چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


هنرمندی برای تمام نقش ها


هنرمندی برای تمام نقش ها
پرویز پرستویی هنرمندی است که با تیزهوشی و نکته سنجی ارتباطی عمیق با مخاطب برقرار کرد و با حضور متفاوتش در فیلم های دفاع مقدس، کمدی فاخر و حتی کمدی سطحی توانست بسیاری از توانایی های بالقوه خود را بالفعل کند. این هنرمند توانست تکرار را از چهره خود بزداید و در هر نقشی با شیوه ای جدید وارد شود.
پرستویی بازیگری را با تئاتر آغاز کرد و پس از بازی در چند فیلم و مجموعه توانست جایگاه خاصی بین بازیگران ایرانی پیدا کند.
ریسک تجربه را درکارهای متفاوت پرستویی به خوبی می بینیم. در کارنامه پربار سینمایی پرویز پرستویی ۲۶ فیلم به چشم می خورد که در میان آنها از فیلم های ماندگار دفاع مقدس تا آثار کمدی عام، کمدی های روشنفکرانه و... می توان نمونه هایی پیدا کرد.
پرویز پرستویی اولین تجربه سینمایی اش را با «دیار عاشقان» در سال ۱۳۶۲ آغاز کرد. دیار عاشقان فیلمی است با رنگ و بو و نگاهی مستقیم به جنگ که در دهه ۶۰ ساخته شد و به نوعی حضور پرستویی و نقش او را با جنگ و دفاع آمیخته کرد. آن روزها هنوز پرستویی نیازمند فرصتی بود تا مخاطبان خود را با تسلط و تکیه بر جلوه های بازیگری خود تحت تاثیر قرار دهد و تصویر ماندگار خود را در اذهان ثبت کند.
فیلم دیگری که پرویز پرستویی در آن نقش آفرینی کرد فیلم پیشتازان فتح به کارگردانی ناصر مهدی پور بود که در سال ۱۳۶۳ ساخته شد. این فیلم با تکیه بر وجوه اکشن و حادثه های جنگ که به گروه دوازده نفری شناسایی و پاکسازی مین ها می پردازد که در واقع زمینه ساز عملیات مستند «فتح المبین» شدند. فیلم با تکیه بر چهار معبر پاکسازی شده توسط این گروه که تعداد آشنای ۱۲ نفر برایشان تعریف شده، کمتر به پرداخت پررنگ شخصیت ها می پردازد و بیش از هر چیز هم خود را بر بخش سخت افزاری جنگ قرار می دهد. حضور پرستویی هم در این فیلم برگرفته از شکل گیری شمایل تاریخی او به عنوان رزمنده و هم در راستای نهادینه کردن دغدغه های خاص او در فیلم های مرتبط با جنگ و جبهه قرار می گیرد.
فیلم های «مار» و «شکار» ساخته مجید جوانمرد، «سازمان ۴» ساخته حسن جوان بخش، محصول سال ۱۳۶۶ و «حکایت آن مرد خوشبخت» ساخته رضا حیدرنژاد محصول سال ۱۳۶۹ فیلم های دیگر او هستند. فیلم هایی که فقط به مثابه تجربه های متفاوت پرستویی و برای آثار دفاع مقدس می تواند در پرونده او جایگاهی پیدا کند.
اما بعد ها پرستویی را در فیلم «آدم برفی» دیدیم که با قرار گرفتن در کنار بازیگران مطرحی چون اکبر عبدی، داریوش ارجمند، مرحوم مهدی فتحی و... در نقش مکمل خوش درخشید و در ذهن مخاطب ماند، فیلمی ساخته داوود میرباقری در سال ۱۳۷۳ که تجربه ای خاص برای عواملش محسوب می شود. داستان مهاجرت و به چالش کشیدن مسائل هویتی و... که به طور کامل در کشور ترکیه به عنوان لوکیشن اصلی می گذرد و مسائل یک شل پا در هوا را که آرزویی جز مهاجرت به ینگه دنیا ندارد، مرور می کند.
پرستویی با قرار گرفتن در نقش خواننده کافه ای که آهنگ های کوچه و بازاری ایرانی می خواند و نوعی رفاقت سختی بین او و داریوش ارجمند برقرار است (که به مرام و رفاقت هایی که در این دوره کمرنگ است می پردازد) چهره ای باورپذیر از یک نوچه لمپن ارائه می دهد و مخاطب را با حضور خاص خود شگفت زده می کند.
«لیلی با من است» ساخته کمال تبریزی در سال ۱۳۷۴ بی شک فیلمی بودکه فرصت دیده شدن بی واسطه به این بازیگر داد. فیلمی خاص در سینمای دفاع مقدس که تجربه موفقی در تلفیق کمدی وجنگ به شمار می رفت. فیلم توانست با اعتمادی که به فیلمسازان آن شد، بدل به اثری شود که به نوعی نگاه به جنگ و دغدغه آدم ها را دچار چالش کند. شاید آن زمان حتی گفتن از این نکته که همه رزمنده ها عاشق شهادت نبودند چیزی غیرممکن بود.
ولی تبریزی توانست با عبور از این خط قرمزها به نوعی حرمت های این حیطه را حفظ کند و نقدی ظریف و هوشمندانه را به این موقعیت خطیر وارد کند که حضور پرستویی در نقش صادق مشکینی در موفقیت آن تاثیر مستقیم داشت. پرستویی در فیلم وجوهی از کنش و واکنش های لحظه ای را به نمایش گذاشت تسلط همه جانبه او را بر بازیگری و کنترل بر توانایی هایش را نشان می داد و او را به عنوان یک بازیگر با ظرفیت های ناشناخته ای در حیطه کمدی مطرح کرد و...شروعی بر حضور این بازیگر در فیلم های سینمایی بود.
«مرد عوضی» ساخته محمدرضا هنرمند محصول سال ۱۳۷۶ است. فیلمی که نشان داد پرستویی کشف جدید و به حق سینمای کمدی است بدون آنکه ظرفیت و قابلیت های دیگر او هنوز به طور کامل آشکار شده باشد. مردی که با پیوند عضو به نوعی ظاهر و هویتش هم دستخوش تغییراتی می شود ومثلث عشق بامزه ای بین او، فاطمه معتمد آریا و افسانه بایگان شکل می گیرد.
فیلمنامه دقیق و حساب شده فرهاد توحیدی و ذوق خاص و طنازی هنرمند کمک بسیاری می کند که شوخی ها و موقعیت های کمدی طراحی شده با حضور بازیگران حرفه ای ترکیب خوبی ایجاد کند و در این میان حضور جسورانه پرستویی در چنین نقشی پس از تجربه لیلی با من است را نباید از نظر دور کرد.
روانی را داریوش فرهنگ، در سال ۱۳۷۶ ساخت. با فیلنامه ای از جابر قاسمعلی. فیلمی باحضور ستارگانی چون نیکی کریمی، خسرو شکیبایی و پرویز پرستویی، که قصه درگیری های ذهنی یک زن جوان را روایت می کند. فیلم از معدود حضورهای پرستویی است که چندان متناسب با قامت بازیگری او نمی نماید. پرستویی در این فیلم با ژانر دلهره و ترس نقش شوهری را بازی می کند که فقط با تشویش و بحران های روحی همسرش مواجه می شود و... کلیت فیلم حول محور زن و رابطه غیرمستقیم او با خسرو شکیبایی می گذرد که با حضور مولفه هایی چون پیشگویی، زن فالگیر و... پررنگ می شود.
