یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


هنر انسان گرایانه چاپلین


هنر انسان گرایانه چاپلین
چاپلین چهره محبوب همه دوران هاست. هنر چاپلین به خاطر سرشت انسان دوستانه اش پا به پای آرمان های اصیل جامعه بشری، زنده خواهد ماند. از این رو بی مورد نیست که کارنامه پربار زندگی او را ورق بزنیم.
چارلز اسپنسر چاپلین در ۱۶ آوریل ۱۸۸۹ در یکی از محله های لندن پا به جهان گذاشت. کودکی او در تیره روزی گذشت. خود او یادآور شده است که فضای سیاه آثار نویسنده بزرگ مورد علاقه اش چارلز دیکنز را در کودکی تجربه کرده است و به دلیل محرومیت، از تحصیل محروم ماند. مادرش بازیگر تئاتر بود و چاپلین با راهنمایی او راه خود را به دنیای نمایش باز کرد و در تئاترهای خیابانی با حرکات ظریف، استعداد بی مانندی از خود نشان داد. در سال ۱۹۰۸ به همراه گروه های تئاتری در اروپا به سفر پرداخت و سرانجام به امریکا رفت و در امریکا هنر بازیگری خود را به ویژه در عرصه کمدی به نمایش گذاشت.
چاپلین از سال ۱۹۱۴ خلاقیت خود را بروز داد و به نگارش فیلمنامه و کارگردانی پرداخت. در اواخر همین سال بود که تیپ معروف " چارلی " را آفرید که با عصای نازک، سبیل باریک، شلوار گشاد و کفش های بزرگش به ماندگارترین سمبل سینما بدل شد. از همین تاریخ حرکات نرم و ماهرانه او، الگویی پایدار در سینما به جا گذاشت. با فیلم های کوتاهی که در سال های ۱۹۱۵ و ۱۹۱۶ تهیه کرد، به شهرت فراوان دست یافت. فیلم های " کار جدید او "، " قهرمان "، " فقیر "، " بانک " و " پلیس " از جمله آثار او در این دوره هستند.
در سال ۱۹۱۷ با پشتوانه اعتباری که استقلال هنری بیشتری را برای او به ارمغان آورده بود، فیلم های " مامور آتش نشانی "، " مهاجر " و " خیابان آرام " را ساخت. از این زمان ثابت کرد کمدی او تنها هنری سرگرم کننده نیست، بلکه خنده در دست او حربه ای برای دفاع از محرومان است. با پیشرفت استیل بازیگری و مهارت فیلم سازی اش، بر ژرف بینی اجتماعی او نیز افزوده می شد. از سال ۱۹۱۷ به بعد تمام فیلم های او آشکارا سیاسی بود. او بیش از هر چیز در برابر تضاد طبقاتی حساس بود و به زودی خود را به عنوان یار دلسوز زحمتکشان معرفی کرد. در سال ۱۹۱۸ با دو فیلم " زندگی سگی " و " پیش فنگ " دید اجتماعی او به اوج شکوفایی رسید. چاپلین در سال های بعد، فیلم های " پسر بچه "، " طبقه بی کاره "، " روز حقوق " و " زائر " را تهیه کرد. چاپلین در سال ۱۹۲۴ اولین فیلم بلند خود " جویندگان طلا " و طی چند سال بعد " سیرک " و " روشنایی های شهر " را کارگردانی کرد. از این پس او علاوه بر نویسندگی و کارگردانی، به تصنیف موزیک فیلم های خود نیز پرداخت.
فیلم " عصر جدید " که چاپلین آن را در سال ۱۹۳۴ به اتمام رساند یکی از شاهکارهای اوست و در فیلم بعدی خود به نام " دیکتاتور بزرگ " حماقت همه دیکتاتورها را عیان ساخت. پس از پایان جنگ جهانی دوم، موجی از خفقان امریکا را فرا گرفت. نیروهای مترقی جامعه تنها به جرم عدالت طلبی مورد تعقیب قرار گرفتند. در چنین جوی بود که فیلم بعدی چاپلین به عنوان " مسیو وردو " به امریکا رسید. فیلم توقیف شد و خود چاپلین از سوی دادگاه به اتهام فعالیت های " ضد امریکایی " به دادگاه احضار شد. چاپلین که برای تهیه فیلم خود به فرانسه رفته بود، به عنوان اعتراض به سرکوب های دولت امریکا، به این کشور باز نگشت و تا ۲۵ سال بعد پا به امریکا نگذاشت. فیلم بعدی او " لایم لایت " نیز در امریکا به نمایش در نیامد و تنها بیست سال بعد بود که امریکا به عنوان ژستی " دموکراتیک " فیلم را به روی پرده برد و به آن جایزه اسکار داد.
چاپلین به عنوان واکنشی به حق کشی های حاکمیت امریکا در سال ۱۹۵۶ فیلم ارزنده " سلطانی در نیویورک " را ساخت و در آن صریحا مقامات امریکایی را متهم به دیکتاتوری کرد. اربابان " وا استریت " به عنوان انتقام گیری، کارزار تبلیغاتی بی رحمانه ای علیه چاپلین به راه انداختند و در این رهگذر تا تعرض به زندگی خصوصی او پیش رفتند. چاپلین در سال ۱۹۷۷ درگذشت.
هنر فنا ناپذیر چاپلین را باید با دید ژرف تری نگریست. کمدی شاد فیلم های اولیه او به تدریج به طنز عمیق " زائر " و " جویندگان طلا " می رسد و سپس به هجوم تلخ " مسیو وردو " و " لایم لایت " می انجامد. قدرت آفرینش چاپلین به خاطر اندیشه های اجتماعی آن بود. هر یک از آفت های جامعه در آثار او، نمودی موثر و گیرا یافته است. در " پسر بچه " و " زندگی سگی " ماهیت زشت تهیدستی را به نمایش گذاشت. در " جویندگان طلا " و " روشنائی های شهر " فاجعه شکاف طبقاتی را نشان داد. در " مهاجر " و " عصر جدید " فریب دموکراسی بورژوایی را افشا کرد. در " زائر " و " طبقه بی کاره " انحطاط روحانیون کاتولیک را رسوا نمود. در " پیش فنگ " و " دیکتاتور بزرگ " نقاب از چهره قدرتمندانی برداشت که با شعارهای حیله گرانه، فرزندان محرومان را در میدان های جنگ قربانی اهداف خود می کنند و سرانجام در " مسیو وردو " و " سلطانی در نیویورک " تسلط فاشیسم را بر سیستم اجتماعی و نظام حقوقی امریکا باز نمود.
چاپلین در زندگی پر بار خود تنها هنرمندی آزاده نبود. او در عین حال منادی خستگی ناپذیر پیشرفت اجتماعی بود. چاپلین در سراسر زندگی خود از هواداران پی گیر صلح ملت ها بود. امپریالیسم و انصارش از فیلم های او هراس دارند، زیرا به خوبی می دانند دردهایی که چاپلین با آن صداقت و شجاعت از آن ها سخن می گفت، همچنان برجا هستند.
سیّد محمّد صدرالغروی
کارشناس علوم سیاسی
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه