چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

وقت آن است که وقتش فرا برسد


وقت آن است که وقتش فرا برسد
اگر خوره فوتبال باشید، حافظه بلندمدت، خیلی خوب شما را یاری دهد و «نوستالژی» هم مدام «در» قلب تان را بزند، آن وقت با تماشای یورو ۲۰۰۸ و چیدن پازل های واقعیت موجود پیرامون خود به این نتیجه می رسید که با تحریف جمله «ادب خرجی ندارد اما همه چیز را خریداری می کند» پیرو واقعی ضرب المثل ساختگی «رؤیاپردازی هزینه ای در پی ندارد، با این حال می تواند همه چاله و چوله ها را پر کند» نام بگیرید. وقتی جشنواره یورو ۲۰۰۸ آغاز به کار کرد، خیلی از عالمان بی عمل داد سخن سر دادند که بیایید و از این رقابت ها درس بگیرید. خب! تفاوت زیرزمین تا آسمان هفتم خیلی زیاد است و نمی توان با جهشی مانند پرش پنگوئن های قطب شمال، به یکباره از کوه یخِ در آستانه ذوب به دریای موفقیت پرید . پس باید شیر فلکه رؤیاپردازی را باز گذاشت و منتظر ماند «آب طلای» خیال، زنگار از رخ واقعیات بزداید. وقتی شیر فلکه فوق را باز می کنی…
● نمای اول
سوئیس که اولین ضربات بازی افتتاحیه را به توپ زد، دق مرگ شدیم. نمی دانم چرا اتوکشیدگی سبک بازی آنها، ما را به یاد افشین قطبی انداخت؛ مردی که به جای ترسیم نماهای تاکتیکی، بیشتر نگران نوع رانندگی ما ایرانی ها و آشغال های روی زمین ریخته شده بود.اینجا مدل ایرانی به قول معروف یک سور به همتای خود زد چون به هر ترتیب ممکن یک قهرمانی به چنگ آورد اما سوئیس حذف شد. کاش سرمربی سابق پرسپولیس مانند میزبان بی دردسر یورو ۲۰۰۸ می توانست «یخی» باشد. در آن صورت دیگر بابت شنیدن چند دروغ عطای کار در اینجا را به لقایش نمی بخشید.
● نمای دوم
پرتغال تکنیکی، شورآفرین شب اول فستیوال بزرگ نام داشت. آن یک پا- دو پا ها و پشت موهای بازیکنان بزرگ این تیم دقیقاً گذشته و حال فوتبال ایرانی را به یاد می آورد. از قدیم الایام به ما گفته اند فوتبالیست های ما تکنیک فوق العاده بالایی دارند و جدیداً (دقیقاً از اواسط یا اواخر دهه ۷۰ شمسی) ایستادن بیش از یک ساعت جلوی آیینه مد شده است اما… اما رونالدو به ما یاد داده بازی با توپ خیلی متفاوت از «هرج و مرج کردن» در زمین بازی است. می توانی در خدمت تیم باشی بدون اینکه بعدها ذره ای بابت «عدم دیده شدن» حسرت بخوری! متوجه می شوید آقای… بازی «نونوگومژ» را خیلی خیلی پسندیدیم. درست است که او چند سال پیش پاداش هزینه زیاد «مانیکور» کردن ناخن هایش را با دریافت عنوان «دومین فوتبالیست خوش تیپ کره زمین» دریافت کرد اما اکنون که به مرور ایام از غلیان احساسات جوانی فاصله گرفته، دیگر بی پروا ضربات سر اول را می زند و اصلاً نمی ترسد مبادا باران، مدل موهایش را به هم بریزد. شما که مو ندارید آقای… پس چرا نمی خواهی مثل گومژ، علاوه بر خوش تیپی، صفتی مانند فداکاری را به کوله بار افتخاراتت بیفزایی؟
● نمای سوم
آنچه خواهید خواند، دیگر خیلی نخ نما شده است. شنیدید پودولسکی بعد از به ثمر رساندن ۲ گل مقابل تیم آباء و اجدادی اش چه گفت؟«پولدی» اظهار داشت: «وقتی گل اول را درون دروازه شرقی ها جای دادم از شرم فرو ریختم. اطمینان دارم هنگام گل دوم همه دوستان لهستانی ام را از دست دادم. به پدر و مادرم خیانت کردم!» آقایی که برای ۳ سال بازی در تیم رقیب، بنابر شنیده ها ۱۵۰ میلیون تومان دریافت کردی (که نوش جانت) چرا وقتی به جوخه دشمن سنتی پیوستی، هنگام گلزنی در دربی غش کردی؟ می دانی چند نفر را دق دادی؟
● نمای چهارم
در بازی اتریش و کرواسی، یک پنالتی زودهنگام سرنوشت را تعیین کرد. بازیکنان و هواداران میزبان بدون کوچکترین اعتراضی، رأی شاید عادلانه داور را پذیرفتند. روزی روزگاری اینجا اگر تصمیم داور مطابق میل نبود، در یک ورزشگاه خاص خاطره مسابقه سنگ اندازی بین طالوت و جالوت زنده می شد. کاش می شد بهترین نبود اما واقعاً «بهترین» بود. کاش!
