شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


این منصفانه نیست


این منصفانه نیست
شما هر صبح كه از خواب بیدار می شوید، زندگی جدیدی را شروع می كنید. قصد می كنید كه كارهایی را انجام دهید، سرشار از انرژی هستید. چندین كار را با موفقیت انجام می دهید. گاه نیز ممكن است خسته شوید زیرا كه نتوانسته اید به همه آنچه كه می خواستید برسید.گاه در برخورد با چنین مسائلی با خود گفته اید این درست نیست، این منصفانه نیست، چرا باید اینطور شود. شما باید بدانید كه زندگی یك نوع بازی است. نباید انتظار داشته باشید كه زندگی با شما همیشه منصفانه رفتار كند. هیچ دلیلی وجود ندارد كه دنیا و قواعد آن منصفانه باشد. پذیرفتن این موضوع شما را از چراهای به وجود آمده جدا می كند و به این سمت سوق می دهد كه مسئله یا مشكل ایجاد شده است. باید فكر كرد و به دنبال آن عمل نمود. این برای شما بهتر است. اگر خوب بیندیشید متوجه می شوید كه این نوع فكر و برداشت بهتر است، چرا كه شما را به سوی راهكار و حل مسئله هدایت می كند.
توجه و اندیشیدن به چراهای موجود در دنیا باعث سرگردانی و انفعال شما می شود. این را قبول كنید. چرا دوستم فوت كرد؟ چرا این حادثه روی داد؟ چرا؟ و چرا؟
فرض كنید كه پدرتان مریض و خانواده دچار مشكل شده است. شاید شما با خود بگویید چرا اینطور شده است؟ چرا پدر باید حالا مریض می شد؟ توجه به چرای موجود شما را از واقعیت دور می كند. این اتفاق افتاده، شما باید كاری انجام دهید در غیر این صورت دچار مشكلات عمیق تری می شوید. چرا را رها كنید، به خود آیید و عمل نمایید. اگر واقعیت را بپذیرید با خود خواهید گفت كه كاری است كه شده است. با خونسردی وی را به پزشك برده و در صورت امكان قسمتی از مسئولیت های پدر را شما یا عضو دیگر خانواده انجام می دهید. در دیگر مسائل زندگی نیز همین چراها باعث می شود كه شما نتوانید كاری را انجام دهید. گاهی افراد به زندگی طوری نگاه می كنند كه نباید اتفاقی در آن روی دهد كه باعث ناراحتی آنها شود. این یك نگاه غیرمنطقی است. دنیا به هیچ كس تعهد نداده كه مطابق میل آنها رفتار كند.
زندگی پر از مسائلی است كه برای همه پیش می آید. شما نیز عضوی از جهانی هستید كه در آن زندگی می كنید. شما هم مسائلی دارید كه ممكن است فقط برای شما مهم باشد. این شما هستید كه باید آنها را حل كنید. شاید شما در این راه فرض كنید كه تنها هستید. شاید با خود بگویید كه چرا دیگران به من كمك نمی كنند؟ باید گفت كه این مشكل شماست. این مشكل برای شما اهمیت دارد و دیگران ممكن است متوجه اهمیت مشكل نباشند. پس نباید گفت كه دیگران به شما اهمیت نمی دهند و از شما غافل اند. البته باید گفت كه غیرمنطقی است كه شما از دیگران همیشه انتظار كمك داشته باشید.
