دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا
میرزا آقاخان کرمانی
تاریخ مشروطه ایران با تمام فراز و نشیب هایش قصه ای است طولانی از آغاز راهی كه یك ملت برای دستیابی به حقوق اساسی و طبیعی خود در آن گام نهاد. در این سناریوی تاریخی بازیگران مهمی نقش ایفا كردند، چهره های تاثیرگذاری آمدند و رفتند تا این قافله را به سرمنزل مقصود راهنمایی كنند. بسیاری از این اشخاص تاثیرگذار بیشتر فعالیت خود را به حوزه عمل و سیاست معطوف كردند. در این میان كسانی هم بودند كه علاوه بر فعالیت های سیاسی، در حوزه نظری هم به روشنگری و آگاه سازی اذهان مردم پرداختند. از میان این افراد كه می توان آنها را از پایه گذاران جریان روشنفكری معاصر دانست كه پس از قرن ها سكوت و خاموشی در عرصه فكر و اندیشه ظهور كردند می توان كسانی مانند طالبوف، میرزا ملكم خان، آخوندزاده، سیدجمال الدین اسدآبادی و ده ها اندیشمند دیگر را نام برد كه در آگاه كردن توده مردم و پیدایش و شكل گیری نهضت مشروطه سهم عمده ای داشتند.
در مورد افكار و نحوه عملكرد آنها هم نقد و انتقاد فراوان بوده و هم تعریف و تمجید كه بسیاری از این گفته ها خالی از حب و بغض و غرض ورزی نبوده و كمتر مورد نقادی و ارزیابی علمی و واقع بینانه قرار گرفته اند.شاید تنها در سال های اخیر مورد نقد دقیق علمی از جانب بعضی از نویسندگان و مورخان قرار گرفته اند كه این جای بسی امیدواری است كه نقد دقیق علمی با توجه به شرایط زمانی و مكانی جایگزین تهمت ها و تعریف های بی اندازه شود. قضاوت در مورد این اشخاص موضوعی نیست كه در این مقاله به آن پرداخته شود و نیاز به فرصت و مجال دیگری دارد. در این مقاله سعی شده است كه در راستای تحول اندیشه در تاریخ روشنفكری این مرز و بوم سه تن از پیشگامان این نهضت فكری معرفی شوند. سرنوشت غم انگیز این سه تن كه به طرز فجیعی به قتل رسیدند حكایت از سرنوشت تلخ روشنفكری در این سرزمین دارد و نشان دهنده این امر است كه در بحبوحه نبرد میان استبداد و آزادی چه هزینه های سختی می تواند دامنگیر روشنفكران شود و تا زمانی كه جریان روشنفكری از حمایت و عقبه مردمی كه به سلاح آگاهی و دانش مجهز شده اند برخوردار نباشد حركتی عقیم و شكست پذیر خواهد بود و یا حداقل تاثیر آن در كوتاه مدت قابل انتظار نیست.
میرزا آقاخان كرمانی كه نام اصلی وی عبدالحسین بود در سال ۱۲۷۰ هجری قمری مطابق با ۱۸۵۳ میلادی متولد شد. نام پدرش میرزا عبدالرحیم بردسیری (بردسیر ناحیه ای نزدیك كرمان است) بود و مادرش دختر میرزا كاظم بن میرزا محمدتقی مظفر علیشاه است. وی ریاضیات، علوم طبیعی و فلسفه را در كرمان آموخت و زبان های تركی، فرانسوی و مقداری هم انگلیسی یاد گرفت. در سال ۱۳۰۲ هجری قمری به علت ظلم و تعدی حاكم كرمان سلطان عبدالحمید میرزا ناصرالدوله به اصفهان مهاجرت كرد. در اصفهان مورد حمایت شاهزاده ظل السلطان قرار گرفت ولی به علت تنفر از زندگی درباری در آنجا هم نماند و به تهران رفت و در آنجا به همراه شیخ احمد روحی كرمانی به استانبول رفته و در روزنامه فارسی زبان اختر استخدام شد و در همان جا با سیدجمال الدین اسدآبادی نیز آشنا شد و با همراهی وی جهت بیدار ساختن ایرانیان و پیشبرد آرمان اتحاد اسلام فعالیت می كرد. از وی تالیفات و خطابه های چندی به جای مانده از جمله تاریخ نثری به نام آینه سكندری و دیگری تاریخ منظوم تحت عنوان نامه باستان كه آن را در سال ۱۳۱۳ هنگامی كه در زندان طرابوزان بود تالیف كرد.
تاریخ منظوم وی را پس از مرگش فرمانفرما سالار لشكر در سال ۱۳۱۵ با حذف بعضی از قسمت ها با عنوان سالاریه به چاپ رساند.
بنا به برخی از شواهد عامل گرفتاری وی و دیگر همراهانش در استانبول علاء الملك سفیر ایران در عثمانی بود. وی در نامه ای كه به سلطان عثمانی عبدالحمیدخان نوشت شورش ارامنه كه در سال ۱۳۱۲ در استانبول روی داد را به تحریك سیدجمال الدین، میرزاحسین خبیرالملك كنسول دولت علیه ایران و میرزا آقاخان كرمانی و شیخ احمد روحی نسبت داد به علاوه آنها را متهم كرد با نوشته های خود باعث برخی فتنه ها در ایران هم شده اند. هر چند هیچ سند آشكاری مبنی بر این اتهام ها از این سه تن به دست نیامد ولی این ترفندها موثر واقع شد و این سه تن را به طرابوزان فرستاده و در آنجا حبس كردند، تا اینكه در سال ۱۳۱۳ كه ناصرالدین شاه توسط میرزا رضای كرمانی به قتل رسید، سفیر ایران ترور ناصرالدین شاه را نیز به تحریك این سه تن عنوان كرد و هنگام جلوس مظفرالدین شاه به تخت سلطنت این سه نفر را از طرابوزان به تبریز آوردند و به امر ولیعهد محمدعلی میرزا در سال ۱۳۱۴ به قتل رسانیدند.
در مورد افكار و نحوه عملكرد آنها هم نقد و انتقاد فراوان بوده و هم تعریف و تمجید كه بسیاری از این گفته ها خالی از حب و بغض و غرض ورزی نبوده و كمتر مورد نقادی و ارزیابی علمی و واقع بینانه قرار گرفته اند.شاید تنها در سال های اخیر مورد نقد دقیق علمی از جانب بعضی از نویسندگان و مورخان قرار گرفته اند كه این جای بسی امیدواری است كه نقد دقیق علمی با توجه به شرایط زمانی و مكانی جایگزین تهمت ها و تعریف های بی اندازه شود. قضاوت در مورد این اشخاص موضوعی نیست كه در این مقاله به آن پرداخته شود و نیاز به فرصت و مجال دیگری دارد. در این مقاله سعی شده است كه در راستای تحول اندیشه در تاریخ روشنفكری این مرز و بوم سه تن از پیشگامان این نهضت فكری معرفی شوند. سرنوشت غم انگیز این سه تن كه به طرز فجیعی به قتل رسیدند حكایت از سرنوشت تلخ روشنفكری در این سرزمین دارد و نشان دهنده این امر است كه در بحبوحه نبرد میان استبداد و آزادی چه هزینه های سختی می تواند دامنگیر روشنفكران شود و تا زمانی كه جریان روشنفكری از حمایت و عقبه مردمی كه به سلاح آگاهی و دانش مجهز شده اند برخوردار نباشد حركتی عقیم و شكست پذیر خواهد بود و یا حداقل تاثیر آن در كوتاه مدت قابل انتظار نیست.
میرزا آقاخان كرمانی كه نام اصلی وی عبدالحسین بود در سال ۱۲۷۰ هجری قمری مطابق با ۱۸۵۳ میلادی متولد شد. نام پدرش میرزا عبدالرحیم بردسیری (بردسیر ناحیه ای نزدیك كرمان است) بود و مادرش دختر میرزا كاظم بن میرزا محمدتقی مظفر علیشاه است. وی ریاضیات، علوم طبیعی و فلسفه را در كرمان آموخت و زبان های تركی، فرانسوی و مقداری هم انگلیسی یاد گرفت. در سال ۱۳۰۲ هجری قمری به علت ظلم و تعدی حاكم كرمان سلطان عبدالحمید میرزا ناصرالدوله به اصفهان مهاجرت كرد. در اصفهان مورد حمایت شاهزاده ظل السلطان قرار گرفت ولی به علت تنفر از زندگی درباری در آنجا هم نماند و به تهران رفت و در آنجا به همراه شیخ احمد روحی كرمانی به استانبول رفته و در روزنامه فارسی زبان اختر استخدام شد و در همان جا با سیدجمال الدین اسدآبادی نیز آشنا شد و با همراهی وی جهت بیدار ساختن ایرانیان و پیشبرد آرمان اتحاد اسلام فعالیت می كرد. از وی تالیفات و خطابه های چندی به جای مانده از جمله تاریخ نثری به نام آینه سكندری و دیگری تاریخ منظوم تحت عنوان نامه باستان كه آن را در سال ۱۳۱۳ هنگامی كه در زندان طرابوزان بود تالیف كرد.
تاریخ منظوم وی را پس از مرگش فرمانفرما سالار لشكر در سال ۱۳۱۵ با حذف بعضی از قسمت ها با عنوان سالاریه به چاپ رساند.
بنا به برخی از شواهد عامل گرفتاری وی و دیگر همراهانش در استانبول علاء الملك سفیر ایران در عثمانی بود. وی در نامه ای كه به سلطان عثمانی عبدالحمیدخان نوشت شورش ارامنه كه در سال ۱۳۱۲ در استانبول روی داد را به تحریك سیدجمال الدین، میرزاحسین خبیرالملك كنسول دولت علیه ایران و میرزا آقاخان كرمانی و شیخ احمد روحی نسبت داد به علاوه آنها را متهم كرد با نوشته های خود باعث برخی فتنه ها در ایران هم شده اند. هر چند هیچ سند آشكاری مبنی بر این اتهام ها از این سه تن به دست نیامد ولی این ترفندها موثر واقع شد و این سه تن را به طرابوزان فرستاده و در آنجا حبس كردند، تا اینكه در سال ۱۳۱۳ كه ناصرالدین شاه توسط میرزا رضای كرمانی به قتل رسید، سفیر ایران ترور ناصرالدین شاه را نیز به تحریك این سه تن عنوان كرد و هنگام جلوس مظفرالدین شاه به تخت سلطنت این سه نفر را از طرابوزان به تبریز آوردند و به امر ولیعهد محمدعلی میرزا در سال ۱۳۱۴ به قتل رسانیدند.
حسین ایمانی
منبع : روزنامه شرق
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
غزه ایران آمریکا شورای نگهبان مجلس شورای اسلامی انتخابات دولت حسین امیرعبداللهیان حجاب جنگ دولت سیزدهم حسن روحانی
سلامت هواشناسی اصفهان شهرداری تهران تهران قتل فضای مجازی سیلاب سامانه بارشی سازمان هواشناسی آموزش و پرورش باران
بانک مرکزی خودرو بنزین بازار خودرو قیمت دلار قیمت طلا قیمت خودرو دلار یارانه مسکن ایران خودرو حقوق بازنشستگان
تلویزیون نمایشگاه کتاب سینمای ایران صدا و سیما دفاع مقدس مسعود اسکویی موسیقی سریال مهران غفوریان
معماری
اسرائیل رژیم صهیونیستی حماس فلسطین جنگ غزه روسیه اوکراین امیرعبداللهیان طوفان الاقصی ایالات متحده آمریکا نوار غزه جنگ اوکراین
فوتبال پرسپولیس استقلال لیگ برتر جواد نکونام رئال مادرید سپاهان بارسلونا بازی لیگ برتر انگلیس باشگاه استقلال باشگاه پرسپولیس
باتری اپل گوگل اینستاگرام آیفون مایکروسافت ناسا عکاسی سامسونگ
کاهش وزن دیابت توت فرنگی سیگار فشار خون کبد چرب