● نمای پنجم
توجه شما را به گفته های دومه نش پس از پایان بازی اول تیمش مقابل رومانی جلب می کنم؛ «از ۶ ماه پیش، دشواری بازی امروز را دیده بودم. در گروه سخت ما همه تیم ها شانس صعود دارند. باید منطقی باشیم و تلاش کنیم…»
باید دومه نش باشی تا بتوانی پس از آن همه انتقاد بابت خط زدن بازیکنان متولد یک برج خاص به دلیل خرافاتی بودن، به منتقدان نتازی و هنگام باخت از کوره «در» نروی!
● نمای ششم
زندگی هنوز سبز است و هنوز خداوند زودتر از موعد پاداش نیکوکاران را می دهد. نیستلروی چند دقیقه قبل از گل اول که توسط خودش به ثمر رسید، مردانه درون محوطه جریمه عامدانه «سکندری» نخورد. کافی بود اراده کند، آن وقت چه کسی می توانست روستازاده آمستردامی را متهم به فریب داور کند؟ چند دقیقه بعد، آفساید مویی «رود» دیده نشد تا مزد کارگر قبل از خشک شدن عرق پیشانی اش پرداخت شود. درس جوانمردی را آموختیم؟
● نمای هفتم
ناپلئون می گوید استقامت، کلید درهای ناگشودنی است. آراگونز مقابل یک ملت و پادشاه کشورش ایستاد تا به همه بقبولاند «ویا» و «تورس» بهتر از رائول هستند. البته وقتی او تصمیم گرفت نه پادشاه، نه نخست وزیر و نه شورای شهر (مشتریان ثابت صرف شام با رائول) روی حرف پیرمرد حرف نزدند و البته او هم آنقدر اختیار تام داشت که بدون توجه به فشارهای اطراف، لیست موردنظر خود را اعلام کند. قابل توجه مربیان و بازیکنان قبلی، فعلی و آینده فوتبال ما!
● نمای هشتم
می گویند نباید به فلان شخصیت ممتاز «رو» نشان داد چون امکان دارد «پررو» شود. این جمله نزد تصمیم سازان جهان سوم طرفداران زیادی دارد اما وقتی اتفاقات بازی یونان و سوئد را کنار اظهارنظر تاریخی «لاگربک» سرمربی سوئد قرار دادیم، اشتباه این تلقی «پارانویدگونه» را به عینه دیدیم. لاگربک گفت پاس دادن تنها وظیفه ۱۰ بازیکن ما است. سایر کارها را «ابراهیموویچ» انجام می دهد! اینجا اگر به یک بازیکن بگویی همه کاره هستی… می رود امارات و با چند دریبل خود را نابود می کند! آنجا بازیکن با این جمله روحیه گرفته و در جریان بازی ۲ گل زیبا می کارد!
● نمای نهم
احترام به فردیت و نه «فردگرایی» یکی از عوامل موفقیت است. همه ما دارای توانایی های منحصر به فردی هستیم که در دل کارهای گروهی به چشم نمی آید. اسکولاری می داند «رونالدو» چه تکینک نابی دارد و به همین دلیل اجازه می دهد او از وسط زمین تا دروازه حریف دریبل بزند. آن جمله نغز را فراموش نکنید؛ «شما آدم خیلی خیلی خیلی مهمی هستید؛ اگر خود را باور داشته باشید.» افسوس که جادوگر قصه ما اجازه نیافت قفس بشکند و فرصت نیافت در چهارچوب های تاکتیکی به پرواز درآید.
● نمای دهم
ببخش و فراموش کن! ترکیه و سوئیس طوری جوانمردانه مقابل هم بازی کردند که انگار نه انگار ۳ سال پیش سرود کشور مقابل را به سخره گرفتند و یاد «بروس لی» را زنده کردند. شخصاً با وعده انتقام از سوی گزارشگران و مفسران، ترغیب به تماشای بازی شدم اما... اما از کتک کاری خبری نبود. آنجا همه چیز زود فراموش می شود. اینجا اگر یک بار جنوبی ها «یزله» بروند و شمالی ها با سنت های خاص خود جواب حرکت آنها را بدهند، دربی شمال- جنوب شکل می گیرد و کسی نمی پرسد تعریف جدال های سنتی چیست و هیچ فوتبالدوستی فریاد بر نمی آورد چرا باید خون را با خون شست؛ بدون آنکه پای برادرکشی در میان باشد!
● نمای یازدهم
جنگ روانی را فراموش نکن! «ZDF» قبل از آغاز بازی آلمان و کرواسی با نمایش صحنه لگدزدن «بیلیچ» بازیکن وقت و سرمربی فعلی تیم ملی کرواسی به بازیکن روی زمین افتاده آلمان در یورو ،۹۶ نشان داد رکن چهارم دموکراسی تا چه اندازه می تواند مؤثر واقع شود.هرچند آلمان باخت اما کارگردان های شبکه تلویزیونی ژرمن ها استفاده درست از اسلحه های مخفی را نشان دادند. اینجا هنوز فلسفه دربی بزرگ تهران شکافته نشده و جنگ های روانی، به جای آنکه بر تافته از همان فلسفه معروف باشد، به چند شعار خیابانی و ریشخند زدن به اصول کلی رقابت (جانمایه فوتبال) منحصر می شود.
● نمای دوازدهم
در عصر ارتباطات، خرافه پرستی بسیار بسیار مذموم شمرده می شود اما وقتی جملات «هیکرز برگر» سرمربی تیم ملی اتریش پس از تساوی یک بر یک تیمش مقابل لهستان را خواندیم، باور کردیم قدرت تلقین تا چه اندازه مؤثر است. کدام جملات؟ بخوانید؛ «واستیچ را به عنوان پنالتی زن انتخاب کردم چون با تجربه ترین عضو تیم بود و فقط او می توانست مانند بازی دوم مرحله گروهی جام جهانی ۱۹۹۸ در دقیقه ۲+۹۰ ما را نجات دهد.» تأکید بر «فقط او» یعنی اینکه ظاهراً تنها یک شخص می تواند خرافه ای پذیرفته شده را به واقعیت تبدیل کند، یعنی اینکه اگر فکر کنید پیروز می شوید یا می بازید، حق با شماست، یعنی اینکه زندگی یک خرافات است، باید باورش کنی، یعنی اینکه در دنیای فوتبال هم چیزهایی خارج از قاعده وجود دارد. اینجا جادوگر می آورند؛ بدون اینکه ابزار جادوگری را فراهم آوردند. اینجا فقط گزارشگر ما پای باور یا عدم باور خرافه «نحوست» قربانی می شود و هیچ کس از قدرت دروغ های بزرگ در راه تحقق واقعیات بهره نمی برد.
● نمای سیزدهم
«دونادونی» در بازی مقابل رومانی از ایجاد تغییرات کلی نترسید و تقریباً خط میانی را نو نوار کرد. معمولاً مربیان ترسو در بازی های مرحله گروهی تورنمنت های بزرگ ترجیح می دهند حتی به ترکیب تیم بازنده هم دست نزنند اما «ال دونادون» خلاف قاعده عمل کرد و نتیجه هم که کاملاً مثبت بود. بله! دست و پای بوفون هدیه الهه شانس به آدم های با جسارت بود. خون تازه تزریق شده در رگ های ایتالیا، بازی بهتر مدافع عنوان قهرمانی جهان را در پی داشت. هرچند نتیجه چندان مطلوب نبود اما... اینجا خیلی از لایق ها، دور از تیم ملی ستاره های بخت خود را می شمارند. چرا؟ چون مربیان تیم ملی هنوز فکر می کنند «از کوزه همان برون تراود که در اوست.»
● نمای چهاردهم
گاهی باید چشمهایت را ببندی و فوتبال را به زندگی ببازی. این درسی بود که هلند «خانواده دوست» در پایان بازی دراماتیکش مقابل فرانسه تعلیم داد. در جریان بازی، هزاران هزار تکل از در و دیوار و آسمان و زمین روی پای بازیکنان فرود می آمد اما در پایان بازی چشم ها به روی بدی ها بسته شد و زیبایی مطلق در پس بوسه های کوئیت بر گونه های فرزندش رخ نمود. در نمایی دیگر دربی جنجالی دی ۷۹ را به یاد می آورم؛ زمانی که در جریان بازی، شکوهی ویژه را شاهد بودیم اما در پایان، زندان رفتن چند ستاره بزرگ روح همه فوتبالدوستان را آزرد. آنجا اول جنگ، سپس صلح و اینجا اول صلح و سپس جنگی تمام نشدنی تا همیشه! ترجیع بند یک شعر شاعر آلمانی چنین مضمونی دارد؛ «وقت آن است که وقتش فرا برسد.»زمان کم شدن فاصله چند میلیارد فرسخی فوتبال ایران با فوتبال اروپا فرا می رسد؟
منبع : روزنامه ابرار ورزشی


همچنین مشاهده کنید