«آژانس شیشه ای» ابراهیم حاتمی کیا که در سال ۱۳۷۶ ساخته شد بی اغراق فیلم نمونه دفاع مقدس و اثری ماندگار در حیطه سینمای جنگ و حتی در کارنامه بازیگران، کارگردان و عواملش باقی ماند. فیلمی که با انطباق بر قامت بازیگری پرستویی او را و حاج کاظم را در هم ادغام کرد و دیگر پس از آن نمی شد او را بدون آن اسلحه در دست، بدون آن غرور سرکوب شده و بدون همه کشمکش هایی که هر لحظه دچارش بود، تصور کرد.
«روبان قرمز» را حاتمی کیا یک سال بعد ساخت. فیلمی که بار نمادین آن بر وجه رئالیسم سنگینی می کرد ولی همچنان او را در قامت رزمنده ای مین یاب و منزوی با کشمکش هایی خاص و مشکل در برقراری ارتباط با دیگران مطرح کرد.
پرستویی در این فیلم با تکیه بر کنش و واکنش های لحظه ای و نوع بدویتی که از خود به نمایش می گذارد توانست تفاوتی اساسی بین کاراکتر رزمندگانی که تا به حال بازی کرده قائل شود و نشان دهد که بازیگری است با قابلیت های مهار نشدنی و البته غیرقابل پیش بینی که هنوز تا افتادن به ورطه تکرار فاصله دارد.
«مومیایی۳» محمدرضا هنرمند در سال ۱۳۷۸ ساخته شد که فیلم موفقی در ادامه «مرد عوضی» بود و با شناخت از قابلیت های کمدی پرستویی استفاده خوبی از حضور او در کنار بازیگرانی چون مهتاب کرامتی و... داشت.
«عشق شیشه ای» رضا حیدرنژاد در سال ۱۳۷۸ با وام گرفتن بخشی از نام «آژانس شیشه ای» قصد رویکرد سهل الوصول به گیشه داشت.
کمدی سطحی که حضور پرستویی در نقش یک بازیگر نقش های فرعی واکنش و رابطه عاطفی او در کنار حضور روابطی چون استخدام آدمکش حرفه ای برای سر به نیست کردن خود و... حضوری در حد و اندازه کمدی او به همراه نداشت.
«شوخی» را همایون اسعدیان در سال ۱۳۷۸ ساخت که باز هم کمدی بود که با دریافتی سهل الوصول این بار از رابطه زوج پرستویی، حبیب رضایی در آژانس شیشه ای به نوعی یک کمدی متوسط از آب درآمد.
«موج مرده» حاتمی کیا در سال ۱۳۷۹ ساخته شد ولی مدتی در محاق توقیف باقی ماند. پرستویی این بار در قالب کاراکتر یک سردار سپاه که با همسر و فرزندش که از نسل جدید هستند دچار کشمکش است خوش درخشید اما دیده نشد. کشمکشی که به جامعه و قشر نظامی هم تسری پیدا می کند و به نوعی تنهایی او را در پایبندی به آرمان هایی که کمرنگ شده، برجسته می کند.
«آب و آتش» فریدون جیرانی که در سال ۱۳۷۹ ساخته شد از معدود انتخاب های نادرست اوست. پرستویی را در کاراکتر علی مشرقی، نویسنده ای که درگیر رابطه ای ناخواسته با یک زن خیابانی می شود، نمی توان باور کرد. هر چند قصه، موقعیت و رابطه جسورانه ای که در فیلم طراحی شده، می توانست فرصت خوبی برای حضور متفاوت او باشد ولی پرستویی نتوانست این شخصیت را به مهارت سایر بازی هایش جان ببخشد و ماندگار کند.
«عزیزم من کوک نیستم» محمدرضا هنرمند که تجربه خاصی در حیطه کمدی فانتزی بود در سال ۱۳۷۸ نتوانست انتظارات از همکاری مجدد هنرمند و پرستویی را برآورده کند و یادآور مرد عوضی شود. هر چند پرستویی تلاش کرد از نقش پدری کم درآمد که به خاطر نیازهای به حق پسرش اتفاقی در مسیر آدم ربایی قرار می گیرد، چهره ای تازه ارائه دهد.