این واقعیت را بپذیرید همانطور كه شما دارای مسائل و مشكلاتی هستید آنها نیز درگیر مسائل و مشكلاتی هستند. آنها نیز بدنبال حل مسائل خودشان هستند؛ مسائلی كه متقابلا برای شما ممكن است اهمیتی نداشته باشد. افراد برای حل مسائل خودشان روش هایی را انتخاب می كنند. گروهی مشكلات را انكار می كنند گویی كه اصلا مشكلی وجود ندارد. این افراد جرأت قبول و پذیرش مشكل را ندارند. پس رویارویی با مشكلات را هم انتخاب نمی كنند. شاید بتوان آن را نوعی فرار از مشكلات نامید. همچنین می توان از آن به عنوان نوعی به تعویق انداختن مشكلات یاد كرد. فردی كه با وجود سوزش در ناحیه قلب از رفتن به پزشك خودداری می كند این فرد با خود می گوید مشكلی نیست خودش خوب می شود، در نهایت هم با سكته یا ایست قلبی بدرود حیات می گوید. همین فرد ممكن است متوجه عمیق بودن و جدی بودن مشكل خود باشد ولی رفتن به پزشك را به تاخیر اندازد. این فرد در ذهن خود مشكل را به تعویق می اندازد. با خود می گوید بگذار اگر مشكلی هم باشد بعدا به وجود آید. این فرد نمی داند كه خودش را فریب می دهد زیرا مشكل قبلا به وجود آمده است. به عبارتی با سوزش مكرر در ناحیه قلب مشكل ایجاد شده ولی او مشكل را زمانی می داند كه از زبان پزشك بشنود.
این یكی دیگر از روشهای برخورد با زندگی است. این افراد چون واقعیتها را انكار می كنند متوجه مشكل نمی شوند. دلیل آن هم این است كه با تحریف و انكار واقعیتها نمی توانند شرایط خود و محیط اطراف را به درستی ارزیابی كنند. این افراد درك درستی از آنچه كه در زندگی خودشان و محیط اطرافشان رخ می دهد ندارند، پس طبیعی است كه نتوانند یك برنامه درست را برای زندگی و حل مسائل به وجود آمده طراحی كنند.
افراد دیگری هستند كه خود و شرایط زندگی را آنگونه كه هست ارزیابی می كنند. این افراد درك درستی از شرایط خود و محیط اطرافشان دارند. متوجه كوچكترین اختلال در زندگی خود می شوند چرا كه آنها خود را فریب نمی دهند و نمی خواهند ادعا كنند كه همه چیز درست است. این افراد شهامت قبول مشكل را دارند و چون مشكل را می پذیرند برای حل آن چاره اندیشی می كنند و چون شرایط را بدرستی ارزیابی می كنند اغلب راه حل صحیحی را انتخاب می كنند. شما اینگونه افرادی را دیده اید و از آنها به زیركی نام برده اید.
زیرا این افراد همیشه از پس مشكلات خود برمی آیند. شما ممكن است بارها با خود گفته باشید كه كاش مثل آنها می توانستید از پس مشكلات برآیید و مانند آنها موفق باشید. باید گفت كه این افراد نابغه نیستند. تنها تفاوت آنها با شما و شاید هم شباهت آنها با بعضی از شما این است كه آنها واقعیتها را می پذیرند. این می تواند هم شامل توانایی ها و موفقیتهای خودشان و هم شامل ضعف ها و مشكلاتشان باشد.
آنها مشكلات را می پذیرند و بدنبال انكار و تحریف آنها نیستند. آنها شرایط خود و محیط را به درستی ارزیابی می كنند و با توجه به ارزیابی صحیح خود می توانند راه حل موثری را برای مشكلات و مسائل خود پیدا كنند. شما هم می توانید اینگونه عمل كنید. همه چیز دست خودتان است. مطمئن باشید اگر بخواهید می توانید. جرات و جسارت مقابله با مشكلات را داشته باشید. البته لازمه آن همینطور كه گفته شد این است كه شما ابتدا جسارت قبول و اذعان به مشكل را داشته باشید. بپذیرید كه زندگی تان آن طور كه باید پیش نمی رود، مشكل را پیدا كرده و با یك ارزیابی صحیح و بموقع كه مبتنی بر واقعیتهای موجود زندگی تان باشد راه حل صحیح و موثری را برای آنها پیدا كنید. اگر به واقعیتها توجه كنید یقینا موفق می شوید.
جواد ابراهیمی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید