شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

۱۳ نحس


۱۳ نحس
● سیزده‌ دلیل‌ نحسی‌ گریبانگیر ستاره‌های‌ پارس
برای‌ بررسی‌ منصفانه‌ نقاط‌ تاریك‌ تیم‌ ایران‌ اندكی‌ صبر لازم‌ بود. ما عصبی‌ بودیم‌ و یادداشتهایمان‌ در آن‌ لحظات‌ گویای‌ میزان‌ این‌ عصبانیت‌ بود. به‌ هر حال‌ این‌ از خصوصیات‌ ما ایرانی‌هاست‌. همانطور كه‌ در بازی‌ خوب‌ و بد بازیكنانمان‌ هیچ‌ منطقی‌ مشاهده‌ نمی‌شود و تصور برد یا باخت‌ تیم‌ ملی‌ فوتبال‌ ایران‌ از سخت‌ترین‌ احتمالات‌ است‌، ما هم‌ ایرانی‌ هستیم‌ و احساسی‌ زندگی‌ می‌كنیم‌. بدون‌ منطق‌ تعریف‌ شده‌یی‌ یا شاید با منطق‌ ایرانی‌!
اما هدف‌ از این‌ یادداشت‌ ذكر تمام‌ مشكلات‌ تیم‌ ایران‌ است‌ كه‌ نویسنده‌ این‌ سطور سعی‌ بر آن‌ داشته‌ تا آنها را با منطقی‌ غیر ایرانی‌ ارایه‌ دهد:
۱. مصدومیت‌ بازیكنان‌ بزرگ‌ تیم‌ از بزرگترین‌ معضلات‌ فوتبال‌ ایران‌ در جام‌ جهانی‌ ۲۰۰۶ بود. همه‌ می‌دانیم‌ كه‌ در تیم‌ ملی‌ فوتبال‌ كشورمان‌ تك‌ ستاره‌ها نقشی‌ اساسی‌ دارند.
تقریبا سه‌ ماه‌ به‌ آغاز جام‌ جهانی‌ زمان‌ داشتیم‌ كه‌ اخبار متوالی‌ مصدومیت‌ ستاره‌ هایمان‌ را هفته‌ به‌ هفته‌ دریافت‌ كردیم‌. كریمی‌، مهدوی‌ كیا، هاشمیان‌ و زندی‌ كه‌ در بدترین‌ حالت‌ نصف‌ امید مردم‌ ایران‌ بودند مصدوم‌ شدند. اما خوشبختانه‌ پس‌ از هر مصدومیت‌ خبری‌ مثبت‌ ما را از شوك‌ خارج‌ می‌كرد. تمام‌ این‌ بازیكنان‌ طبق‌ گفته‌ تیم‌ پزشكی‌ باشگاه‌های‌ خود كه‌ معمولا اشتباه‌ نمی‌كنند چند هفته‌ به‌ آغاز جام‌ از بند مصدومیت‌ رها می‌شدند. حتی‌ كریمی‌ قرار بود در سه‌ هفته‌ پایانی‌ بوندسلیگا به‌ میدان‌ برود و مهدوی‌ كیا و زندی‌ هم‌ می‌بایست‌ زودتر از اینها سلامت‌ خود را بازمی‌ یافتند. اما چنین‌ نشد.
اما بازیكنان‌ مصدوم‌ ایران‌ هرگز به‌ حالت‌ آرمانی‌ خود بازنگشتند و این‌ ضعف‌ بیش‌ از دیگران‌ متوجه‌ تیم‌ پزشكی‌ ما بود. با وجود مصدومیت‌ نیكبخت‌ و جباری‌ بازیكنان‌ آماده‌ لیگ‌ برتر در تمرینهای‌ تیم‌ ملی‌ و عدم‌ بهبود بهترینهای‌ ایران‌، عملكرد تیم‌ پزشكی‌ ایران‌ را زیر سوال‌ برد. این‌ نقیصه‌ در مقایسه‌ بازیكنان‌ مصدوم‌ ایران‌ با بازیكنانی‌ همچون‌ رونی‌ و توتی‌ كه‌ پیش‌ از این‌ بازی‌ها و در فاصله‌ كوتاهی‌ با آغاز جام‌ دچار مصدومیت‌های‌ به‌ مراتب‌ شدیدتر شدند و امروز در تیمهای‌ خود هنر نمایی‌ می‌كنند بزرگتر جلوه‌ می‌كند.
۲. نداشتن‌ بازی‌ تداركاتی‌ مناسب‌ از دیگر دلایل‌ ضعف‌ ایران‌ بود. تمام‌ تیم‌های‌ حاضر در این‌ جام‌ برنامه‌ ریزی‌ مناسبی‌ را از یك‌ سال‌ پیش‌ برای‌ تیم‌ خود تدارك‌ دیدند و تیم‌ ایران‌ به‌ بهانه‌ مشكلات‌ سیاسی‌ هیچ‌ حركت‌ مثبتی‌ در این‌ زمینه‌ انجام‌ نداد. كه‌ اگر فضای‌ سیاسی‌ دنیا چنین‌ نبود وضعیت‌ تیم‌ ما مناسب‌ تر می‌شد اما این‌ را هم‌ می‌دانم‌ كه‌ این‌ شرایط‌ تلاش‌ مضاعفی‌ را از سوی‌ كادر مدیریتی‌ طلب‌ می‌كرد كه‌ هرگز محقق‌ نشد. وقتی‌ كه‌ كمیته‌ بین‌الملل‌ فدراسیون‌ فوتبال‌ توسط‌ یك‌ نفر هدایت‌ می‌شود و تمام‌ ارتباط‌ فوتبال‌ ما با دنیا متكی‌ به‌ فرد است‌، انتظار مذاكرات‌ مناسب‌ با تیمهای‌ بزرگ‌ عاقلانه‌ نیست‌.
از سوی‌ دیگر برای‌ صورت‌ گرفتن‌ بازی‌ دوستانه‌ باید افرادی‌ را از نظر مالی‌! راضی‌ كرد كه‌ تیم‌ ملی‌ ایران‌ را ارث‌ پدری‌ خود می‌دانستند و پیشنهادات‌ ارسالی‌ در یك‌ سال‌ اخیر به‌ عللی‌، شرایط‌ این‌ دوستان‌ را برآورده‌ نكرد مثل‌ به‌ هم‌ خوردن‌ بازی‌ دوستانه‌ ایران‌ با اسپانیا كه‌ سودش‌ به‌ اسپانسر اسپانیایی‌ می‌رسید یا بازی‌ با چك‌.
۳. شخصیت‌ محتاط‌ برانكو عامل‌ دیگر این‌ حادثه‌ بود. برانكو بارها ثابت‌ كرده‌ بود كه‌ قدرت‌ ریسك‌ ندارد و همواره‌ در پی‌ كسب‌ حداقل‌ امتیاز است‌. پروفسور كروات‌ آخرین‌ ترس‌ خود بر نیمكت‌ تیم‌ ایران‌ را در جام‌ جهانی‌ تجربه‌ كرد و سپس‌ با به‌ سخره‌ گرفتن‌ مردم‌ ایران‌ از ما خداحافظی‌ كرد. تركیب‌ تك‌ مهاجم‌ اعلام‌ شده‌ توسط‌ وی‌ پیش‌ از بازی‌ با مكزیك‌ گویای‌ ترس‌ او بود.
برانكو آخرین‌ روزهای‌ خود را با یك‌ مجموعه‌ ایرانی‌ سپری‌ می‌كرد و در حالی‌ كه‌ هیچ‌گاه‌ به‌ رویای‌ هفتاد میلیون‌ نفر نیندیشید، به‌ هر قیمتی‌ می‌خواست‌ شرایط‌ قراردادهای‌ آینده‌ خود را بهتر كند. پیشنهادات‌ او بسیار چشمگیر بودند و با تاكید بر اینكه‌ برانكو یكی‌ از ۳۲ مربی‌ حاضر در مهمترین‌ رقابتهای‌ فوتبال‌ جهان‌ است‌ می‌توان‌ پیشنهادات‌ چشمگیرتری‌ را از كشورهای‌ عربی‌ و همینطور كشور چین‌ و كرواسی‌ متصور شد.
برانكو كه‌ در دوره‌ پنج‌ ساله‌ حضور خود علی‌ رغم‌ تظاهر به‌ تیزهوشی‌ نتوانست‌ به‌ زبان‌ فارسی‌ صحبت‌ كند و خصوصیات‌ ایرانی‌ها را بشناسد، در حساس‌ترین‌ لحظه‌ با بیان‌ جمله‌یی‌ غیرمودبانه‌ شخصیت‌ مردم‌ ایران‌ را زیر سوال‌ برد. او پس‌ از باخت‌ به‌ مكزیك‌ گفت‌: ببخشید پنج‌ تا به‌ مكزیك‌ نزدیم‌!
امیر حاج‌ رضایی‌ كارشناس‌ همیشه‌ حاضر در برنامه‌های‌ سیما در توصیف‌ این‌ جمله‌ برانكو به‌ درستی‌ گفت‌: این‌ جمله‌ لایق‌ شخصیت‌ ایرانی‌ها نیست‌ و حالا كه‌ برانكو چنین‌ گفته‌ است‌ این‌ جمله‌ در اندازه‌ شخصیت‌ خود اوست‌.
۴. بدنسازی‌ نامناسب‌ یا بهتر بگوییم‌ بدون‌ بدنسازی‌ بازیكنان‌ اصلی‌ ایران‌ باعث‌ شد كه‌ در تمام‌ بازیها از اواسط‌ نیمه‌ دوم‌ تیم‌ ما افت‌ محسوسی‌ داشته‌ باشد. در بازی‌ مقابل‌ مكزیك‌ اصلا نفهمیدیم‌ كه‌ تیم‌ ایران‌ چرا این‌ چنین‌ تغییر كرد. لاولپه‌ پس‌ از بازی‌ بدرستی‌ گفت‌: ما از ضعف‌ بدنی‌ بازیكنان‌ ایران‌ استفاده‌ كردیم‌ و به‌ این‌ تیم‌ ضربه‌ زدیم‌. مدتها است‌ كه‌ می‌دانیم‌ تیم‌ ما، تیم‌ نیمه‌ دوم‌ نیست‌. چه‌ به‌ علت‌ بدن‌های‌ ناآماده‌ و چه‌ به‌ علت‌ سرمربی‌ ناآماده‌!
جالب‌ است‌ بدانید قرارداد برانكو با فدراسیون‌ به‌ نحوی‌ تنظیم‌ شده‌ بود كه‌ حقوق‌ بدنساز تیم‌ را خود جناب‌ آقای‌ برانكو دریافت‌ می‌كرد در حالی‌ كه‌ كره‌ با استفاده‌ از افشین‌ قطبی‌ آنالیزور ایرانی‌ در دقایق‌ پایانی‌ مقابل‌ فرانسه‌ مساوی‌ كرد ما از آنالیزور هم‌ محروم‌ بودیم‌.
۵. نیمكت‌ تیم‌ ایران‌ این‌ بار هم‌ به‌ چندین‌ و چند علت‌ چیزی‌ اضافی‌ بود. اولین‌ مورد تفاوت‌ فنی‌ نیمكت‌ نشینان‌ با یازده‌ نفر اول‌ بود كه‌ دلیل‌ عمده‌ آن‌ ناشی‌ از میدان‌ ندیدن‌ ذخیره‌ها در بازیهای‌ تداركاتی‌ بود. عنایتی‌ آقای‌ گل‌ كلیه‌ ادوار لیگ‌ ایران‌ پس‌ از بازگشت‌ گفت‌: نفرات‌ اصلی‌ از یك‌ سال‌ پیش‌ می‌دانستند كه‌ در جام‌ جهانی‌ فیكس‌ هستند. این‌ یك‌ واقعیت‌ تلخ‌ است‌. رسول‌ خطیبی‌ بازیكن‌ آماده‌ لیگ‌ ایران‌ با وجود به‌ دست‌ آوردن‌ فرصت‌ بازی‌ نتوانست‌ حركت‌ مثبتی‌ از خود نشان‌ دهد و علت‌ این‌ امر چیزی‌ جز میدان‌ ندیدن‌ این‌ بازیكنان‌ نبود.
نكته‌ دیگر در مورد نیمكت‌ ایران‌ عدم‌ اتحاد آنها با بازیكنان‌ داخل‌ زمین‌ بود. متاسفانه‌ باز هم‌ بازیكنان‌ ناراضی‌ روی‌ نیمكت‌ فراوان‌ بودند و بازیكنان‌ اصلی‌ هم‌ تعویض‌ خود را اصلا قبول‌ نمی‌كردند. این‌ یكی‌ از مواردی‌ است‌ كه‌ در كمتر تیمی‌ از میان‌ ۳۲ تیم‌ حاضر مشاهده‌ شد. در بازی‌ ایران‌ پرتغال‌ دكو و علی‌ كریمی‌ هر دو تعویض‌ شدند. همه‌ می‌دانیم‌ دكو كیست‌ و علی‌ كریمی‌ كجاست‌. برخورد این‌ دو نفر را نیز دیدیم‌.
