یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

با غیرت‌ همیشگی‌ات‌ بازی‌ کن‌


با غیرت‌ همیشگی‌ات‌ بازی‌ کن‌
● به‌ بهانه‌ آغاز جام‌ جهانی‌ فوتبال‌
تب‌ فوتبال‌ دوباره‌ برگشته‌ است‌. دوباره‌ همه‌ از آن‌ حرف‌ می‌زنند و تا چند روز دیگر بیمار فوتبال‌ خواهند شد. فوتبال‌ تنها بیماری‌ است‌ كه‌ در یك‌ زمان‌ می‌تواند تمام‌ دنیا را به‌ تسخیر در آورد. این‌ برای‌ كسانی‌ كه‌ تب‌ فوتبال‌ به‌ جانشان‌ نیفتاده‌، غریب‌ و باور نكردنی‌ است‌. فوتبال‌ همیشه‌ سرشار از اتفاق‌ است‌. از او فقط‌ خواهان‌ اتفاق‌ باشید. یك‌ هیجان‌ جدید و نو. مگر علاقه‌ به‌ فوتبال‌ به‌ دلیل‌ دیگری‌ هم‌ نیاز دارد؟
به‌ هر دلیلی‌ طرفدار یكی‌ از دو تیم‌ هستی‌. این‌ قسمت‌ مهم‌ ماجرا است‌. چون‌ همه‌ حركات‌ درون‌ زمین‌ با این‌ اصل‌ تطابق‌ دارد. وقتی‌ كه‌ یك‌ تیم‌ مورد علاقه‌ داری‌ كه‌ آدم‌هایش‌ در آن‌ جلوی‌ چشمت‌ می‌دوند، سر می‌زنند، زمین‌ می‌خورند مثل‌ این‌ است‌ كه‌ جزیی‌ از تو در حال‌ تكاپو است‌. انگار در آن‌ موقع‌ كل‌ دنیا تعطیل‌ رسمی‌ است‌.
انگار فقط‌ دویدن‌ آن‌ آدم‌ها و گل‌ زدن‌ها و خطاهایشان‌ معنا دارد. دیگر خدا نكند كه‌ بازی‌ حساس‌ هم‌ باشد. چه‌ می‌شود؟! پر از خاطره‌، پر از اتفاق‌. به‌ غیر از فوتبال‌ چه‌ چیز می‌تواند تا به‌ این‌ حد غیرقابل‌ پیش‌بینی‌ باشد؟ چندبار تا به‌ حال‌ برای‌ دیدن‌ یك‌ فوتبال‌ خوب‌ بین‌ دو تیم‌ صاحب‌ نام‌ نشسته‌یی‌، بعد از مدتی‌ حوصله‌ات‌ سر رفته‌؟ مجله‌یی‌ خوانده‌یی‌، جدولی‌ حل‌ كرده‌یی‌، چند تا SMS فرستاده‌یی‌.
نود دقیقه‌ وقت‌ مثل‌ طلا را تلف‌ كرده‌یی‌ كه‌ شاید اتفاقی‌ بیفتد یا هیچ‌ اتفاقی‌ نیفتد؟ اینكه‌ نفست‌ بند بیاید، اینكه‌ قلبت‌ ضربانش‌ را فراموش‌ كند، اینكه‌ واقعاً نصف‌ تنت‌ خواب‌ برود، عصبانی‌ شوی‌ و هوار بكشی‌ و سایه‌ سكته‌ را بغل‌ گوشت‌ احساس‌ كنی‌، معلوم‌ نیست‌ به‌ چی‌ می‌ارزد؟ به‌ بازی‌ آدم‌هایی‌ كه‌ لباس‌های‌ یك‌ رنگ‌ پوشیده‌اند، به‌ غریضه‌ ملی‌ كه‌ داری‌، به‌ بازی‌یی‌ كه‌ هیچ‌ دخلی‌ در سرنوشت‌ و زندگی‌ات‌ ندارد، ولی‌ كابوس‌ات‌ می‌شود و هر ثانیه‌اش‌ دق‌ات‌ می‌دهد. چه‌ از ذوق‌ مرگی‌ برد، چه‌ از سنگ‌كوب‌ كردن‌ باخت‌. فوتبال‌ همه‌ این‌ معانی‌ را می‌دهد.
فوتبال‌ یك‌ تب‌ است‌. تب‌ ۴۰ درجه‌. این‌ فقط‌ یك‌ تب‌ ایرانی‌ نیست‌، تبی‌ است‌ كه‌ سی‌ودوكشور به‌ آن‌ مبتلا هستند و هر ثانیه‌ برگرمای‌ وجودشان‌ افزوده‌ می‌شود. سی‌ودوكشور كه‌ دل‌ توی‌ دلشان‌ نیست‌ كه‌ این‌ روزها بگذرد و جمعه‌ نوزدهم‌ خرداد برسد، آلمان‌ جلوی‌ كاستاریكا صف‌آرایی‌ كند و همه‌ چیز شروع‌ شود. همه‌ آن‌ یك‌ میلیارد چینی‌ كه‌ نماینده‌یی‌ در جام‌ ندارد و همه‌ آسیا و اروپا یك‌ ماه‌ تمام‌ هم‌ و غمشان‌ می‌شود این‌ بازی‌ها و روز و شب‌شان‌ را به‌ این‌ سپری‌ می‌كنند كه‌ انگلیس‌ و پاراگوئه‌ چه‌ خواهند كرد، یا هلند و آرژانتین‌ به‌ چه‌ نتیجه‌یی‌ خواهند رسید؟
فقط‌ برای‌ یك‌ ماه‌. این‌ می‌شود مهمترین‌ رخداد مهم‌ در تمام‌ جهان‌، نه‌ فقط‌ برای‌ عشق‌ فوتبالی‌ها، برای‌ همه‌. فقط‌ ۳ روز مانده‌ است‌ كه‌ یك‌ سال‌ تلاش‌ و كوشش‌ به‌ ثمر بنشیند. همه‌ منتظر شنیدن‌ سوت‌ مرد سیاهپوش‌ مستطیل‌ سبز هستند كه‌ جام‌جهانی‌ دیگری‌ را آغاز كنند. هر لحظه‌ این‌ موقعیت‌ و زمان‌ آمدنش‌ احساس‌ می‌شود. به‌ یاد زمانی‌ افتادم‌ كه‌ ضربه‌ فرانچسكو توتی‌ تیر دروازه‌ كره‌ را لرزاند و دقایقی‌ بعد، توتی‌ مهربان‌ بدون‌ دلیل‌ اخراج‌ شد یا وقتی‌ داوران‌ با هم‌ قرار می‌گذارند تمام‌ گل‌های‌ اسپانیا و ایتالیا به‌ كره‌ را مردود اعلام‌ كنند.
برای‌ ایرانی‌ها تب‌ داغ‌ فوتبال‌ شاید برگردد به‌ بیست‌ و هشت‌ سال‌ پیش‌. همان‌ زمانی‌ كه‌ ۱۱ مرد تیم‌ ملی‌، همراه‌ ۱۱ نیمكت‌نشین‌، قول‌ ورود به‌ بازی‌های‌ جام‌ جهانی‌ ۱۹۷۸ آرژانتین‌ را به‌ مردم‌ دادند. تیم‌ فوتبال‌ ایران‌ كه‌ مردانی‌ چون‌: حسن‌ روشن‌، علی‌ پروین‌، ناصرحجازی‌، ابراهیم‌ قاسم‌پور و... را در تركیب‌ خود داشت‌. آنها در میان‌ بدرقه‌ فوتبال‌ دوستان‌ عازم‌ آرژانتین‌ شدند. مردمی‌ كه‌ تا قبل‌ از آن‌، فوتبال‌ یكی‌ از فرعی‌ترین‌ مسائل‌ زندگی‌شان‌ بود، مسابقات‌ را پی‌ گرفتند و فوتبال‌ شد، همه‌ زندگی‌شان‌. میلیاردها تماشاگر فوتبال‌ برای‌ یك‌ ماه‌ به‌ تماشا می‌نشینند و این‌ بار آنچه‌ از ما به‌ نمایش‌ در می‌آید، همان‌هایی‌ نیست‌ كه‌ از فیلتر رسانه‌های‌ دنیا گذشته‌ و معوج‌ شده‌ است‌. این‌ بار علی‌ كریمی‌ است‌ كه‌ ایران‌ را معنا می‌كند، مهدوی‌كیا است‌ كه‌ دوستداران‌ فوتبال‌ را به‌ ستایش‌ وا می‌دارد و علی‌ دایی‌ است‌ كه‌ دنیا می‌شناسدش‌.
این‌ رفتن‌ به‌ جام‌ حادثه‌یی‌ نیست‌ كه‌ هر روز بشود تكرارش‌ كرد، این‌ همدلی‌ در تمام‌ روزهای‌ خدا بی‌همتا است‌، متوجه‌ می‌شوید كه‌؟ هشت‌ سال‌ پیش‌ در همین‌ روزها رفتار مردم‌ جهان‌ كاملاً متفاوت‌ با برخوردی‌ بود كه‌ امروز در آستانه‌ جام‌جهانی‌ با ما دارند. مقایسه‌ این‌ دو وضعیت‌، تفاوت‌ موقعیت‌ها و تیم‌ ملی‌ را بهتر از هرچیز دیگری‌ مشخص می‌كند. سال‌ ۱۹۹۸ در مواجهه‌ با مردم‌ جهان‌، اولین‌ واكنشی‌ كه‌ می‌دیدی‌، لبخند توام‌ با شادی‌ و هیجان‌ بود. «صعود ملبورن‌»، «حضور عابدزاده‌»، «پاس‌ طلایی‌ دایی‌»، «ضربه‌ نهایی‌ خداداد عزیزی‌»، كلماتی‌ بود كه‌ بی‌هیچ‌ تعجبی‌ می‌توانستی‌ از دهان‌ همه‌ كس‌ بشنوی‌ و بعد برای‌ بازی‌ خداحافظی‌ با یك‌ سوال‌ كاملاً تكراری‌ روبرو می‌شدی‌: «ایران‌ بازی‌ با امریكا را چه‌ كار می‌كند؟» آن‌ موقع‌ لبخندی‌ از طرف‌ مقابل‌ می‌دیدی‌ و می‌گفت‌: امیدوارم‌ كه‌ برنده‌ شوند. همه‌ منتظر پیروزی‌ ایران‌ مقابل‌ امریكا می‌شدند و عده‌یی‌ دیگر هم‌ حداقل‌ به‌ احترام‌ علاقه‌ به‌ اینكه‌ تیم‌ كشورشان‌ است‌ روی‌ خوش‌ نشان‌می‌دادند. مگر می‌شود این‌ همه‌ خاطره‌ را فراموش‌ كرد. روزی‌ كه‌ بوی‌ رفتن‌ برای‌ بار سوم‌ مشام‌ بازیكنان‌ فوتبال‌، كادر فنی‌، مربیان‌ و میلیون‌ها ایرانی‌ را پر كرده‌ بود، ایران‌ فقط‌ یك‌ تساوی‌ می‌خواست‌ تا بار سوم‌ جام‌جهانی‌ را تجربه‌ كند.
تیم‌ ملی‌ فوتبال‌ ایران‌ در سال‌ ۱۳۸۵، روز ۲۱ خرداد در شهر نورنبرگ‌ در برابر قهرمان‌ امریكای‌ مركزی‌ صف‌ آرایی‌ می‌كند. فوتبال‌ ایران‌ می‌رود كه‌ افتخارآفرین‌ شود، می‌رود تا قهرمانانه‌ در مقابل‌ حریفان‌ قرار گیرد. جام‌ جهانی‌ برای‌ ما حادثه‌یی‌ استثنایی‌ است‌. حتی‌ شاید بیش‌ از آنچه‌ برای‌ برزیلی‌ها است‌. امسال‌ قرار است‌ چه‌ اتفاقی‌ بیفتد؟ خدا را چه‌ دیدی‌، شاید كاری‌ كردیم‌ كارستان‌ كه‌ اسكولاری‌ از گفته‌هایش‌ خجالت‌ بكشد.
● برانكو ایوانكوویچ‌
پوست‌ كلفت‌ترین‌ سرمربی‌ خارجی‌ تاریخ‌ فوتبال‌ ایران‌. اصلاً ناراحت‌ نیست‌ بلكه‌ حتی‌ یكی‌ از خوشحال‌ترین‌ انسان‌های‌ روی‌ كره‌ زمین‌ است‌. به‌ جام‌ جهانی‌ راه‌ یافته‌ است‌، مربی‌ یكی‌ از سی‌ودوتیم‌ حاضر است‌.
او معتقد است‌ كه‌ تیمش‌ در این‌ جام‌ امیدواركننده‌ است‌. این‌ امیدواری‌ یك‌ خواب‌ و رویا نیست‌، بلكه‌ یك‌ واقعیت‌ است‌. مطمئن‌ است‌ كه‌ كیفیت‌ لازم‌ را دارند تا در این‌ تورنمنت‌ جهانی‌ امیدواركننده‌ باشند. فلسفه‌اش‌ این‌ است‌ كه‌ تیم‌ هرچه‌ سریع‌تر انتخاب‌ شود و بعد روی‌ آنها كار كند و برای‌ رسیدن‌ به‌ این‌ سرعت‌ حتی‌ یك‌ ضریب‌ اشتباه‌ هم‌ برای‌ انتخاب‌ بازیكنانش‌ دخیل‌ می‌كند.
با تمام‌ این‌ احوال‌ فكر نمی‌كنم‌ كار تمام‌ شده‌ باشد. كار تازه‌یی‌ هم‌ نمی‌شود كرد، اما برای‌ ما كه‌ فوتبال‌ را دوست‌ داریم‌ و به‌ فوتبال‌ مملكتمان‌ احترام‌ می‌گذاریم‌ هنوز جای‌ امیدواری‌ است‌. امیدواری‌ به‌ تیم‌ ملی‌ كه‌ همیشه‌ در شرایط‌ سخت‌ و غیر باور، چهره‌یی‌ دیگر از خودش‌ نشان‌ داده‌. شك‌ ندارم‌ كه‌ ژاپن‌ هم‌ مثل‌ سال‌های‌ اخیرش‌ در مقابل‌ تیم‌هایی‌ بزرگتر از قواره‌ كره‌، ایران‌ و عربستان‌ بازی‌ می‌كند، اما مطمئن‌ نیستم‌ كه‌ آنها موفق‌ بشوند و ما هم‌ مثل‌ آب‌ خوردن‌ حذف‌ شویم‌ و برگردیم‌. به‌ نظر در این‌ روزهای‌ پایانی‌، تنها كاری‌ كه‌ از دستمان‌ برمی‌آید، ایجاد امیدواری‌ است‌. فوتبال‌ ایران‌ و مردم‌ همراهش‌ فقط‌ امید زنده‌ نگهشان‌ می‌دارد.
● شما، هواداران‌
این‌ جام‌ جهانی‌ هم‌ تمام‌ می‌شود و همه‌ می‌روند مملكتشان‌، خانه‌هایشان‌. بچه‌ها یكی‌ یكی‌ بازنشسته‌ می‌شوند و می‌زنند توی‌ كار تجارت‌، اما شما می‌مانید با یك‌ دنیا خاطره‌ و منتظر سال‌ ۲۰۱۰ سالی‌ كه‌ باز هم‌ كشورها تب‌ دار جام‌ می‌شوند.
می‌دانم‌ الان‌ می‌گویید: ما هیچ‌ وقت‌ بازنشسته‌ نخواهیم‌ شد، زیرا ما و فوتبال‌ با هم‌ زندگی‌ می‌كنیم‌!
● و حرف‌ آخر
تیم‌ ایران‌، تیم‌ فوتبال‌ مملكتم‌، ما به‌ حضورت‌ در معتبرترین‌ جام‌ فوتبال‌ افتخار می‌كنیم‌ و از اینكه‌ در جمع‌ سی‌ودو كشور منتخب‌ هستی‌ خوشحالیم‌. به‌ امید اینكه‌ با غرور همیشگی‌ات‌ بازی‌ كنی‌ و به‌ دنیا ثابت‌ كنی‌ ایران‌ و تیم‌ فوتبالش‌ همیشه‌ جاویدان‌ است‌. درود می‌فرستیم‌ به‌ همه‌ اعضای‌ تیم‌ ملی‌ فوتبال‌ ایران‌، امیدواریم‌ به‌ لطف‌ خداوند و تلاش‌ بی‌دریغ‌تان‌ بدرخشید. ان‌شاءالله‌.
دوستدار تیم‌ فوتبال‌ ایران‌
مرتضی‌ وفایی‌
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید