جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


سیمای زنی در دوردست


سیمای زنی در دوردست
● نگاهی به کارنامه بازیگری لیلا حاتمی
در پاییز سال ۷۵ خبری تعجب‌برانگیز دهان به دهان بین سینمادوستان رد و بدل شد. داریوش مهرجویی نقش اصلی چهارمین فیلم زن‌محورش را به یک بازیگر تازه‌کار سپرده است.
مشخصات بازیگر مورد نظر چنین بود: «لیلاحاتمی، متولد ۱۳۵۱، دانش‌آموخته رشته برق و ادبیات مدرن در سوییس، بدون اخذ مدرک»
البته این بازیگر نوظهور چندان هم ناشناخته نبود، چرا که هنردوستان او را هم به واسطه آثار درخشان پدرش می‌شناختند هم به خاطر حضور کوتاهش در فیلم «دلشدگان» در نقش یک شاهزاده نابینای ترک. خبر از این جهت جذاب بود که نشاندن یک بازیگر نوپا در جایگاهی که قبلا ستاره‌هایی چون نیکی کریمی (پری، سارا) و بیتا فرهی (بانو) بر آن تکیه زده‌اند، کمی عجیب می‌نمود.
احتمالا جذابیت‌های همین خبر بود که موجب شد منتقدان و تماشاگران در پانزدهمین جشنواره فیلم فجر -که همزمان با ماه رمضان شده بود- برای دیدن «لیلا»ی مهرجویی تا سحر بیدار بمانند، تا درخشش وهنرنمایی لیلا حاتمی همگان را مات و مبهوت کرده وخواب را از چشمان همه برباید.
آن شب منتقدان، شاهد خلق یکی از پیچیده‌ترین شخصیت‌های سینمای ایران بودند. زن تنهایی که «جسورانه»‌رنج کشیدن را انتخاب می‌کند. تنهایی و رنجی که در نهایت به نوعی «تغییر شناخت» و «آرامشی خردمندانه» منجر می‌شود. انگار فقط لیلا حاتمی بود که می‌توانست باچهره پررمز و راز و سکوت معنادارش این معصومیت و شکنندگی و رنج‌پذیری را به تماشاگر القاء کند.
اکنون نیز پس از گذشت ده سال هر وقت نام «لیلا» می‌آید، در لابلای عطر شله‌زرد و ترانه «نیلوفرانه» و صدای زنگ تلفن و نماهای تسبیح و شمعدانی، چهره حق به جانب و معصوم لیلا حاتمی است که در ذهنمان خودنمایی می‌کند. لباس فاخر لیلا فقط برای قامت لیلا حاتمی دوخته شده بود و نام او با نام فیلم آنچنان گره خورده، که در سراسر عمر بازیگری‌اش سایه این نقش و فیلم بر سرش سنگینی می‌کند.
او برای بازی در فیلم «لیلا» از پانزدهمین جشنواره فیلم فجر، دیپلم افتخار گرفت. پس از «لیلا» طبیعی بود که حاتمی با پیشنهادهای مختلف بازیگری روبرو شود. اما او دو سال از فعالیت سینمایی کنار کشید و در این فاصله با همبازی خود در فیلم لیلا (علی مصفا) ازدواج کرد. او چند ماه پیش در مصاحبه با سایت بی‌بی‌سی از «لیلا»‌به عنوان بهترین فیلمش یاد کرد و گفت: «من فکر می‌کنم بهترین فیلم من لیلاست که در آن نقشم به خودم نزدیکتر است. یعنی جمله‌هایی که در دیالوگها وجود دارد، بیشتر از جنس جمله‌هایی است که خودم به طور معمول به کار می‌برم».
لیلا حاتمی پس از دو سال سکوت، از بین خیل گزینه‌های پیش رویش، «شیدا»ی کمال تبریزی را انتخاب کرد، فیلمی که قرار بود داستانی عاشقانه را بر بسترجنگ و دفاع مقدس روایت کند.
شخصیت ساده و یک بعدی «شیدا»‌نمادی از یک عشق آسمانی و فرازمینی بود. پرستاری که با صدای آرامش‌بخش خود، هر شب آیاتی از قرآن کریم را برای یک رزمنده می‌خواند تا درد جانفرسای او را التیام بخشد.