جالب‌ است‌ بدانید دادكان‌ در هنگام‌ شنیدن‌ حكم‌ اخراج‌ خود خطاب‌ به‌ عنایتی‌ و كاظمیان‌ گفت‌: خیالتان‌ راحت‌ شد این‌ جمله‌ نشان‌ دهنده‌ روابط‌ تیره‌ و تار در اردوی‌ ایران‌ است‌.
۶. كادر فنی‌ ضعیف‌ و نبودن‌ فردی‌ كه‌ بتواند به‌ برانكو مشاوره‌ بدهد از دیگر نكات‌ منفی‌ تیم‌ ایران‌ بود. بلاژویچ‌ با حضور خود در ایران‌، ایوانكوویچ‌ را به‌ عنوان‌ تئوریسین‌ خود معرفی‌ كرد و او را پروفسور نامید.
برانكو در آن‌ روزها می‌توانست‌ در لحظات‌ حساس‌ یاری‌ دهنده‌ سرمربی‌ باشد وهمان‌ كمك‌ بلاژویچ‌ توانست‌ سرمربی‌ ایران‌ شود اما این‌ چهار سال‌ نیمكت‌ ایران‌ از وجود چنین‌ فردی‌ بهره‌ نبرد. فركی‌، سجادی‌، شاهرخی‌ و بگوویچ‌ هیچ‌ یك‌ در اندازه‌ تیمهای‌ مطرح‌ باشگاهی‌ ایران‌ نیز نیستند چه‌ برسد به‌ تیم‌ ملی‌. زمانی‌ كه‌ رفاقت‌ و مرام‌ در بین‌ اهالی‌ فدراسیون‌ حرف‌ اول‌ را می‌زند و آقایان‌ نمی‌توانند دل‌ دوستان‌ خود را بشكنند همین‌ می‌شود.
یكی‌ از شاهكارهای‌ تیم‌ فنی‌ حاضر بر نیمكت‌ حضور دو مربی‌ دروازه‌ بان‌ بود كه‌ طی‌ پنج‌ سال‌ نتوانستند به‌ میرزاپور كار با پا را بیاموزند.
۷. دكتر محمد دادكان‌ رییس‌ سابق‌ فدراسیون‌ فوتبال‌ هم‌ متهم‌ است‌. او كه‌ به‌ اصرار فراوان‌ مطبوعات‌ راضی‌ شد تا با تغییر پست‌ شاهرخی‌ موافقت‌ كند و برانكو را به‌ ایران‌ بازگرداند، نمونه‌ بارز ضرب‌ المثل‌ مرغ‌ یك‌ پا دارد است‌. زمانی‌ می‌گفت‌ كه‌ بالا بروید و پایین‌ بیاید شاهرخی‌ مربی‌ خوبی‌ است‌ و سرانجام‌ با افتضاحی‌ كه‌ در بازی‌ مقابل‌ اردن‌ پیش‌ آمد مجبور به‌ عقب‌ نشینی‌ شد. بار دیگر هم‌ مقابل‌ كارشناسانی‌ كه‌ حضور یك‌ مربی‌ بزرگ‌ را بر نیمكت‌ ایران‌ واجب‌ می‌دانستند، گارد گرفت‌ و علنا گفت‌ تا آخر پای‌ برانكو می‌ایستم‌.
دادكان‌ سر حرفش‌ ایستاد و بدین‌ ترتیب‌ نشان‌ داد عجب‌ مدیر قاطعی‌ است‌. قاطعیتی‌ كه‌ آرزوهای‌ یك‌ ملت‌ را بر باد داد. دادكان‌ در روز خداحافظی‌ خود از فدراسیون‌ فوتبال‌ از انجام‌ پروژه‌هایی‌ نام‌ برد كه‌ همگی‌ میراث‌ فدراسیون‌ صفایی‌ فراهانی‌ بودند و در كمال‌ شگفتی‌ از بی‌حاشیه‌ بودن‌ تیم‌ ایران‌ در آلمان‌ به‌ عنوان‌ افتخاری‌ بزرگ‌ یاد كرد كه‌ مسئولان‌ بابت‌ آن‌ از وی‌ تشكر نكرده‌اند نشان‌ به‌ آن‌ نشان‌ كه‌ هر لحظه‌ خبری‌ از درگیری‌ ستاره‌های‌ پارس‌ روی‌ تلكس‌ می‌رفت‌.۸. سازمان‌ تربیت‌ بدنی‌ هم‌ از دیگر مقصران‌ نتایج‌ تیم‌ ملی‌ فوتبال‌ ایران‌ بود. علی‌ آبادی‌ تازه‌ كار كه‌ هراز گاهی‌ با بیان‌ جملات‌ شگفت‌ انگیز، قدرت‌ بالای‌ مدیریت‌ خود را به‌ نمایش‌ گذاشت‌. جمله‌ افسانه‌یی‌ ریشه‌ فدراسیون‌های‌ نافرمان‌ را از بیخ‌ می‌زنم‌ از اظهار نظرهایی‌ است‌ كه‌ در تاریخ‌ ورزش‌ دنیا خواهد ماند.
او در پی‌ اثبات‌ قدرت‌ خود بر دادكان‌ بود و بنابه‌ گفته‌ مسئولان‌ سازمان‌ پروژه‌ حذف‌ دادكان‌ را پیش‌ از جام‌ جهانی‌ تعقیب‌ می‌كرد اما مخالفت‌ رییس‌ جمهور از قطعی‌ شدن‌ پروژه‌ مذكور جلوگیری‌ كرد. دعوای‌ این‌ دو ریش‌ سفید ما در دو ماه‌ اخیر كه‌ ابعاد گوناگونی‌ چون‌ دعوای‌ ایرانول‌ و فدراسیون‌ فوتبال‌، راه‌ ندادن‌ مسئولان‌ فدراسیون‌ فوتبال‌ به‌ قسمت‌ تشریفات‌ ورزشگاه‌ آزادی‌ به‌ دستور علی‌ آبادی‌، محیا نكردن‌ ورزشگاه‌ برای‌ انجام‌ فینال‌ جام‌ حذفی‌ و... داشت‌ باعث‌ شد جام‌ جهانی‌ از یاد برود. علی‌ آبادی‌ و سازمان‌ خیلی‌ دیر به‌ فكر افتادند كه‌ تیم‌ ملی‌ نیاز به‌ حمایت‌ دارد.
۹. خواننده‌ سرود ایران‌ كیست‌؟ ستارگان‌ پارسی‌ بهتر است‌ یا مردان‌ خلیج‌ فارس؟ معلوم‌ نشد كه‌ چه‌ كسی‌ از فدراسیون‌ فوتبال‌ ایران‌ خواست‌ تا خواننده‌ رسمی‌ خود را معرفی‌ كند و شعاری‌ برای‌ مردان‌ خود انتخاب‌ كند.
كمتر از ۳۰ روز به‌ جام‌ جهانی‌ زمان‌ باقی‌ بود و موسسه‌ ایران‌ خودرو به‌ عنوان‌ شركتی‌ كه‌ حقوق‌ فرهنگی‌ فدراسیون‌ فوتبال‌ را در اختیار دارد علیرضا عصار را به‌ عنوان‌ خواننده‌ ایران‌ در جام‌ جهانی‌ معرفی‌ كرد و فدراسیون‌ هم‌ كه‌ در آن‌ روزها روابط‌ حسنه‌یی‌ با ایران‌ خودرو نداشت‌ تاجیك‌ را خواننده‌ ایران‌ در جام‌ جهانی‌ نامید.
این‌ دعوای‌ مسخره‌ تا حدی‌ بالا گرفت‌ كه‌ هر دو طرف‌ فراموش‌ كردند كسی‌ از آنها نخواسته‌ خواننده‌ رسمی‌ اعلام‌ كنند و این‌ عمل‌ تنها یك‌ حركت‌ نمادین‌ بوده‌ است‌. این‌ مساله‌ در مورد شعار تیم‌ ایران‌ در جام‌ جهانی‌ هم‌ تكرار شد. فیفا در سایت‌ رسمی‌ خود با نظر سنجی‌ از مردم‌ كشورهای‌ مختلف‌ ۳۲ شعار برای‌ تیم‌های‌ حاضر در جام‌ انتخاب‌ كرد تا این‌ شعار تنها بر اتوبوس‌ بازیكنان‌ در آلمان‌ نوشته‌ شود.
شعار تیم‌ ایران‌ كه‌ ستارگان‌ پارسی‌ بود پس‌ از یك‌ روز به‌ بحث‌ اول‌ مطبوعات‌ و كارشناسان‌ بدل‌ شد و حتی‌ بحث‌ به‌ مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌ كشیده‌ شد. نمایندگان‌ مردم‌ اعتقاد داشتند این‌ شعار برای‌ كشوری‌ مناسب‌ است‌ كه‌ همه‌ مردم‌ آن‌ فارس‌ باشند اما ایران‌ كشوری‌ با اقوام‌ مختلف‌ است‌! این‌ روند ادامه‌ یافت‌ و در حالی‌ كه‌ هیچ‌ كس‌ نمی‌دانست‌ این‌ شعار تنها توسط‌ یك‌ نظر سنجی‌ اینترنتی‌ انتخاب‌ شده‌ است‌ انرژی‌ زیادی‌ را معطوف‌ به‌ خود ساخت‌. شكر كه‌ سرانجام‌ یك‌ شعار مناسب‌ و خواننده‌ خوش‌ صدا داشتیم‌.
