشه بشری دانستن همان خط سیاه صهیونیسم و صلیبیان كینه‏ورز است كه مستشرقان در اعصار اخیر آن را دنبال كرده و غرب‏زده‏های عالم اسلام هم مرعوب آنان شده و این چنین یاوه‏هایی را جعل كردند و مثل آنان مثل كسی است كه زهر كشنده‏ای را در كپسولی خوش‏رنگ و معطر به خورد انسان بدهد. به صراحت‏باید گفت: رسالت محمدی‏صلی الله علیه وآله امری وحیانی و آسمانی است و كمالات اخلاقی و رفتاری آن پیامبر بزرگ، ارتباط مستقیم با وحی و ادب قرآنی داشته است و از آن جمله: تفكر و اندیشه و تعقل است و این دو نكته را از هم تفكیك باید كرد.
▪ چهارم: محمدصلی الله علیه وآله اجیر قریش!!
در زمینه برخورد ناجوانمردانه مكیان مشرك با محمدصلی الله علیه وآله و رسالت و دعوت توحیدی او، گسترده و مستقل سخن باید گفت. اجمال قضیه آن است كه دعوت توحیدی پیامبر اكرم‏صلی الله علیه وآله برای قریش بسیار سخت و سنگین بود زیرا كیان وجودی و شالوده نظام آنان را تهدید می‏كرد. آنان كوششهای فراوانی كردند تا محمدصلی الله علیه وآله را متقاعد كنند تا درباره بتهای آنها سخنی نگوید و كاری نكند و در برابر هر چه بخواهد برایش فراهم كنند غافل از آن كه تكلیف الهی و فرمان حق تعالی، قابل معامله نیست و محمدصلی الله علیه وآله با صلابت و استواری به دعوت توحیدی خویش ادامه داد. قریش تا مرحله توطئه ترور شخص محمدصلی الله علیه وآله در دارالندوهٔ، پیش رفتند ولی هجرت به مدینه آنان را در آن هدف شوم ناكام گذارد لیكن ترور شخصیتی همواره مورد توجه قریش بود. در این خصوص افسانه غرانیق نمونه‏ای شایسته توجه است، كه مشركان از آن، طرفی نبستند و خداوند متعال طی آیاتی، مشت آنان را باز كرد ولی سفیانیان و اخلافشان همان خط را دنبال كردند. بویژه، چنان كه خاطرنشان كردیم، در دوره شكل‏گیری تاریخ مكتوب عالمان بدكردار و درباریان اموی و مروانی نهایت‏خدمت را به ولینعمتان خود كردند و در كنار اسناد جنون قصه‏هایی پرداختند و در واقع به بازسازی آن اقدامی مجدد كردند و موضوع یتیمی را برخلاف واقعیات، افسانه‏ای ساختند و دروغهایی در لابلای قصه آوردند و از آن جمله، شبانی را به صورت اصلی موضوعی در رسالت، قلمداد كردند و سطح پیامبری را پایین آوردند و تا آن جا پیش رفتند كه محمدصلی الله علیه وآله یتیم و بینوا بوده در هیات شبانی برای اشراف و ثروتمندان مكه چوپانی می‏كرده تا زندگی خود را بگذراند! در حالی كه اولا: در مكه خشك و سوزان، دامداری هیچ‏گاه به عنوان حرفه و شغل متداول نبوده و نیست. و ثانیا: عمده‏ترین كار مكیان تجارت بود كه در سال دو سفر به شام و یمن می‏كردند یكی در تابستان و دیگری در زمستان. و كار ابوطالب هم همین بوده و خود رسول اكرم‏صلی الله علیه وآله هم پس از رشد و بلوغ دو سفر تجارتی به شام كرد، و همانند مكیان از راه دادوستد و بازرگانی اعاشه می‏كرده است پس شغل شبانی در كجای حیات محمدصلی الله علیه وآله قرار دارد؟ آن هم در خدمت مشركان مكه!
منشا این داستان جز حقد و كین قریش مشرك نمی‏تواند باشد كه به بهانه یتیمی محمدصلی الله علیه وآله و ثروتمند نبودن او اولاد ابوسفیان خواستند شخصیت رسالی او را بشكنند و او را اجیر و مواجب‏بگیر خود قلمداد كنند. زهی تلاش مذبوحانه!
در نفی چنان امری دو بیان صریح یعقوبی كه با اصول هم سازگار است كافی است علاوه بر آن كه روایات شبانی سخت آشفته است و قراین دیگر هم چنان امری را به ویژه در بعد سوم و چهارم آن به شدت نفی می‏كند.