در «شیدا» نقش محوری را شخصیت رزمنده (پارسا پیروزفر) ایفا می‌کند و لیلا حاتمی تا حدودی درحاشیه قرار دارد. با این حال او توانست با ایفای نقش شخصیتی معصوم، صبور و آرام، بخش دیگری از توانایی‌هایش را به نمایش بگذارد.
پس از «شیدا» بود که قضیه بازیگری برای لیلا حاتمی جدی‌تر و حرفه‌ای‌تر شد. «از «شیدا» بازیگری برایم به شکل یک حرفه درآمد. «بازیگر بودن» برایم خیلی خیلی عجیب بود. زمان فیلمبرداری «لیلا» احساس می‌کردم، در خانه خودم هستم. مثلا می‌گفتند: لیلا بیا سر صحنه اما از شیدا به بعد «خانم حاتمی» شدم و فهمیدم حالا قضیه حرفه‌ای است.»
لیلا حاتمی برای فیلم «شیدا» بار دیگر نامزد دریافت سیمرغ بازیگری شد.
بین «شیدا» تا فیلم بعدی‌اش «آب و آتش» فریدون جیرانی، بازهم دو سال فاصله افتاد. (البته به جز حضور کوتاهش در «میکس» مهرجویی و بازی در مجموعه تلویزیونی «کیف انگلیسی»)
«در همان سال ۷۸ که تقریبا دو سال از بازی در«شیدا» می‌گذشت، ۱۲ فیلمنامه به من پیشنهاد شد، که بسیاری از آن فیلم‌ها اصلا ساخته نشدند. اغلب این نقشها یکسان بودند. چندتایی‌شان، شکل و ساختار و محتوای درستی نداشتند. درچند تایی تنها حضور فیزیکی من مدنظر بود من می‌خواستم این چهره (زن معصوم) را بشکنم».
در «آب و آتش» جیرانی نقش جسورانه به او پیشنهاد شد. زنی خیابانی که درگیر یک ماجرای جنایی می‌شود.
بسیاری از بازیگران سرشناس حاضر نشدند، شخصیت «مریم مشرقی» را -که نماینده زنی تباه شده و هویت‌باخته بود- بپذیرند تا اینکه لیلا حاتمی این ریسک را پذیرفت. وی در این فیلم در قالب پرسونایی فرو رفت که زمین تا آسمان با نقشهای پیشینش متفاوت بود. او با کسب عنوان «بهترین بازیگر» نقش اول زن از «پنجمین جشن خانه سینما»‌پاداش این ریسک را گرفت.
لیلا حاتمی با بازی در مجموعه «کیف انگلیسی» در سال ۷۹، به یک بازیگر کاملا شناخته شده برای مخاطبان عام و بینندگان «جعبه جادو»‌بدل گشت. این اتفاق برای او لازم بود. چرا که عموما حافظه مردم به کیفیت و اعتبار کار متکی نیست و بیشتر به کمیت و «در معرض دید بودن»‌وابستگی دارد.
نقش‌آفرینی زوج «علی مصفا» و «لیلاحاتمی»، از عوامل توجه و استقبال چشمگیر مردم از این مجموعه بود. اگرچه لیلا حاتمی از حاصل کارش دراین سریال چندان راضی نبود.
«داستان کیف انگلیسی را خیلی دوست داشتم و به نظرم قوی می‌آمد. اما نتیجه‌اش، آنطور که می‌خواستم نشد... موقع پخش سریال، واقعا حالم بد می‌شد و ناراحت بودم. اما آدمهایی هم بودند که می‌گفتند دراین سریال بی‌نظیر بودی و این خود یک احساس دوگانه‌ای را درمن به وجود می‌آورد».
لیلاحاتمی درباره نحوه پذیرفتن حضور در فیلمهای پیشنهادی می‌گوید: تصمیم‌گیری من روی هم رفته به تلفیقی از سه پارامتر بستگی دارد: کارگردان، نقش و فیلمنامه.
ولی او پس از سال ۷۹ در چهار فیلم بازی کرد که بعضا کارگردانهای چندان سرشناسی نداشتند و یا محصول کار، فیلم‌های موفقی نشده بود. در فیلم «مربای شیرین» مرضیه برومند در نقش شخصیتی تخت و معمولی ظاهر شد و نتوانست قابلیت‌هایش را ارائه کند.