۱۰.چند سال است‌ كه‌ از كشورهای‌ پیشرفته‌ فرا گرفته‌ ایم‌ كه‌ برای‌ هر موضوعی‌ یك‌ كمیته‌ تخصصی‌ تشكیل‌ دهیم‌ اما هیچ‌گاه‌ درك‌ نكرده‌ایم‌ وظیفه‌ این‌ كمیته‌ها چیست‌. كمیته‌ فرهنگی‌ فدراسیون‌ فوتبال‌ به‌ مدیریت‌ حجت‌ الاسلام‌ علیپور سعی‌ فراوانی‌ كردند كه‌ از تیم‌ ملی‌ ایران‌ حمایت‌ شود اما فراموش‌ كردند كه‌ حمایت‌ اصلی‌ باید در كشور آلمان‌ و توسط‌ تماشاگران‌ حاضر صورت‌ پذیرد.
از همان‌ ابتدا كه‌ اكبر غمخوار امتیاز انحصاری‌ تورهای‌ ورزشی‌ جام‌ جهانی‌ را از فدراسیون‌ ابتیاع‌ كرد مشخص بود كه‌ رفیق‌ بازی‌ دوستان‌ كار دستمان‌ می‌دهد. غمخوار در حالی‌ كه‌ از عده‌ فراوانی‌ هزینه‌ سفر به‌ آلمان‌ را دریافت‌ كرده‌ بود نتوانست‌ ویزای‌ آنها را از سفارت‌ آلمان‌ بگیرد و اینگونه‌ تیم‌ ملی‌ ایران‌ در آلمان‌ تنها شد. در زمان‌ برگزاری‌ بازیها نیز اخبار حضور دختر برانكو در بازار سیاه‌ بلیت‌ فروشی‌ در همین‌ جریان‌، ماجرا را كامل‌ كرد. جالب‌ اینجاست‌ كه‌ حتی‌ پرچم‌هایی‌ كه‌ جهت‌ تشویق‌ ایرانیان‌ حاضر در ورزشگاه‌ توسط‌ فدراسیون‌ آنهم‌ به‌ صورت‌ مجانی‌ به‌ آلمان‌ فرستاده‌ شده‌ بود با مبالغ‌ بالا مورد فروش‌ قرار گرفت‌. كسانی‌ كه‌ بازی‌ ایران‌ مقابل‌ مكزیك‌ را از نزدیك‌ دیده‌اند باور نكردند كه‌ تیم‌ ایران‌ در آلمان‌ تا این‌ حد تنهاست‌.
۱۱. استفاده‌ نكردن‌ از تمام‌ بضاعت‌های‌ فوتبال‌ ایران‌ از دیگر دلایل‌ این‌ شكست‌ است‌. برانكو به‌ تركیب‌ ثابت‌ خود علاقه‌ فراوانی‌ داشت‌ و هرگز دست‌ از آن‌ بر نمی‌داشت‌. او در بسیاری‌ از مواقع‌ بر بازیكنان‌ آماده‌ لیگ‌ خط‌ قرمز كشید و سوگولی‌های‌ خود را به‌ تیم‌ فرخواند.
ستار زارع‌، محمد نصرتی‌، ابراهیم‌ میرزاپور و علی‌ دایی‌ بازیكنانی‌ بودند كه‌ برانكو هر بار با دعوت‌ آنها مورد حمله‌ قرار می‌گرفت‌ و سرانجام‌ با لجبازی‌ خود، آنها را به‌ جام‌ جهانی‌ برد. در عین‌ حال‌ با دعوت‌ این‌ افراد بازیكنان‌ آماده‌ دیگری‌ از رسیدن‌ به‌ تیم‌ ملی‌ محروم‌ می‌شدند. مهدی‌ رجب‌ زاده‌ از آماده‌ترین‌ بازیكنان‌ لیگ‌ ایران‌ در ادوار گذشته‌ در آستانه‌ جام‌ جهانی‌ از لیست‌ خط‌ خورد و رضا عنایتی‌ و جواد كاظمیان‌ علی‌ رغم‌ شایستگی‌ با فشار رسانه‌ها به‌ تیم‌ دعوت‌ شدند و بدون‌ استفاده‌ به‌ ایران‌ بازگشتند.