«دیوانه ای از قفس پرید» محصول سال ۱۳۸۱ به کارگردانی احمدرضا معتمدی ساخته شد. این بار پرستویی در قالب یک کاراکتر بازمانده از جنگ که دچار نقصان جسمی است در کنار علی نصیریان و نیکی کریمی ظاهر شد. او تلاش کرد چهره ای متفاوت از یک بازمانده جنگ که بدل به قربانی بازی و طمع کاری می شود ارائه دهد ولی بازی در این کاراکتر به لیست طلایی نقش آفرینی هایش اضافه نمی شود.
«بانوی من» ید الله صمدی در سال ۱۳۸۱ کمدی بسیار متوسطی بود که نه برای پرستویی و در عرصه کمدی وجه جدیدی به همراه داشت و نه ترکیب او با بازیگرانی چون کتایون ریاحی و پانته آ بهرام و نه مثلث عشقی که چیزی ورای آثار کلیشه ای این حیطه به همراه نداشت. کاری که در حد تکراری محض باقی ماند.
«مارمولک» را کمال تبریزی در سال ۱۳۸۲ ساخت که از شانس های بازیگری پرستویی برای ایفای نقش بکر و ویژه سینمای ایران بود. ایفای نقش روحانی که حساسیت برانگیز بود و نگاه کمدی فیلم از فرصت هایی بود که پرستویی به نحو احسن از آن استفاده کرد و لیست طلایی خود را واجد نقطه ای مثبت و پررنگ در بازیگری کرد; هرچند که این فیلم انتقادهایی هم برانگیخت.
بازی کوتاه او در دوئل ساخته احمدرضا درویش در سال ۱۳۸۲ در قالب یک فرمانده درگیر در جنگ و پس از آن «کافه ترانزیت» کامبوزیا پرتوی در سال ۱۳۸۳ تجربه های دیگر پرستویی بودند.
او در این فیلم در نقش یک برادر شوهر سنتی آذری قرار گرفت که کنش و واکنشی مطابق سنت و قومیت خاص خود داشت و به نوعی کلیشه ای راه می رفت، حرف می زد، اعتقاد داشت و حتی دستور می داد.
در مجموع با لهجه آذری او سعی کرد هر چه بیشتر این کاراکتر را جان ببخشد و می توانست تصویر ملموسی از خود ارائه دهد.
بازی در «بید مجنون» مجید مجیدی در سال ۱۳۸۳ در نقش یک مرد کور که با عمل جراحی بینایی خود را به دست می آورد و دوباره کور می شود کاراکتری بود که انرژی زیاد از این بازیگر گرفت و هم او تلاش حرفه ای خود را برای نزدیک شدن به این نقش به کمک گرفت.
کاراکتری که درعین چالش های درونی و بیرونی، نوعی بازی حسی و زیرپوستی از این بازیگر طلب می کرد و پرستویی هم در این میان کم فروشی نکرد تا لیست طلایی خود را رنگین تر کند.
«به نام پدر» حاتمی کیا در سال ۱۳۸۴ ساخته شد به گونه ای اجتناب ناپذیر ادامه سیر قهرمانی همیشگی این فیلمساز این بار در موقعیت رویارویی با دخترش بود به همین جهت هم مولفه های آشنای حضور خود در فیلم حاتمی کیا را وام گرفت تا این بار تقابل این پدر را نه با جامعه ونه با بیگانگان بلکه با دخترش ترسیم کند و تاوان ناخواسته جنگیدن را به گونه ای غیرمستقیم دریافت کند.
آخرین فیلم به نمایش درآمده پرستویی «پاداش سکوت» مازیار میری است که اخیرا به اکران درآمده فیلمی که باحرکت بر مسیر حضورهای موفق او در آثار دفاع مقدس همان حس و حال و مولفه های آشنا را به مدد می گیرد که این نکته نمی تواند نقطه برجسته ای در کارنامه این بازیگر محسوب شود.
نویسنده : مرجان حاجی حسنی
منبع : روزنامه مردم سالاری