در «شاعر زباله‌ها» (محمد احمدی) با آنکه کارگردان، نخستین فیلم سینمایی خود را تجربه می‌کرد، پیشنهاد بازی در این فیلم را پذیرفت. او دراین فیلم نقش کوتاهی داشت و نشان داد که بیشتر از زمان حضور این «اصالت نقش» است که برایش اهمیت دارد.
بازی در فیلم «سیمای زنی در دوردست» را هم مطمئنا به این خاطر که کارگردان فیلم همسرش (علی مصفا) بوده، پذیرفته است.
«کار کردن با علی مصفا در ابتدا کمی برایم سخت بود. چون او خیلی خوب مرا می‌شناخت و حس می‌کردم، نقشی که بازی می‌کنم یا به اصطلاح ادایی که سرصحنه درمی‌آورم، برای او لو رفته است و از این خجالت می‌کشیدم. درست مثل وقتی که آدم به مادرش دروغ می‌گوید».
بازی در فیلم جاده‌ای «ایستگاه متروک» علیرضا رییسیان، جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره مونترال را برایش به ارمغان آورد. او پنجاهمین جایزه بین‌المللی بازیگری سینمای ایران را برای سینمای ایران کسب کرد.
در «ارتفاع پست» حاتمی‌کیا، لیلاحاتمی دیگربار در قالب زنی آرام ومتین فرو رفت. او دراین فیلم نقشی فرعی داشت و بیشتر قرار بود نمایانگر تضادهای شخصیتی همسر پرخاشگرش باشد. بارزترین تفاوت بازی حاتمی دراین فیلم «لهجه جنوبی»اش بود که توانست به خوبی از عهده اجرای آن برآید.
«سالاد فصل» دومین تجربه حاتمی با «فریدون جیرانی»‌بود. با بازی او تصویر زنی از طبقه فقیر و فرودست بر پرده نقش بست که قربانی افکار بلندپروازانه و زیاده‌خواهی‌هایش می‌شود.
حاتمی در «سالاد فصل» نوعی «نقش در نقش» را بازی می‌کند. از یک طرف در کلیت فیلم بامخاطب روبه رو می‌شود. و از طرف دیگر برای دلداده دروغینش خود را در هیبت یک انسان مرفه و مدرن، جا می‌زند. آنچه در انتهای فیلم دوباره جلوه‌گر می‌شود همان معصومیت و مظلومیت همیشگی «لیلا حاتمی» است.
در بررسی بازی لیلا حاتمی در فیلم «حکم» مسعود کیمیایی، دو نکته را باید مدنظر داشت. اول گنگ بودن شخصیت‌ها و ابهام در انگیزه‌های آنها که به باورپذیر شدنشان لطمه می‌زند و دوم تکرار قالب کلیشه‌ای زن زخم خورده و بحران‌زده و مفلوک فیلمهای کیمیایی.
حاتمی در «حکم» با این دو محدودیت روبرو بود، ولی در عین حال توانست بازی قابل قبولی ارائه دهد. تا آنجا که کیمیایی او را برای بازی در فیلم بعدی‌اش «رییس» هم برگزیده است.
منتقدان به لحاظ شخصیت، «لیلا حاتمی» را شبیه «ژولیت بینوش»‌می‌دانند، قیاس بی ‌جایی هم نیست. چرا که حاتمی در فیلم «لیلا»‌همان تنهایی و مظلومیت و انزوای همتای فرانسوی‌اش در فیلم «شکلات» را دارد و در «شیدا» احساسات خواهرانه‌اش به کنشهای ژولیت بینونش ایفاگر نقش پرستار فیلم «بیمار انگلیسی» می‌ماند.
در این قیاس یک نکته مهم را از یاد نبریم. «لیلا حاتمی»‌در «شیدا»‌نماد عشقی ماورایی و آرمانی و دست نیافتنی است. از این روست که او را شرقی‌ترین زن سینمای ایران دانسته‌اند. او آیینه شخصیتهایی است با روحیات و احساسات لطیف شرقی ...
منبع : فیلم‌نگار


همچنین مشاهده کنید