سهراب‌ بختیاری‌ زاده‌ یكی‌ دیگر از شاهكارهای‌ برانكو بود. او كه‌ سالها است‌ با وجود بازی‌ بسیار خوب‌ به‌ تیم‌ ملی‌ دعوت‌ نمی‌شود در آستانه‌ جام‌ و در پی‌ روابط‌ صمیمی‌ با كاپیتان‌ تیم‌ به‌ اردوی‌ ایران‌ دعوت‌ شد و اتفاقا در تنها بازی‌یی‌ كه‌ به‌ صورت‌ ثابت‌ به‌ میدان‌ آمد بهترین‌ بازیكن‌ ایران‌ بود. جواب‌ این‌ سوال‌ را كه‌ چرا سهراب‌ بختیاری‌زاده‌ در این‌ سالها در تیم‌ ملی‌ ایران‌ جایی‌ نداشت‌ همه‌ مردم‌ ایران‌ می‌دانند به‌ جز برانكو و محمد مایلی‌ كهن‌ كه‌ از منتقدان‌ اصلی‌ این‌ روزها است‌ و خود تجربه‌ حبس‌ پاشازاده‌ بر نیمكت‌ ایران‌ در دوره‌ قبل‌ را دارد! گفتنی‌ است‌ سهراب‌ تنها یكی‌ از بازیكنانی‌ است‌ كه‌ این‌ سالها در پشت‌ در تیم‌ ملی‌ به‌ هدر رفتند.
۱۲. معضل‌ بازی‌ كردن‌ یا نكردن‌ علی‌ دایی‌ از دیگر معضلات‌ فوتبال‌ ما بود. علی‌ دایی‌ از چهار سال‌ قبل‌ همواره‌ مورد انتقاد كارشناسان‌ بوده‌ است‌ و بسیاری‌ او را عامل‌ نابودی‌ بهترین‌ استعدادهای‌ فوتبال‌ ایران‌ می‌دانند. دایی‌ حامیانی‌ دارد. آنها وی‌ را به‌ علت‌ تجربه‌ بالا و تمرین‌ شدید كه‌ باعث‌ شده‌ او در این‌ سن‌ چنین‌ آماده‌ باشد مورد تمجید قرار می‌دهند و در سوی‌ مقابل‌ عموم‌ مردم‌ وی‌ را بازیكنی‌ تمام‌ شده‌ می‌پندارند. به‌ هرحال‌ حل‌ این‌ معضل‌ به‌ جام‌ جهانی‌ كشید و نیمی‌ از انرژی‌ تیم‌ را به‌ هدر داد تا امروز علی‌ دایی‌ اسطوره‌ فوتبال‌ ایران‌ نیمی‌ از پیغام‌های‌ طنز تلفن‌ همراه‌ مردم‌ را به‌ خود اختصاص‌ دهد!
جالب‌ اینجاست‌ كه‌ حتی‌ دادكان‌ در پایان‌ نیمه‌ اول‌ ایران‌ مكزیك‌ در جمعی‌ خصوصی‌ مطرح‌ می‌كند كه‌ قصد دارد پایین‌ برود و دستور تعویض‌ دایی‌ را بدهد.
۱۳. رها كردن‌ بهترین‌ استعدادهای‌ فوتبال‌ ایران‌ به‌ حال‌ خود از دیگر گناهان‌ بخشش‌ ناپذیر فدراسیون‌ و مجموعه‌ فنی‌ و مدیریتی‌ آن‌ بود. خوب‌ به‌ یاد داریم‌ زمانی‌ كه‌ علی‌ كریمی‌ به‌ بایرن‌ مونیخ‌ منتقل‌ شد.
در آن‌ زمان‌ كریمی‌ به‌ عنوان‌ یك‌ تازه‌ وارد زنگ‌ خطری‌ بود برای‌ هافبك‌های‌ ثابت‌ بایرن‌. در این‌ میان‌ دایسلر كه‌ پس‌ از دوران‌ افت‌ بلند مدت‌ خود تازه‌ به‌ روند گذشته‌ بازگشته‌ بود بیش‌ از دیگران‌ تهدید می‌شد و بازی‌ خوب‌ كریمی‌ امكان‌ نیمكت‌ نشینی‌ وی‌ را افزایش‌ می‌داد.