صاحب اثر : سید ابراهیم سید علوی
منبع : پایگاه اطلاع رسانی مهدویت
پی‏نوشتها:
- سعیدبن هبهٔ‏الله قطب راوندی، قصص الانبیاء، ص ۱۰۶، چاپ نخست ۱۴۰۹ق مشهد.
- همان، ص‏۲۸۴.
- محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج‏۱۶، ص‏۲۲۴. مؤسسهٔ الوفاء، بیروت.
- فضل‏بن حسن طبرسی، مجمع‏البیان،ج‏۵، ص‏۴۱، داراحیاء التراث العربی، ۱۳۷۹ق بیروت.
- بحارالانوار، ج‏۶، ص ۲۲۶.
- ابوجعفر محمدبن علی، كمال‏الدین و تمام النعمهٔ، ص‏۵۴۲، دارالكتب الاسلامیه، تهران، و درباره قصه شق صدر نك: آینه پژوهش، شماره دهم، مقاله نگارنده.
۷- بحارالانوار، ج‏۱۸، ص‏۱۸۴.
- همان، ص‏۱۹۴.
- محمدبن اسماعیل، صحیح بخاری، ج‏۳، ص ۱۱۵، داراحیاء التراث.
۰- نك: سوره قصص، آیه‏های ۲۳-۲۹ و ایضا: قصص الانبیاء ص ۱۴۸-۱۵۲.
۱- نك: سوره فرقان، آیه‏های ۷ و ۲۰.
۲- احمدبن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج‏۲، ص‏۲۱، دار صادر، دار بیروت، ۱۳۷۹ق.
۳- تاریخ یعقوبی، ج‏۲، ص‏۱۱.
۴- بیهقی، دلائل النبوهٔ، ج‏۲، ص‏۶۵، دارالكتب العلمیه، بیروت.
۵- ابن ماجه قزوینی، سنن، ج‏۲، ص‏۷۲۷.
۶- همان، تعلیقه محقق كتاب.
۷- علی‏بن برهان‏الدین، السیرهٔ الحلبیهٔ، ج‏۱، ص‏۱۲۵.
۸- صحیح بخاری، ج‏۳، ص‏۱۱۵.
۹- السیرهٔ الحلبیهٔ، ج‏۱، ص‏۱۲۶.
۰- ابوالفرج عبدالرحمان ابن الجوزی، صفهٔ الصفوهٔ، ج‏۱، ص‏۲۳، حیدرآباد هند، ۱۳۸۸ق.
۱- جعفر مرتضی العاملی، الصحیح من سیرهٔ النبی الاعظم، ج‏۱، ص‏۱۰۸، چاپ نخست.
۲- دلائل النبوهٔ بیهقی، ج‏۱، ص‏۶۶.
۳- نك: مجم وسیط، ماده قلص.
۴- ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج‏۳، ص‏۲۴۰ و ۲۳۹.
۵- تاریخ یعقوبی، ج‏۲، ص‏۲۱.
۶- علی‏بن محمد صدوق، علل الشرایع، ص ۳۲، داراحیاء التراث، ۱۳۸۵ هق، نجف. و نك: بحارالانوار، ج‏۱۱، ص ۶۵ و سفینهٔ‏البحار، ج‏۲، ص‏۵۶۵.
۷- نك: محمد حسنین هیكل، حیاهٔ محمدصلی الله علیه وآله، ص‏۸۰، سال ۱۳۵۴، قاهره.
۸- السیرهٔ الحلبیهٔ، ج‏۱، ص‏۱۲۶.
۹- جعفر سبحانی، فروغ ابدیت، ج‏۱، قم، ۱۳۶۳; ص ۱۸۸; ناگفته نماند قسمت اخیر سخنان استاد فشرده نقل شد.
۰- بحارالانوار، ج‏۶۴، ص‏۱۱۷.
۱- السیرهٔ الحلبیهٔ، ج‏۱، ص‏۱۲۷.
۲- ابوالفضل قاضی یاض، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج‏۱، ص‏۹۶، دارالفكر، بیروت.
۳- سید شریف رضی، نهج‏البلاغه، خطبه قاصعه ۱۹۲، صبحی صالح، بیروت.
فصلنامه مشكوهٔ شماره ۶۲-۶۵
منبع : سایت پیامبر اعظم


همچنین مشاهده کنید