در این‌ حال‌ فدراسیون‌ فوتبال‌ آلمان‌ به‌ باشگاه‌ بایرن‌ مونیخ‌ اخطار داد در صورتی‌ كه‌ فضای‌ لازم‌ برای
ثابت‌ بازی‌ كردن‌ دایسلر در مونیخ‌ وجود ندارد، وی‌ را به‌ باشگاه‌ دیگری‌ منتقل‌ كنید تا یك‌ بازیكن‌ ملی‌ پوش‌ آلمان‌ از دوران‌ اوج‌ خود فاصله‌ نگیرد. این‌ داستان‌ تنها گوشه‌یی‌ از مراقبت‌هایی‌ است‌ كه‌ تیم‌های‌ مطرح‌ دنیا از قبیل‌ آلمان‌ برای‌ حفظ‌ ستاره‌های‌ خود انجام‌ می‌دهند.
حال‌ در كشور ما با وجود اینكه‌ همه‌ می‌دانستیم‌ تك‌ ستاره‌های‌ فوتبال‌ ما به‌ تعداد انگشتان‌ یك‌ دست‌ هم‌ نمی‌رسند مدتها است‌ ستاره‌ها را به‌ حال‌ خود گذاشتیم‌ و عواقب‌ آن‌ را هم‌ دیدیم‌. جواد نكونام‌ در حالی‌ كه‌ این‌ فصل‌ را در میان‌ سبزپوشان‌ پاس‌ آغاز كرد و آمادگی‌ بسیار خوبی‌ داشت‌، در میانه‌ فصل‌ راهی‌ امارات‌ شد تا فوتبال‌ امارت‌ هدیه‌یی‌ دیگر به‌ فوتبال‌ ما ارایه‌ دهد. جواد رفت‌ و زمانی‌ كه‌ برگشت‌ دیگر آن‌ جوادی‌ نبود كه‌ به‌ او امید داشتیم‌. هافبك‌ اول‌ سالهای‌ اخیر ایران‌ به‌ حدی‌ افت‌ كرد كه‌ در این‌ جام‌ بطور كامل‌ زیر سایه‌ آن‌ دو جوان‌ قرار گرفت‌.
در فوتبال‌ ما نمونه‌های‌ بسیاری‌ از این‌ قبیل‌ وجود دارند. به‌ شكم‌ علیرضا نیكبخت‌ واحدی‌ نگاه‌ كنید تا متوجه‌ اوقات‌ خوش‌ بازیكنان‌ در امارات‌ شوید. آیا در ایران‌ مجموعه‌یی‌ خود را موظف‌ نمی‌دانست‌ از این‌ تك‌ ستاره‌های‌ محافظت‌ كند؟این‌ سیزده‌ مورد به‌ اضافه‌ مواردی‌ از قبیل‌ حمایت‌ كوركورانه‌ مطبوعات‌ و صدا و سیما از تیم‌ ملی‌ فوتبال‌ كه‌ سردمدار آن‌ عادل‌ فردوسی‌ پور بود از دلایل‌ شكست‌ ما بودند.
فردوسی‌ پور چند ماه‌ قبل‌ به‌ علت‌ نزدیكی‌ مسابقات‌ جام‌ جهانی‌ در برنامه‌ نود گفت‌ از میرزاپور انتقاد نكنید. او می‌گفت‌ باید از تیم‌ حمایت‌ كرد و بعد از باخت‌ به‌ پرتغال‌ در گردشی‌ غیرقابل‌ باور جملات‌ خداحافظ‌ جام‌ جهانی‌، خداحافظ‌ برانكو انتقاد از تیم‌ ملی‌ فوتبال‌ ایران‌ را پس‌ از خراب‌ شدن‌ تمام‌ رویاها آغاز كرد.
به‌ هر حال‌ ما باختیم‌ و می‌توانیم‌ جام‌ جهانی‌ ۲۰۰۶ را از این‌ بعد با خیالی‌ آسوده‌ ببینیم‌ و از بازی‌ تیم‌هایی‌ چون‌ آلمان‌، برزیل‌، آرژانتین‌ و ایتالیا لذت‌ ببریم‌. در دور اول‌ هیچ‌ چیز از مسابقات‌ نفهمیدیم‌ و دایما در حال‌ لحظه‌ شماری‌ برای‌ بازی‌های‌ ایران‌ بودیم‌. با اینكه‌ تمام‌ این‌ موارد را می‌دانستیم‌ در انتظار معجزه‌ بودیم‌. ما دوست‌ داشتیم‌ امیدوار باشیم‌. ما هم‌ مقصر بودیم‌.
ارسلان‌ خسروتاش‌
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید